مادربزرگم را می گویم، از هشت ماه قبل که تنها دخترش، به دلیل تصادف در بیمارستان بستری و از بخت بد در موج سوم شیوع کرونا به بخش مراقبت های ویژه منتقل شد، همانجا کرونا هم گرفت و بالاخره پس از ۲۵ روز در اوج جوانی از میان ما رفت.
از آن موقع، مادربزرگم هر پنجشنبه سر مزار دخترش است و ترانه های عروسی محلی را با مویه ها یکی می کند و همیشه پنجشنبه ها صبح در تدارک پخت حلوا و تهیه خرما است برای قبر فرزندش آنچنان منتظر رسیدن پنجشنبه ها و دیدار با سنگ سرد است که دیگر این رفتارش برای همه ما هم عادی شده است و گهگاهی صبح پنجشنبه به کمکش می رویم.
اما امروز که پنجشنبه نیست و مادربزرگ در حال بستن سبد بزرگتری است، هفت سین کوچک نقره ای پلاستیکی را خریداری کرده و در پلاستیکی پیچانده است، عود هم هست، ظرف بزرگ سبزه گندم و عدس که هر سال برای هر کدام از فرزندانش جدا می کاشت را هم امسال جداگانه آماده کرده و روبان های سیاهی را ناشیانه به آن چسبانده است.
انگار همه چیز برای یک ضیافت سیاه و سخت آماده شده است، بدون اینکه حرفی بزنم خودش متوجه نگاهم می شود و می گوید اینها را برای پنجشنبه آخر سال آماده کرده ام، خیلی ها برای سر سلامتی می آیند و باید سفره هفت سین دخترم از همیشه بهتر باشد.
یادم می آید، دکتر می گفت اگر کرونا نگرفته بود شاید می شد برایش کاری کرد اما بدنش ضعیف شده و قبل از جراحت تصادف، کرونا او را از پا درآورده است، اکنون به مادربزرگ شکسته تر از همیشه نگاه می کنم و می گویم " دا " ( در زبان لری به معنای مادر است) اصلا می دانی پنجشنبه آخر سال چقدر شلوغ و خطرناک است؟
ادامه می دهم خودت میدانی که همه ما قبل از ظهر کار و امورات خود را داریم و نمی توانیم تو را سر مزار برسانیم، رفتن با ماشین عبوری در شلوغی و ازدحام مسیرهای رسیدن به آرامستان خیلی برایت خطرناک است.
اما دا از سنت و رسم و رسوم دم می زند، پنجشنبه آخر سال از زمان کودکیش بوده و امسال که دختر جوانمرگش در زیر خاک آرمیده است، بجا آوردن این رسم، صدچندان برای مادربزرگم اهمیت دارد، چقدر اصرار دارد که هفت سین امسال دخترش را بر سنگ مزارش بچیند و برایش خیرات بیشتری بدهد، از فامیل می گوید که همه می آیند و نمی شود آنجا نبود و مراسم نداشت.
باز هم پای رسم و رسوم در میان است که سختی و خطر کرونا را برای بسیاری از ما کمرنگ کرده است و حاضریم به هر قیمتی رسومی را به جا بیاوریم که به راحتی قابل تعدیل هستند.
در حالیکه مادربزرگم مدام تکرار می کند آرامستان فضای باز است و خطر ندارد اما من تصور می کنم وقتی هزاران نفر از اهالی شهرم، این دیدگاه را دارند و با خیال فضای باز راهی آرامستان می شوند چه تراکم و ازدحام جمعیتی برپا می شود و البته به بهانه فضای باز هم عده ای از زدن ماسک پرهیز می کنند و این یعنی شروع موج چهارم کرونا به بهانه آخرین پنجشنبه سال.
متاسفانه عده ای پنجشنبه آخر سال را در فضای باز و بدون خطر کرونا خلاصه می کنند در حالیکه این تنها قسمت خوب این رسم دیرین است و باید خطر رفت و آمد و استفاده گسترده از حمل و نقل عمومی در این روز را جدی گرفت.
شاید در برخی شهرها آخرین مسیرهای منتهی به آرامستان ها مسدود شده است اما بدون شک ناوگان حمل و نقل عمومی شهری در مسیرهای نزدیک به آرامستان فعال است، نشستن در تاکسی تا رسیدن به آرامستان و یا ایستگاه های مترو، حضور در اتوبوس های شهری برای مسیرهای مختلف نزدیک به آرامستان و ازدحام جمعیت در این مسیرها یک زنگ خطر جدی محسوب می شود.
در شهرهای کوچیکتر، آرامستان ها فاصله زیادی با شهر ندارند ومی شود با خودرو تا نزدیکی آنها رفت و ادامه مسیر را پیاده طی کرد، همانطور که در یکسال گذشته بارها ورود به آرامستان ممنوع شده اما این شرایط، موجب شده است مردم با راحتی خود را به این مکان برسانند و با نقض محدودیت های کرونا، به شیوع این ویروس دامن بزنند.
البته باید اضافه کرد بسیاری از شهروندان که معتقد به امن بودن فضای باز هستند، در محوطه های روباز از جمله همین مراسم پنجشنبه آخر سال از ماسک استفاده نمی کنند و همین هم زنگ خطری برای موج چهارم شیوع کرونا خواهد بود.
این رسم بسیار نیکو که ایرانی ها پنجشنبه آخر سال را به زیارت اهل قبور می روند و علاوه بر طلب مغفرت، از آنها برای شروع سالی پربرکت و خوب طلب دعا می کنند بسیار پسندیده است اما باید دید امسال به چه قیمتی باید این کار را انجام داد؟ آیا نمی شود در منزل فاتحه خواند، قرآن قرائت کرد و به یاد درگذشتگان بود؟
بیش از یک سال همزیستی با کرونا سپری شد و گل هایی در گوشه و کنار ایران بر اثر این ویروس پرپر شدند که خانوادههای داغدار آنها همچنان زانوی غم در بغل دارند و شاید هم برخی ازآنها پشیمان هستند که چرا کووید ۱۹ را جدی نگرفتند.
بدون شک برخی از این رفتگان، همان عزیزانی هستند که پروتکل های کرونا توسط خود یا اطرافیانشان جدی گرفته نشد و با ساعتی و حتی دقایقی غفلت، اکنون در زیر خاک آرمیده اند، به عبارتی این درگذشتگان، درس عبرت عینی هستند تا کرونا را جدی بگیریم و از تجمع و ارتباطهای غیرضروری بپرهیزیم اما گاهی یادمان می رود برای چه عزادار شده ایم و اکنون بر مزار عزیزی سوگواری می کنیم!
گذشته از رفت و آمد بسیار خطرناک برای حضور در مراسم پنجشنبه آخر سال، بازارهایی در مسیر آرامستان ها بساط می شود و تجمع افراد در این محیط ها به بالاترین حد می رسد و البته در مناطقی به دلیل فرار از بارش های احتمالی پایان اسفندماه، بازارچه ها با پلاستیک هایی مسقف شده است و همین هم خطر خریدهای پنجشنبه بازار را تشدید می کند که با توجه به شیوع کرونای انگلیسی، خطر حضور در این مکان ها مضاعف می شود.
از طرفی با توجه به اینکه رسم پنجشنبه آخر سال در لرستان بسیار فراگیر است همه اعضای خانواده حتی نوجوانان و جوانان تا حدودی ملزم به حضور در آرامستانها هستند، بنابراین کسی در منزل نیست تا از کودکان نگهداری کند و والدین به اجبار کودکان را همراه می برند که در شرایط شیوع کرونای انگلیسی در استان، خطر همه گیری ویروس برای کوچکترها بیشتر می شود.
یکی از ضروریات پنجشنبه آخر سال در لرستان این است که افراد علاوه بر حضور بر سر مزار عزیزان از دست رفته خود، باید برای سر سلامتی، نزد سایر اقوام بروند و حضور در چندین آرامستان واقع در اطراف شهر خرم آباد یکی از بدیهیات است.
به تشریح ساده تر یعنی یک خانواده در این شهر، پنجشنبه آخر سال را حدود ساعت ۱۱ آغاز می کند و پس از حضور بر مزار عزیزان خود، باید چندین آرامستان و دهها مزار دوست و آشنایان را نیز برود و طلب مغفرت کند که این تا حدود ساعت ۱۴ و ۱۵ به طول می انجامد، حال باید دید این چرخش های چند ساعته که کرونای انگلیسی هم در در کمین است تا چقدر بی خطر است؟!!
هرچند حضور برقبور رفتگان و قرائت فاتحه در دین اسلام همواره توصیه شده است و مردم ایران از جمله لرستان به این امر دینی و نیکو توجه داشته اند اما به نظر می رسد این استان به دلیل اینکه فضای نسبتا سنتی و طایفه ای قوی دارد همچون برخی استان های همجوارش توجه بیشتری به این مهم دارد و مردم شهر و روستا روز پنجشنبه آخر سال را برای زیارت اهل قبور اختصاص می دهند.
نکته قابل توجه و سوال برانگیز در خرم آباد مرکز لرستان نیز این است که ورود خودرو به آرامستان ممنوع شده و از حضور مردم در این مکان هیچگونه ممانعتی به عمل نمی آید؟ آیا خودرو ها کرونا دارند که اجازه ورود ندارند؟ مگر هدف از انسداد مسیر ماشین روی آرامستان، جلوگیری از تجمع و ازدحام نیست؟ در این شرایط که همه خودرو را بیرون پارک می کنند و پیاده به آرامستان می روند، آیا ممانعت ورود خودرو به آرامستان به جز ترافیک بسیار شدید در خیایان اصلی این منطقه که ورودی جاده کوهدشت است تاثیری در جلوگیری از ازدحام و شیوع کرونا داشته است؟
هرچند فرماندار و تیم مدیریت شهری از شهردار و شورای شهر گرفته عنوان می کنند آرامستان ها مسدود است اما در عمل، آرامستان شهر خرم آباد موسوم به خضر و صالحین مملو از حضور افرادی است که حتی از روستاهای نزدیک برای زیارت اهل قبور می آیند که بدون شک تعداد بی شمار این افراد در پنجشنبه پایان سال بیشتر خواهد شد.
متاسفانه این باورر میان مردم وجود دارد که کرونا در فضای باز سرایت نمی کند بنابراین با همین نظر غیرعلمی راهی قبرستان های عمومی شهر می شوند و با دست دادن های متعدد و در آغوش کشیدن عزاداران؛ شرایط را برای تقویت شیوع این ویروس چغر فراهم می کنند و اینگونه می شود که آخرین پنجشنبه سال را به سرآغازی برای چهارمین موج شیوع کرونا و شوک دیگری بر کادر بهداشت و درمان تبدیل می کنند.
لرستان تاکنون حدود ۷۰ هزار نفر مبتلای شناسایی شده به ویروس کرونا داشته است که با احتساب مواردی که به مراکز درمانی مراجعه نکرده اند و یا حتی ناقل بوده و خبر نداشته اند بسیار بیشتر است، حدود یکهزار و ۴۰۰ نفر در این استان به دلیل ابتلای قطعی به کرونا جان باخته اند و این یعنی هزاران خانواده داغدار که با لحظه ای غفلت، زانوی غم را برای همیشه بغل کرده اند.
به نظر می رسد علاوه بر اینکه متخصصان و جامعه پزشکی باید تاکید بیشتری داشته باشند تا باور غلط مردم در خصوص عدم انتقال کرونا در فضای باز اصلاح شود، در عین حال جامعه همیشه در صحنه روحانیت نیز به شهروندان تاکید کنند قرائت فاتحه در هرجا و زمانی موجب شادی روح شده و نیاز نیست حتما با حضور سر مزار این سنت را به جای آورد.
الهام بابایی – ایرنا خرم آباد
نظر شما