به گزارش ایرنا، در ابتدای این لیگ یازده تیم استقلال تهران، ذوبآهن اصفهان، صنعت نفت آبادان، پیکان، سپاهان اصفهان، گلگهر سیرجان، نساجی مازندران، نفت مسجد سلیمان، تراکتورسازی تبریز، شهرخودرو، ماشین سازی کار را با مربیان تازه و البته ایرانی آغاز کردند. مربیانی که هم چهرههای جوان و با انگیزه در میان آنان دیده میشد و هم افراد با تجربه و کاربلدی همچون امیر قلعهنویی را به خود میدید.
اولین تغییرات – هفته پنجم
با این تغییر و تحولاتی که قبل از شروع لیگ داشتیم پیش بینی میشد دست کم تا نیم فصل شاهد جابجایی مربیان بر روی نیکمت تیمها نباشیم اما نیمکت متزلزل مربیان فوتبال ایران ثابت کرد هیچ قاعده و قانونی برای بقا در این لیگ وجود ندارد و از همان هفته پنجم استارت جابجاییها خورده شد.
در این هفته دو باشگاه تراکتورسازی و ماشین سازی دست به تغییرات زدند و مربیان خود را برکنار کردند. مسعود شجاعی جانشین علیرضا منصوریان در تراکتور شد و سعید اخباری هم جایگزین وحید بیات لو در ماشین سازی؛ تا نام آنها نیز به جمع مربیان لیگ برتری اضافه شود.
بعد از این تغییرات بود که زمزمههایی برای تغییر و تحول برخی دیگر از مربیان لیگ برتری به گوش میرسید اما به هر شکل ممکن، تا هفته یازدهم مربیان ایرانی بر سر کار خود باقی ماندند.
دومین تغییرات – هفته یازدهم
قبل از پایان نیم فصل بازهم شاهد جابجایی در راس کادر فنی تیمها بودیم و این بار نوبت به یک تیم شمالی رسید. نساجی مازندران سکان هدایت تیم خود را به مجید جلالی سپرد تا او نیز در لیگ بیستم هدایت این تیم را بر عهده بگیرد. البته ذوب آهن اصفهان نیز در همین ایام در کادر فنی تیم خود دست به تغییراتی زد و برای بهبود عملکردش، خون تازهای را در شریان تیم خود تزریق کرد.
اما این پایان کار نبود، نیمکتهای بیثبات لیگ برتری باز هم دستخوش تغییر و تحول شد و قبل از پایان نیم فصل، این بار نوبت به مجتبی حسینی از نفت مسجد سلیمان رسید تا از این تیم راهی اصفهان شود و هدایت ذوب آهن را بر عهده بگیرد. با رفتن حسینی از نفت، داریوش یزدی به عنوان سرمربی نفت مسجد سلیمان معرفی شد و در ادامه راه در خدمت این تیم خواهد بود. هر چند قبل از نام او فرد دیگری مطرح شد اما خیلی زود این پرونده بسته شد تا حضور یزدی در این تیم جنوبی قطعی شود.
رکوردشکنی تبریزیها در جابجایی مربیان
شاید یکی از بحث برانگیزترین تغییرات در نیم فصل اول جابجایی رسول خطیبی از آلومنیوم اراک به تراکتورسازی تبریز بود. تغییری که به مذاق هواداران این تیم اراکی خوش نیامد چرا که نماینده استان مرکزی در نیم فصل عملکرد خوبی داشت و هواداران بیم آن را دارند که روند موفق تیمشان در نیم فصل دوم ادامه نیابد.
با رفتن خطیبی به تراکتورسازی او سومین مربی این تیم تبریزی در لیگ بیستم شد تا عملا آنها در حضور مربیان بر روی نیمکت خود رکورد بزنند. البته تراکتورسازی در این میان تنها نیست و سعید اخباری هم رفت تا مهدی پاشازاده به عنوان سومین مربی بر روی نیمکت این تیم تبریزی بنشیند. با این روند تا این جای کار ۶ تیم از جمع ۱۶ تیم لیگ برتری مربیان خود را تغییر دادند.
ناکامی در پیروزی و عدم کسب نتیجه
یکی از دلایلی که در تغییر و تحول مربیان لیگ برتر موثر است عدم موفقیت، کسب نتیجه و بردهای متوالی در لیگ بیستم است. تا این جای لیگ هیچ تیمی موفق نشده حتی به سه پیروزی پشت سر هم دست یابد البته به جز پرسپولیس تهران که در این بخش رکورد زده و ۵ بار موفق به کسب ۳ امتیاز بازی آن هم به صورت متوالی شده است.
شاگردان گل محمدی در لیگ بیستم تیمهای ماشین سازی، تراکتور، مس رفسنجان، پیکان و گل گهر را در مجموع با ۱۰ گل زده و تنها با یک گل خورده از پیش رو برداشتند تا نشان دهند از انسجام تیمی و تمرکز فکری مناسبی برخوردار هستند. البته سرخپوشان تهرانی در نیم فصل نخست ۹ بار موفق به کلین شیت شدند که سهم حامد لک سنگربان این تیم و البته دفاع مستحکم آنها در این رکورد، ستودنی است.
در سوی دیگر تیمهای ماشین سازی، ذوب آهن و نساجی مازندران عملکرد ضعیفی را از خود به نمایش گذاشتند و تنها در ۲ بازی گل دریافت نکردهاند. پرسپولیس با تنها یک باخت نشان داده در برنامه های دفاعی موفق بوده و بعد از سپاهان اصفهان که با ۲۶ گل بهترین آمار گلزنی را به خود اختصاص داده با ثبت ۲۲ گل در کنار طلایی پوشان، تنها تیمهایی هستند که در آمار گلزنی به عدد دو رقمی رسیدند. در طرف مقابل تیمهای ذوب آهن اصفهان، ماشینسازی تبریز و نساجی مازندران نیز با دریافت ۲۴، ۲۳ و ۲۱ گل به همراه شهرخودرو با ۲۰ گل، ۴ تیمی هستند که تعداد گلهای دریافتیشان در لیگ بیستم، دو رقمی شده است که نشان از ضعف سیستم دفاعی آنها دارد.
از تغییر و تحول تا بیثباتی در برنامه های تیمی
بدون شک هر مربی بر اساس داشتهها و تجربیاتی که دارد برای تیم خود یک برنامه مشخص و البته قابل تغییر ایجاد میکند تا در شرایط مختلف بتواند نتایج دلخواه را کسب کند. بدون شک این مساله نیازمند زمان و تمرینات مستمر است تا بازیکنان به یک انسجام فکری مطلوب برسند، مساله ای که بی شک با تغییر و تحول در راس کادر فنی با مشکل مواجه می شود و زمانی را نیاز دارد تا بازیکنان با شرایط جدید همخوانی پیدا کنند.
یکی از این اتفاق ها به تیم پرطرفدار استقلال تهران باز میگردد. مدیران آبی پوش پایتخت در این روزها دست به تغییراتی زدند و با جدایی محمود فکری، فرهاد مجیدی را جایگزین او کردند. مجیدی که برای سومین بار در میانه های راه، جایگزین نفرات قبل از خود می شود، آیا این بار از تجربیات گذشته بهره خواهد برد و عملکرد موفق تری را به ثبت می رساند؟
اگر نگاهی به آمار و ارقام فکری و مجیدی داشته باشیم خواهیم دید که بیشتر تمرکز فکری روی خط دفاعی بود و مجیدی بیشتر به هجوم تاکید و توجه دارد. مسالهای که شاید برای هماهنگی بازیکنان و تمرکز ذهنی آنها در زمین بازی نیازمند زمان است و باید دید این مساله چقدر زمان می برد.
اسطوره سوزی یا میدان دادن به جوانان
یکی از اتفاقاتی که باید در فوتبال ما روی آن حساب ویژه باز کرد به تربیت مربیان جوان، با انگیزه و البته آینده دار مربوط میشود و این امر محقق نخواهد شد مگر آنکه فرصت حضور و کسب تجربه به جوانان داده شود. مربیانی که امروز میتوانند کسب علم و دانش کنند و فردا با بهره گیری از تجربیات خود، فوتبال ایران و لیگ برتر را به رونق برسانند. متاسفانه به دلیل بسیاری از اتفاقات مختلف در فوتبال ما و نتیجه گرایی مدیران فوتبالی و غیرفوتبالی، صبر و تحمل چندانی در میان آنها دیده نمیشود و حتی در برخی از موارد شاهد تغییرات زودهنگام در تیمهای لیگ برتری بودهایم. فراموش نکنیم صبوری و ثبات یکی از راهکارهای موفقیت به شمار می رود و تغییر و تحولات متوالی تنها به مجموعه لطمه میزند.
در این میان یک اتفاق دیگر هم میافتد، به جوانان به عنوان مربیانی با فکر و ایدههای جدید میدان میدهیم و آنان را با کوهی از آرزوها راهی لیگ برتر می کنیم اما به جای صبوری یا ترمیم کادر فنی، خیلی سریع دست به تغییر و تحول می زنیم و با این روند عملا تمام داشته ها و آرزوهای این قشر که در مسیر موفقیت گام برداشته را بر باد می دهیم تا به نوعی اسطوره سوزی هم بکنیم. نکته مهم در این میان به انتخاب مدیران باشگاه ها باز می گردد، مدیرانی که در ابتدای لیگ باید نفرات مستعد و جوانان موفق را به خدمت بگیرند و اگر به این باور و یقین رسیدند با صبوری از آنها حمایت هم بکنند و تنها به دنبال نام، محبوبیت و مسایلی از این دست باشند.
و این داستان ادامه دارد
شک نکنید که این پایان ماجرا نیست و در ادامه لیگ بازهم شاهد تغییر و تحول در لیگ برتر فوتبال ایران خواهیم بود. لیگی که باید امیدوار بود با تغییر و تحولاتی که در راس فدراسیون داشتیم، پربارتر از گذشته باشد و در نهایت سود آن به نفع تیم ملی و برآورد آن به نفع مصالح عمومی باشد.
نظر شما