مجموعهداستان بعد از هفت قدم بلند نوشته راضیه مهدیزاده بهتازگی توسط انتشارات هیلا راهی بازار نشر شده است.
راضیه مهدیزاده دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران و کارشناسیارشد مطالعات سینمایی از دانشگاه هنر تهران است. وی که ساکن شهر نیویورک است دورههای نوشتن خلاقانه و آموزشهای هنری را پشت سر گذاشته و پیش از این کتاب، مجموعهداستان موخوره و رمان یک کیلو ماه را در کارنامه دارد.
مجموعه داستان قبلی مهدیزاده یعنی قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک منتخب جایزه ادبی جلال آلاحمد شده است؛ اینکتاب در ۱۴ فصل، داستان زندگی زن جوانی را روایت میکند که از ایران تا آمریکا کشیده میشود.
بعد از هفت قدم بلند مجموعهداستانی با ۱۰ داستان کوتاه که عناوین آن عبارتند از: «هجدهم مهرماه (رتبه اول جشنواره محیط زیستی- ادبی مادرم زمین- اصفهان در سال ۱۳۹۷)»، «سفید»، «زندگی جای دیگری است (رتبه دوم جایزه ادبی صادق هدایت در سال ۱۳۹۸)»، «اتاقی در زوریخ»، «کورتانا میچرخد»، «سومین قطره خون بعد از هفت قدم بلند (برگزیده مرحله نهایی جایزه ادبی صادق هدایت در سال ۱۳۹۷) اقتباسی از داستان «سه قطره خون» صادق هدایت، «رویای ایتالیا»، «حاجی واسموس (برگزیده جشنواره داستان جنوب در سال ۱۳۹۶)»، «ساز شکسته، قلب شکسته خریداریم» و «چسب زخم» نوشته است.
زنانگی، مادر، باران و آب جزو پرتکرارترین واژگان در نوشتار کتاب پیش رو است که به کرات در داستانهای مختلف آن دنبال می شود.
از سوی دیگر استناد به اسامی حقیقی و مکانهای واقعی همچون شهر کوپر پدی cooper pedy (شهر زیرزمینی در جنوب استرالیا و معن سنگهای عقیق و اوپال)، جنگل آئوکیگاهارا در فوجی ژاپن و تاریخچه خودکشیهای این منطقه جغرافیایی، و... از نکات قابل توجه در روایتهای داستانی کتاب بعد از هفت قدم بلند است.
عدم محدودبودن داستان و قصه ها به یک جغرافیای مشخص و دانش حقیقی نویسنده از شهرها و کشورهای دیگر بی شک یکی از نکات جذابیت این اثر برای خواندن یک اثر تالیفی از نویسنده ای ایرانی است که رنگ و بویی همانند آثار ترجمه شده دارد؛ با این تفاوت که در عمده قصه های کتاب با ایران و زبان فارسی و ... مواجه می شویم.
در بخشی از این کتاب با عنوان سومین قطرۀ خون بعد از هفت قدم بلند آمده است:
پاهایم سست می شوند. نمی توانم بایستم. نمی توانم بنشینم. نمی توانم ادامه بدهم. می دانم که اگر بنشینم، دوباره باید مسیر آمده را برگردم و از اول شروع کنم. شاید این بزرگترین ایراد آهستگی است. یک لحظه پلک نمی زنم. دست هایم را بو می کنم. آرام تر می شوم. سرم از چرخیدن باز می ایستد. چند لحظه در همان حالت می ایستم و تمام توانم را جمع می کنم تا یک قدم بلند بردارم. یک قدم دیگر. پاهایم شروع می کند به زق زق کردن. پای درخت کاج ایستاده ام. صدا واضح تر می شود. ناله بلند و بلندتر می شود و نور آفتاب پررنگ و پررنگ تر.
سیاوش می گوید: «مطمئنم که این صدای همان گربه ای است که کشتهامش».
میراز احمد می گوید: «نه، خوب گوش کن، صدای پرنده است. حق حق حق میگوید. گوش کن» (ص.۶۸).
کتاب بعد از هفت قدم بلند نوشته راضیه مهدیزاده در ۱۱۲ صفحه و شمارگان ۶۶۰ نسخه توسط انتشارات هیلا منتشر شده است.
نظر شما