تا «مشارکت پذیری» هست نگذاریم کارها به بن بست برسد

تهران- ایرنا- روزنامه آرمان ملی در گفت وگویی آورد: جامعه ایران در آستانه یک انتخابات تعیین‌کننده قرار دارد. این در حالی است که فضای اجتماعی نسبت به گذشته رنگ‌وبوی انتخاباتی ندارد.

در گزیده گفت وگوی ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ روزنامه آرمان ملی با تقی آزادارمکی جامعه‌شناس آمده است: یک سیاستمدار نمی‌تواند در چند هفته برنامه‌های خود را برای مدیریت کشور با مردم مطرح کند. این به معنای آن است که ما جامعه را قبول نداریم و به دنبال این هستیم که طی یک مدت کوتاه یک نفر را به عنوان رئیس‌جمهور به مردم معرفی کنیم. ایشان همچنین به شرایط امروز جهان اشاره کرده و تصریح می‌کند: «‌جهان پیرامون ما غیرجنگی است و نیروهای متعارض منطقه‌ای و جهانی در حالی که مسلح هستند اما علیه هم اقدامی انجام نمی‌دهند. در چنین شرایطی باید نام یک اصلاح‌طلب یا اعتدال‌گرا از صندوق رأی بیرون بیاید تا شرایط بازی تغییر کند. نیاز امروز جامعه ایران یک گفتمان اعتدال‌گرا است، نه یک گفتمان اقتدارگرا. همه از جنگ خسته و متنفر هستند». در ادامه ماحصل گفت‌وگوی «آرمان ملی» با دکتر آزادارمکی را می‌خوانید.

 جامعه ایران در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفته است. این در حالی است که وضعیت جامعه در دوره پیشاانتخاباتی مانند گذشته نیست و جامعه رنگ‌وبوی انتخاباتی به خود نگرفته است. مهمترین دلایل به وجود آمدن چنین شرایطی چیست؟
وضعیت جامعه ایران در سال۱۴۰۰ با سال۹۶،۹۲ و۸۸ متفاوت است. مهمترین دلیل این وضعیت نیز این است که مردم از یک‌طرف تجربه‌های مختلفی در زمینه انتخابات دارند و از سوی دیگر تجربه اشکال مختلفی از جمهوری اسلامی. مردم ایران با یک جمهوری اسلامی مواجه نیستند و اشکال مختلفی از جمهوری اسلامی در گذشته وجود داشته است. نباید تنها شاکله کلی جمهوری اسلامی را در نظر گرفت که در مناسباتی از بالا به پایین قرار دارد. امروز جامعه ایران در شرایطی قرار گرفته که هیچ‌گاه انتظار آن را نداشته است. امروز جامعه ایران پهن شده و باز شده و متکثر از جریان‌ها و نیروهای اجتماعی است که در برخی نقاط به هم پیوند می‌خورند و در برخی نقاط در تضاد و تزاحم با هم قرار می‌گیرند. هنگامی که با چنین جامعه‌ای مواجه هستیم باید در نظر داشته باشیم که اراده این جامعه برای مشارکت در انتخابات نسبت به گذشته متفاوت است. در گذشته جامعه ضعیف‌تر بوده و به همین دلیل باید کنش سیاسی همگرایانه‌تری داشته است. به همین دلیل هر چه جامعه بازتر و پهن‌تر شده، کنش سیاسی شکل همگرایانه خود را از دست داده است.

نیروهایی که امروز در جامعه وجود دارند هم‌صدا و هم‌رأی نیستند. به همین دلیل نباید انتظار داشته باشیم اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به عنوان دو جریان سیاسی بتوانند همگرایی ایجاد کنند. نکته دیگر اینکه هنوز کشور در وضعیت انتخاباتی قرار ندارد و به همین دلیل نیز نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد میزان مشارکت پایین خواهد بود. این در حالی است که هنگامی که انتخابات کلید بخورد، این احتمال وجود دارد که میزان مشارکت بالا یا حتی بسیار بالا باشد. ما با یک حوزه سیاسی ضعیف، نحیف و در حال فرو ریختن مواجه هستیم که همه معادلات تعیین‌کننده کشور را به چند روز انتخابات تقلیل می‌دهد و تلاش می‌کند در عرض چند هفته تکلیف کشور را مشخص کند. برخی گمان می‌کنند مردم تابع بی‌اراده‌ای در کشور هستند که با حکم آنها طی مدت چند روز پای صندوق‌های رأی حاضر خواهند شد. این اتفاق عجیبی است که در ایران رخ می‌دهد. این در حالی است که جریان انتخابات باید پیشینی باشد و اگر کسی قصد کاندیداتوری در انتخابات را دارد تاکنون باید اعلام کرده و برنامه‌های خود را نیز مطرح کرده باشد. این نگاه مناسبی به مردم جامعه نیست که آنها در مدت چند روز سرنوشت خود را تعیین کنند. این در حالی است که همه از گزینه‌های احتمالی سخن می‌گویند که می‌تواند مشکلات کشور را حل کند. جامعه ایران مشارکت‌طلب بوده و حاضر به تصمیم‌سازی است.


 با توجه به چه نشانه‌هایی جامعه ایران را مشارکت‌طلب می‌دانید؟
باید اجازه بیشتری به مردم داد تا با کاندیدای انتخاباتی گفت‌وگو کنند و کاندیداها نیز دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. مشخص نیست چرا همه‌چیز در این کشور به لحظه آخر کشیده می‌شود و همه نگاه‌ها متوجه شورای نگهبان است که در نهایت چه تصمیم خواهد گرفت. یک سیاستمدار نمی‌تواند در چند هفته برنامه‌های خود را برای مدیریت کشور با مردم مطرح کند. این به معنای آن است که ما جامعه را قبول نداریم و به دنبال این هستیم که طی یک مدت کوتاه یک نفر را به عنوان رئیس‌جمهور به مردم معرفی کنیم. اگر قرار است جامعه و گروه‌های اجتماعی تصمیم‌گیری کنند باید به آنها فرصت داد. نمایندگان گروه‌های اجتماعی باید فرصت داشته باشند دیدگاه‌های خود را درباره مسائل مختلف بیان کنند تا این دیدگاه‌ها به برنامه تبدیل شود و در ساختار سیاسی کشور مورد استفاده قرار بگیرد. نباید اجازه داد فضا به سمتی حرکت کند که یک چهره پوپولیست ظاهر و به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شود.

 باید فرصت داد گروه‌های اجتماعی دیدگاه‌های خود را مطرح کنند تا در نهایت رئیس‌جمهوری روی کار بیاید که معتقد به تکثر در دیدگاه و برنامه‌سازی از دیدگاه‌های مختلف باشد. با این وجود نشانه‌هایی مبنی بر وجود اراده‌ای برای اصلاح ساختار سیاسی و اصلاح رابطه مردم دولت در کشور وجود ندارد. ما همیشه اجازه می‌دهیم کار به بن‌بست برسد. اصلاح‌طلبی تنها در ساختارهای سیاسی نیست؛ بلکه در قواعد و قانون‌های حقوقی و قانونی کشور است. بسیاری از قوانین موجود در جامعه ایران باید اصلاح شود. زندگی مردم ایران سخت شده است. مشکل اساسی مردم این است که نمی‌توانند راحت زندگی کنند.


 هنگامی که جامعه همگرای ایران در حال پهن‌شدگی بود، در یک چارچوب برنامه‌ریزی‌شده پهن شد یا اینکه این پهن‌شدگی به صورت افسارگسیخته بوده است؟
نظام سیاسی به دنبال همگرایی فرهنگی بود و تلاش می‌کرد برای همه‌چیز برنامه ارائه کند. جمهوری اسلامی تلاش می‌کرد افراد جامعه به یک‌شکل زندگی کنند. این وضعیت در نوع دینداری و سبک زندگی‌ای که جمهوری اسلامی در نظر گرفته بود، به خوبی قابل مشاهده است. در موضوع کرونا نیز ما به دنبال همگرایی بودیم. انتظار داشتیم همه مانند هم بیمار شویم و پس از مدتی همه مانند هم بهبودی پیدا کنیم. نتیجه ناخواسته کنش‌همگرایانه سیاست‌ها و وضعیت ناهمگرایانه بوده است. این وضعیت نیز غیرارادی به وجود آمده است. اگر ما با اراده این تغییرات را ایجاد می‌کردیم با این همه چالش مواجه نبودیم. مشکلات را می‌شد با اصلاح قواعد حقوقی و قانونی مرتفع کرد. این در حالی است که به‌جای این، رویکردهای پوپولیستی در دستور کار قرار گرفت و  افراد پوپولیست روی کار آمدند و به صورت پنهان تضاد بین رئیس‌جمهور و رهبری شکل گرفت. وضعیت موجود نتیجه برنامه‌ریزی‌های اشتباه سیاسی بوده است. این در حالی است که این وضعیت اتفاق افتاده و دیگر نمی‌توان کاری برای آن انجام داد. امروز شهر تهران هزاران کانون و منفذ دارد. انرژی جامعه نیز در این کانون‌های مختلف صرف می‌شود که می‌تواند خطرناک باشد.


 چرا این کانون‌ها می‌تواند خطرناک باشد؟
اگر ما سرمایه‌ای ایجاد نکنیم و گروه‌های اجتماعی را تقویت نکنیم درآینده تضاد شکل خواهد گرفت. در آینده تضاد بین مناطق حاشیه‌ای با پیرامونی و پایین با مرکز ممکن است به وجود بیاید. حتی در درون مرکز نیز ممکن است گروه‌های اجتماعی با هم در تضاد قرار بگیرند. به عنوان مثال طرح ترافیک در تهران به دلیل کاهش آلودگی هوا رخ داد. این در حالی است که در پیرامون این طرح گروه‌های ذی‌نفوذ منفعت‌گرا شکل گرفته و جان شهر را گرفته است. گروه‌های آسیب‌پذیری که در این منطقه حضور دارند با چالش‌های مختلفی مواجه هستند. نزدیک به دو دهه از اعمال این قانون در شهر تهران می‌گذرد اما این طرح هیچ مشکلی را حل نکرده است. این مسأله نشان می‌دهد یک کج‌فهمی بنیادین در مدیریت شهر و کشور وجود دارد که منطق این نوع تفکر برای مردم مشخص نیست. ما باید ناهمگرایی شکل گرفته را که براساس پهن‌شدگی جامعه به وجود آمده، به رسمیت بشناسیم.


 دلیل چنین وضعیت ناهماهنگی سیاست و جامعه نیست؟ آیا تصمیمات سیاسی بدون‌توجه به واقعیت‌های اجتماعی اتخاذ نمی‌شود؟
 سیاست در ایران جلوتر از جامعه حرکت می‌کند. سیاست برنامه‌ریزی می‌کند و جلو می‌رود. این در حالی است که در هیچ کجای جهان دولت جلوی جامعه حرکت نمی‌کند؛ بلکه جامعه را نمایندگی می‌کند. در ایران دولت برجامعه است. به دلیل اینکه دولت در ایران برجامعه است تضاد ایجاد می‌کند و عملکرد مناسبی ندارد. منشأ چالش‌ها و بحران‌های اجتماعی در ایران نظام سیاسی است و نظام سیاسی است که تولید بحران می‌کند. ریشه بسیاری از بحران‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را باید در کنشگری دولت جست‌وجو کرد. ریشه بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی را باید در رفتار دولت جست‌وجو کرد. منشأ بحران‌ها جامعه نیست. جامعه به دلیل انعطافی که دارد تلاش می‌کند خود را با شرایط تطبیق بدهد. جامعه تلاش می‌کند خود را در مسیر تطبیق بیشتر هزینه کند تا تولید بحران. به عنوان مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری یکی از کاندیداها عنوان کرد۹۶ درصد مردم با مشکل زندگی می‌کنند در حالی که چهار درصد مرفه و بدون‌دغدغه هستند. پیامد این اظهارات، تظاهرات خیابانی در تهران بود که برخی شعار مرگ بر چهار درصد سر دادند. این بحران را چه کسی ایجاد کرده؟ در پاسخ باید گفت کسی که می‌خواست قدرت را در اختیار بگیرد. این به معنای آن است که در کشور تولید بحران در نظام سیاسی صورت می‌گیرد؛ نه در نظام اجتماعی. بحران با کشورهای همسایه را چه کسی ایجاد کرده؟ در پاسخ باید گفت‌ این بحران را گروه‌های فشار وابسته به جریان‌های سیاسی ایجاد کرده‌اند و این گروه‌ها بوده‌اند که سفارت عربستان را در ایران آتش زده‌اند. چه کسانی به سفارت انگلیس حمله کرده و برای کشور بحران ایجاد کرده‌اند.


 آیا نظام سیاسی که بحران تولید می‌کند می‌تواند بحران‌ها را هم حل کند؟
باید بتواند بحران‌ها را حل کند. راه‌حل نیز این است که از جلوداری نسبت به جامعه دست بردارد. نظام سیاسی به جای اینکه تلاش کند بحران‌های موجود را حل کند باید در ابتدا تولید بحران را متوقف کند. هنگامی که نظام سیاسی دست از بحران‌سازی برداشت به نظامی تبدیل می‌شود که در خدمت جامعه است. جامعه باید حکم کند، نه پوپولیست‌ها. در جامعه ایران تحصیلکردگان زیادی وجود دارند. این در حالی است که این همه تحصیلکرده در ساختار نظام سیاسی جایی ندارند یا اگر دارند بسیار اندک است. به همین دلیل نیز چاره‌ای برای تحصیلکردگان جامعه باقی نمی‌ماند جز فعالیت‌های انزواطلبانه و ایذایی یا اینکه از کشور مهاجرت کنند. سرمایه‌های اجتماعی موجود در جامعه از بیرون نیامده؛ بلکه توسط جامعه تولید شده است. به همین دلیل نیز اغلب مدیرانی که در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کنند حرکت روبه جلویی ندارند و مدیریت آنها بیشتر شبیه به عقده‌گشایی است.


 آیا نیاز امروز مردم ایران به گفتمانی است که جهانی آرام را به‌وجود آورد؟
بله؛ امروز ما در جهان آرامی زندگی می‌کنیم. جهان پیرامون ما غیرجنگی است و نیروهای متعارض منطقه‌ای و جهانی در حالی که مسلح هستند اما علیه هم اقدامی انجام نمی‌دهند. در چنین شرایطی باید نام یک اصلاح‌طلب یا اعتدالگرا از صندوق رأی بیرون بیاید تا شرایط بازی تغییر کند. نیاز امروز جامعه ایران یک گفتمان اعتدالگرا است؛ نه یک گفتمان اقتدارگرا. همه از جنگ خسته و متنفر هستند. شرایط بدون دشمن و متجاوز است. امروز همه در خلیج‌فارس هستند اما هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. امروز ما با مسالمت‌آمیزترین جنگ پنهان در جهان مواجه هستیم. امروز کاندیدای نظامی زیادی قصد دارند وارد انتخابات شوند. این در حالی است که این افراد دچار توهم شده‌اند و فکر می‌کنند کشور باید خود را برای جنگ آماده کند. این در حالی است که کشورهایی که در منطقه در برابر ایران موضع‌گیری می‌کنند در واقع به دنبال تعامل و معامله با ایران هستند. به همین دلیل امروز بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی است. همه طرف‌های جمهوری اسلامی آماده معامله هستند و جمهوری اسلامی باید از این فرصت به سود خود استفاده کند. کسی برای جنگ نیامده است. یک رئیس‌جمهور نظامی به دلیل اینکه امر اجتماعی را درک نمی‌کند به اشتباه فکر می‌کند این کشورها برای جنگ آمده‌اند. این در حالی است که اگر به دنبال جنگ بود، از معامله سخن نمی‌گفت. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha