به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، ژاکو ون دورمال، فیلمساز مطرح بلژیکی عصر امروز چهارشنبه 5 خرداد همزمان با نخستین روز برگزاری سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، در کارگاه «انتقال تجربه سینمای هنری، مستقل، جشنوارهای و بینالمللی» از تجربیات خود در فیلمسازی و میزان آشناییاش با سینمای ایران سخن گفت. این کارگاه با حضور مجید اسلامی، نویسنده و منتقد سینمایی کشورمان به عنوان کارشناس به صورت آنلاین برگزار شد.
ون دورمال در خصوص اینکه اکثر فیلمهایش با بودجه زیادی ساخته میشودو اگر برای فیلمهایش که معمولا تکنولوژی در آنها حضور پررنگی دارد، هزینه کمتری خرج کند، ممکن است خروجی کار فرق کند گفت: من هیچ وقت فکر نمیکردم که فیلمهایم گران باشند و در آن لحظه که آنها را میساختم فکر میکردم ارزان قیمت هستند. اما درکل خیلی خوششانس هستم که توانستم فیلم بسازم و خوشبختانه همیشه مخاطبان به میزان کافی فیلمهایم را دیدهاندتا بتوانم اثر بعدی را بسازم.
نوشتن فیلمنامه خوب، خیلی طول میکشد
کارگردان شصتوچهار ساله بلژیکی مهمترین بخش تولید یک اثر را فیلمنامه آن عنوان کرد و افزود: نوشتن فیلمنامه خوب خیلی طول میکشد، ممکن است بعد از گذشت چند سال حس کنید که فیلمنامه خوب و بهتر میشود. این پروسه اصلا به این شکل نیست که من وقتی از خواب بیدار میشوم، یک فیلمنامه کامل در ذهنم هست، گاهی اوقات باید هزاران صفحه بنویسم تا آن چیزی را که قابل ارائه باشد، پیدا کنم. در فیلم اولم «توتوی قهرمان» موقعی که شروع به نوشتن فیلمنامه کردم، بیستوسه سال داشتم و وقتی که تمام شد بیستونه ساله شدم. برای من نوشتن اینگونه است که باید همینطور بنویسم تا ایده شکل بگیرد. یک جورهایی مثل عاشق شدن هم هست، من عاشق ایده میشوم و به نوشتن ادامه میدهم، تا زمانی که مینویسم هم نمیدانم که چه میشود و داستان به کدام مسیر میرود.
ون دورمال در پاسخ به این سوال مجید اسلامی که چرا در فیلمهایش کار خطرناکی انجام میدهد و در یک اثر از ایدههای مختلف استفاده میکند، گفت: اگر خطر کردم و فیلم به مشکل خورد، یعنی فیلم بدی ساختم، اما در نهایت من در حال جراحی نیستم که با اشتباهم یک اتفاق ناگوار رخ بدهد. مثلا در فیلم «توتوی قهرمان»، چند داستان در کنار هم وجود داشت که به طور همزمان روایت میشد یا در فیلم «مستر نوبادی» 9 داستان به صورت همزمان روایت میشود و من با خود میگفتم چه کسی تمام این قصهها را دنبال میکند. اما خود این یکی از دلایل مفرح بودن ماجرا بود، اینکه یک کار ناممکن را ممکن کنی.
تکثیر یک فیلم به تعداد آدمهایی که آن را میبینند
وی افزود: اینکه مخاطب فیلم تمام روابطی که بین شخصیتهای داستان هست را در ذهنش تجسم کند، خیلی جالب است. هر مخاطبی وقتی یک فیلم را میبیند، بخشی از آن در حافظهاش میماند و در حین تماشای فیلم در ذهنش آن را تدوین میکند؛ یک بخشهایی از آن را در میآورد، چیزی به آن اضافه میکند و ترتیب صحنه را به هم میریزد. در کل به تعداد آدمهایی که اثر را میبینند، یک فیلم در ذهنها شکل میگیرد، حالا بعضی از این فیلمهااصلا در خاطر نمیمانند و بعضی آثار در ذهن افراد میمانند و هرکس از دل آنچه که بر روی پرده دیده، فیلم خودش را در حافظه ثبت میکند.
این کارگردان بلژیکی با بیان این مطلب که برای فیلم «مستر نوبادی» از رمانهای جیمز جویس، الهام گرفته، درخصوص دیگر هنرمندانی که بر آثارش تاثیر گذاشتند افزود: تارکوفسکی هم از دیگر هنرمندانی بود که روی من تاثیر زیادی داشت، مخصوصا با ساختن فیلم «آینه». من بارها و بارها این فیلم را دیدم و با آن گریه کردم، اما باید اعتراف کنم که چیزی از آن نمیفهمیدم و حتی نمیدانستم که چرا گریه میکنم. فدریکو فلینی نیز از هنرمندان تاثیرگذار بر سبک کاری من بود، مثلا در فیلم «آمارکود» چندین و چند خط داستانی وجود دارد و دیدن این فیلم برای رسیدن به ساختار «توتوی قهرمان» به من بسیار کمک کرد. فیلم دیگری که من را خیلی تحت تاثیر قرار داد هم «راشل راشل» ساخته پل نیومن است. من فیلمسازانی را دوست دارم که دوربین برایشان یک جور زبان است، نه وسیلهای برای ضبط فیلم چون معتقدم دوربین به اندازه یک بازیگر میتواند نقشآفرینی کند. کاری که دوربین انجام میدهد خیلی مهم است چون بازیگر را تغییر میدهد و کاری میکند که شما حس کنید فلان بازیگر خیلی آدم خاص و تکی است.
او درخصوص فیلمهای تاثیرگذار و مهم تاریخ سینما اضافه کرد: این آثار هیچکدامشان واقعیت را توصیف نمیکنند و بیشتر آثاری هستند که شکلِ کار ذهن و حافظه را ترسیم میکنند. آثاری که با آنها از زمانی به زمان دیگر و از مکانی به مکان دیگر میرویم، درست همانطور که ذهن ما آزادانه این کار را انجام میدهد. یک سری از آثار هستند که از ما میخواهند چیزی که میبینیم را باور کنیم، یک سری دیگر هم مثل داستانهای جن و پری در دنیایی فانتزی میگذرند که میگویند ما را باور نکن، اما چیزی که من دوست دارم بین این دو مدل فیلم است، یعنی یک تصور از واقعیت. سینما با شخصیتهایش میتواند به ما این امکان را بدهد که نسبت به دیگران احساس همدردی و همراهی داشته باشیم و این تمرین خوبیست که سعی کنیم دیگران را درک کنیم. مخصوصا وقتی شما فیلمی از یک زبان و فرهنگ دیگر میبینید از آدمهایی که خیلی دور از شما زندگی میکنند، به خودتان میآیید و میگویید این میتوانست برای من هم اتفاق بیافتد.
اهمیت سینمای دنیا در سطح جهان
ژاکو ون دورمال در انتهای این کارگاه در خصوص میزان آشناییاش با سینمای ایران گفت: سینمای ایران در سطح دنیا سینمای مهمی است و هر چند سال یکبار فیلمی از این کشور میآید و همه دنیا آن را میبینند، مثل فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی یا آثار جعفر پناهی و عباس کیارستمی. موضوع جالب از نظر من در خصوص سینمای ایران این است که بیشتر فیلمهای ایرانی سوال میپرسند و دنبال پاسخ نیستند و این دقیقا نقش هنرمند است که سوال بپرسد. حتی اگر سیاستمدارانی پاسخگو هستند، این وظیفه برای هنرمندان وجود دارد که سوال مطرح کنند، چون پاسخها همیشه در حال تغییر هستند. یک چیزی که من به دانشجویانم در بلژیک میگویم این است که یک فیلمساز باید دو ویژگی داشته باشد. یکی این که دغدغه و وسواس فکری داشته باشد و دوم هم اینکه کمی احمق باشد و این دومی خیلی مهمتر است! وسواس فکری یا دغدغه جدی برای اینکه شما در هر روز زندگیتان باید مبارزه کنید و کمی احمق بودن برای اینکه متوجه نشوید مشغول انجام دادن چه کار سختی هستید. آن موقع است که حرف کسی که میگوید این کار غیرممکن است را نمیپذیرید و اگر کمی احمق باشید این حس به شما دست میدهد که این کار آسانی است، درحالی که اصلا اینطور نیست. به نظر من فیلمسازی به طور کلی مثل انداختن یک بطری در آب است و شما نمیدانید قرار است چه اتفاقی برای فیلمی که میسازید، بیافتد. سینما یکجور استقامت و مقاومت است و در همه جای فیلمسازان کاری میکنند که مردم راجع به مسائل مختلف فکر کنند.
سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، از ۵ تا ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ به دبیری محمدمهدی عسگرپور نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سینما در تهران برگزار میشود.
نظر شما