روزنامه شرق ۱۱ خرداد یادداشتی را به قلم تیموتی دونر پژوهشگر اقتصاد سیاسی و سیاست خارجی ایران در دانشگاه کمبریج منتشر کرد و نوشت: در ماه آوریل، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، یک تور دیپلماتیک را در منطقه آسیای مرکزی آغاز کرد و با سران دولتهای قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان دیدار داشت. زمانبندی این سفرها تصادفی نبود. همزمان با دیدار و رایزنی دیپلماتهای ایران با همتایان غربی در وین درباره توافق هستهای ایران، ظریف به طور مؤثر نشان داد که سیاست «نگاه به شرق» ایران کاملا جدی است. در پایان تور، او تعهد ایران به منطقه را در قالب یک توییت خاطرنشان کرد: «کشورهای آسیای مرکزی تنها همسایه نیستند؛ آنها خویشاوندند»....
ایران در تلاش است تا زیرساخت انرژی و تجارت را گسترش دهد؛ بهویژه با قزاقستان و ازبکستان که در مسیر بازارهایی قرار گرفتهاند که میتوانند برای صادرات ایران راهی را فراهم آورند. روابط نزدیکتر با آسیای مرکزی ممکن است به ایران در کمرنگکردن انزوای سیاسی کمک کند، بهویژه آنکه ایران به دنبال مشارکت در سازمانهای منطقهای مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان همکاری شانگهای است که قزاقستان و ازبکستان دو عضو اصلی آنها هستند. نهایتا آنکه ایران قصد دارد با پرداختن به تهدیدهایی که علیه امنیت ملی خویش متصور است، با تشویق همسایگان آسیای مرکزی خود به کاستن اتکا به ایالات متحده، نوعی معماری امنیتی را در منطقه ایجاد کند. این اهداف با سیاستهای در حال ظهور در قزاقستان و ازبکستان همخوانی بالایی دارد؛ سیاستهایی که به دنبال ایجاد همکاریهای بیشتر در حوزه «همسایگی» آسیای مرکزی است.
روابط نزدیک قزاقستان و ازبکستان با ایران برای آنها بازده اقتصادی به همراه دارد؛ زیرا بندرگاههای ایران مسیری را برای کالاهای صادراتی و فراوردههای انرژی آسیای مرکزی برای رسیدن به بازارهای جهانی فراهم میآورد و از کنترل روسیه و چین بر زیرساختهای کلیدی انرژی و حملونقل این دو کشور میکاهد. روابط بهتر با ایران میتواند به کاهش مخاطرات ناشی از بیثباتی بالقوه در همسایگان مشترک، یعنی افغانستان و ترکمنستان، نیز کمک کند. با وجود این اهداف مشترک، پیوندهای سیاسی و اقتصادی با ایران در سطح محدودی باقی مانده است. تا به امروز، قزاقستان و ازبکستان از مشارکت ایران در نظم سیاسی اوراسیا به صورت محتاطانه حمایت کردهاند؛ درحالیکه ایران شریکی مشتاق در گسترش راه آهن و بنادر بوده است که موجب انتقال کالاهای قزاقستان و ازبکستان به مناطق وسیعتری میشود. توسعه زیرساختهای سخت و نرم که میتواند به ایجاد روابط نزدیکتر کمک کند، تا حدی به واسطه طرح «کمربند و جاده» چین (BRI) است.
ایران از موقعیت مناسبی برای نقل و انتقال تولیدات و کالاها یا انجام سفر در محدوده آسیای مرکزی برخوردار است. بندرگاههای خلیج فارس (بهویژه بندرعباس) و دریای عمان (بندر چابهار) ازجمله کوتاهترین مسیرها به دریاهای آزاد برای کشورهای آسیای مرکزی هستند؛ درحالیکه شبکههای راه آهن و جادهای نیز میتوانند برای حملونقل کالا به اروپا و آسیای شرقی عمل کنند. طبق برآوردهای چین، تا سال ۲۰۲۵، حجم تجارت چین و اروپا به بیش از ۲.۵ تریلیون دلار در سال میرسد. با توجه به اینکه اراضی اوراسیا سریعترین و ارزانترین مسیر را برای انتقال این مرسولات فراهم میآورد، آسیای مرکزی و ایران به طور فزایندهای به کانون سرمایهگذاریهای بزرگ بانک توسعه چین در زمینه ریلی مبدل شدهاند. علاوهبراین پکن با سرمایهگذاری چند میلیارددلاری در اتصال راه آهن ایران-ترکمنستان-قزاقستان (۲۰۱۴) و راه آهن بزرگتر آکتو-خورگوس (۲۰۱۷)، کمربندی را از سینکیانگ به قزاقستان و به منطقه خزر و ایران ایجاد کرده است.
درعینحال که هریک از این خطوط ریلی امکان حمل بیش از ۲۰ میلیون تن محموله را در سال دارد، بخشهای حیاتی از زیرساختهای اقتصادی و سیاسی را در هریک از کشورهای زیرمجموعه BRI تشکیل میدهند. این پروژهها صرفا نشاندهنده ارتباطات فیزیکی نیستند؛ بلکه فرصتهایی را برای ادغام سیاسی و اقتصادی ژرفتر در سرتاسر منطقه فراهم میآورند. البته این فرصت هنوز به حالت بالفعل درنیامده است. درحالیکه زیرساختهای فیزیکی بنا شدهاند، چالشهای دیگر، بالاخص تحریمهای ایالات متحده، همچنان مانع از برقراری روابط عمیقتر تجاری میشوند.
ارزش کلی صادرات ایران به قزاقستان کم است، چه به صورت مطلق و چه بهعنوان بخشی از کل تجارت ایران. بههمینترتیب آمار تجارت میان ازبکستان و ایران نیز از ناچیزبودن حجم تجارت دوجانبه حکایت دارد. بنا بر ارقام اعلامی مقامات گمرک ایران، از سال ۲۰۱۴، هریک از طرفین تنها تا دو درصد از واردات یا صادرات کشور مقابل را به خود اختصاص دادهاند. این ارقام نشان میدهد که ایران صرفا با تکیه بر قزاقستان و ازبکستان، قادر به غلبه بر انزوای اقتصادی نیست و بهاینترتیب، سؤالات بزرگتری درباره پتانسیل BRI برای تغییر جایگاه اقتصادی منطقهای ایران مطرح میشود.
تجارت با قزاقستان و ازبکستان در واقع کمتر از سال ۲۰۰۷ است و این امر نشان میدهد که تحریمهای ایالات متحده مانع گسترش روابط اقتصادی منطقهای ایران بوده است. بااینحال ایران در توسعه تجارت منطقهای، زیر سایه تحریمها، به موفقیتهایی رسیده و تجارت غیرنفتی آن با عراق و افغانستان در دهه گذشته رشد زیادی داشته است. مقامات ایرانی امیدوارند بتوانند برخی از این موفقیتها را در آسیای مرکزی نیز تکرار کنند و با افزایش نفوذ سیاسی بتوانند موانع مالی، حقوقی و لجستیک را در راستای گسترش تجارت حلوفصل کنند. ازآنجاکه رهبران قزاقستان و ازبکستان به یک میزان از تسلط آمریکا، روسیه یا چین بر منطقه نگراناند، ایران ممکن است بهمثابه شریکی همفکر در ایجاد یک نظم منطقهای که تقویتکننده حاکمیت سیاسی و اقتصادی این کشورها باشد، خود را نشان دهد. به این طریق، خویشاوندی تاریخی و فرهنگی میان ایران و آسیای مرکزی ممکن است در قرن بیستویکم، نمود قویتری پیدا کند.
نظر شما