این کتاب، داستان مردی از رجل سیاسی است که در جریان تبلیغات انتخاباتی خود کاملا غافلگیرانه با مرگ خود روبه رو میشود، اما روح خود را تسلیم مرگ نمیکند و سعی میکند با جسمی که در حال تجزیه شدن است به جبران اشتباهات چندین ساله خود در سیاست بپردازد و بازیهای سیاسی را برهم بزند و تعریفی جدید از سیاست و مملکتداری ارائه دهد.
نویسنده این کتاب عبدالرضا کمال نادیان است که میگوید: داستان این کتاب به طرز شگرفی و به شیوهای جذاب نوشته شده که خواننده را درگیر می کند و مخاطب آن در وهله نخست برخی افراد دست اندرکار هستند و ماجرای آن میتواند تلنگری به برخی سیاسیون باشد و از طرفی نیز مردم دیگر مخاطب اصلی این کتاب هستند تا تفکر کنند و با توجه به تاثیرگذاری چند بُعدی هر برنامه، اقدام به انتخاب صحیح افراد کنند.
این نویسنده درباره ایده کتاب به ایرنا گفت: زمانیکه مناظرههای تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را نگاه میکردم، فکر و تخیلم را به کار بردم که اگر یک نفر قرار باشد از جنس مردم در این مناظرات شرکت کند و بخواهد از توده و ایران حرف بزند این کشمکشها به چه صورتی در میآیند و بحثها به کجا میرسد و این شد که تدارکاتچی را نوشتم.
از کمال نادیان پرسیدیم آیا نوشتن در ژانر سیاسی محدودیتهایی هم دارد؟ که پاسخ داد: جدای از مسائلی که در نویسندگی خلاق وجود دارد که در تمام ژانرها مشترک است. در ژانر سیاسی با دو کنش و واکنش رو به رو هستیم. یکی در خود داستان و اینکه چه نقدی به روالی که در حال ارزیابی آن هستی وارد است و احیانا چه پیشنهادی میتوانی برای بهبود شرایط داشته باشی که این مورد یا دانسته فرض شده مثلا در کتابهای که در این ژانر نوشته میشود غالبا الگویی از تمدن غربی مد نظر است و یا اصلا صحبتی از جامعه ایدهآل نمیشود.
دوم کنش داستان در مخاطب کتاب و واکنشی که از آنها دریافت میشود. باید این واقعیت را پذیرفت که گروههایی در جامعه درست برخلاف داستان ما فکر میکنند و اولویتهای سیاسی دیگر دارند و ممکن است مطالب کتاب را بر نتابند.
این نویسنده درباره هدف از نوشتن این کتاب را چنین توضیح داد: هر خلق محتوا و کتابی لزوما برای آموزش یا اندرز نیست. بسیاری از داستانها جنبه سرگرم کننده دارند هرچند ممکن است موضوعات مختلفی را شامل شوند. کتاب تدارکاتچی در واقع سعی دارد نشان دهد که جور دیگری هم میتوان زندگی کرد و گاهی لازم است بازیهای سیاست را کناز بزنیم و با رودرویی با ملت به سوی پیشرفت حرکت کنیم، طوری که هم اخلاق لحاظ شده باشد و هم مردم نقش مهمتری در جامعه ایفا کنند.
در بین نویسندگان مرسوم است که شخصیت داستانها را از اشخاص واقعی اقتباس میکنند مثلا سیمین دانشور میگفت که شخصیت داستانهای آل احمد را از نزدیک میشناختم. از نویسنده کتاب تدارکاتچی پرسیدیم: شما هم دکتر خاکسار یا همان قهرمان داستان را از شخصیت خاصی الگو برداری کردید؟
کمال نادیان گفت:این تیپ شخصیتی را در بیشتر عرصه های سیاسی داریم. کسانی که سابقه خوب دارند و سپس تحصیل کرده و در پستهای مختلف قرار گرفتهاند. شاید برخی مسئولان از این قشر باشند. شخصیت خاصی مد نظرم نبوده و فکر میکنم در صورت مطالعه کتاب، بسیاری از شخصیتهای سیاسی بتوانند با شخصیت دکتر خاکسار همذات پنداری داشته باشند.
شخصیت اصلی داستان، دکتر خاکسار در همان ابتدای داستان میمیرد که به نظر می رسد از هیجان داستان کم کند که نویسنده پاسخ داد:مرگ در این کتاب در واقع بهانهای شده تا فرصتی به انسان طماع بدهد که فارغ از هیجانات مرگ، در جهانبینی خود و نوع اجرا و به فعلیت رساندن اندیشه تغییر ایجاد کند و این همان چیزی است که مدنظر من در این کتاب است و البته از بازخوردهای هم که از برخی مخاطبان داشتهام انتهای داستان، هیجانانگیز و غافلگیرکننده بوده است.
کمال نادیان همچنین درباره رویاهایش گفت:این یک رویا نیست بلکه رویای من فراتر از چیزی است که در این کتاب آمده است. این یک حد مطلوب یا یک آرمانشهر نیست بلکه یک امکان تحقق برای ایران است. در جامعه ما فاکتورهای وجود دارد که نادیدهگرفتشان، ما را از واقعیت دور میکند. سعی کردم با واقعیت دست و پنچه نرم کنم. اگر به دنبال رویا و آرمانشهر بودم یک گسست در باورپذیری و اثرگذاری داستان ایجاد میشد.
در این کتاب به جای تاکید روی افراد، جریانات و برنامهها مورد ارزیابی قرار گرفته است. یک کاندیدای برآمده از تفکرات یک جناح و یا یک حزب است که هر کدام شیوهای برای حکمرانی برگزیدهاند. در این داستان تاکید میشود که یک فرد به پشتوانه جناح متبوع و کارنامه عملکردی آن و با باور به تواناییهای خود میتواند تاثیر بسیار زیادی در توسعه کشور داشته باشد.
وی درباره انتخابات گفت:یک نامزد باید مشخص کند که میخواهد کاری برای مردم انجام بدهد یا دل به اداره دستگاه عریض و طویل اداری خوش کند. دوم اینکه برنامههایش بر چه پایهای استوار است؛ آیا به دنبال بالندگی کشور و شکوفایی استعدادهای مردم است یا به دنبال مصلحتاندیشی و حفظ وضع موجود است؛ سوم آیا حاضر است مسئولیت اداره کشور و اقداماتی که انجام میدهد را بر عهده بگیرد و یا اینکه در نهایت خواهد گفت میخواستم ولی نگذاشتند و به نوعی به دنبال پیدا کردن مقصر برای کاستیهای مدیریتی خود است.
کمال نادیان نویسنده کتاب تدارکاتچی گفت: تعلق خاطرمن تنها میهن ما ایران اسلامی است و در کتاب تدارکاتچی تلاش کردهام با نقد هر سه جریان اصلاحطلب، اصولگرا و عدالتخواه راهی به سوی توسعه کشورم بیابم و به عقیده من ما برای ساختن ایران نیاز به همکاری و همدلی تمام کسانی را داریم که خود را ایرانی میدانند.
کتاب یادشده را انتشارات یمام در سال ۱۳۹۹ چاپ کرده است.
نظر شما