یکپارچگی اروپا؛ از توهم تا تجزیه

لندن – ایرنا – شورای اروپا با رد پیشنهاد آلمان و فرانسه برای دیدار با رئیس جمهوری روسیه، از هم گسیختگی و توهم یکپارچگی سیاست خارجی اروپا را بیش از پیش نمایان کرد تا به تدریج زمینه تجزیه اتحادیه فراهم شود.

به گزارش ایرنا، سران ۲۷ کشور اروپایی در نشست جمعه گذشته نتوانستند برای گفت‌وگوی مستقیم با رئیس جمهوری روسیه به توافق برسد. از آنجایی که توافق های سیاست خارجی این اتحادیه باید به تایید همه ۲۷ عضو برسد، این به معنای رد شدن این پیشنهاد قلمداد می شود. پنجشنبه گذشته، ۲۴ ژوئن، آلمان و فرانسه در حالی که یک هفته از گفت‌وگوی رو در روی ولادیمیر پوتین و جو بایدن روسای جمهوری روسیه و آمریکا در ژنو می گذشت، خواستار گفت‌وگوی مستقیم اتحادیه اروپا با پوتین شدند.

اتحادیه اروپا در گذشته نشست هایی برای گفت‌وگوی مستقیم با روسیه تشکیل می داد که پس از ضمیمه شدن شبه جزیره کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴، آنها را متوقف کرد.

در حالی که آلمان و فرانسه خواهان آغاز گفت‌وگو های رو در رو برای ترمیم روابط با روسیه و توسعه همکاری ها هستند، سایر اعضا، به ویژه کشورهای اروپای شرقی به شدت با این پیشنهاد مخالفت کرده و آن را «خطرناک» توصیف کرده اند. پیشنهاد گفت‌وگوی رو در رو در نشست شورای اروپا در بروکسل روز پنجشنبه مطرح شده و روز جمعه پس از گفت‌وگویی نسبتاً طولانی رد شد. روز پنجشنبه که این طرح مطرح شده بود، ولادیمیر پوتین از آن استقبال کرد، اما دیری نپایید که مجبور شد از رد شدن این پیشنهاد ابراز تاسف کند.

سخنگوی کرملین، دیمیتری پسکوف، گفت رئیس جمهوری روسیه به طور کلی با بهبود روابط با بروکسل موافق است. با این حال وی اضافه کرد «موضع اتحادیه اروپا گسسته بوده و در اغلب موارد ناهماهنگ و مبهم است». ناهماهنگی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا که باید منافع ۲۷ عضو را همزمان تامین کند، یکی از نقط ضعف اصلی این بلوک است.

اتحادیه اروپا پس از قضیه اوکراین و جدا شدن شبه جزیره کریمه، گفت‌وگوهای مستقیم با روسیه را متوقف کرد تا جایی که روابط بین مسکو و بروکسل به سردی سالهای پس از جنگ سرد رسید.

اتحادیه اروپا در زمینه رویکردش نسبت به روسیه همواره به شدت دچار اختلاف درونی و تشتت بوده است. روسیه بزرگترین تامین کننده گاز طبیعی اروپاست و در مسائل امنیتی مانند سوریه، لیبی و برنامه اتمی ایران نقش مهمی ایفا می کند. اروپا نمی تواند به سادگی روسیه را نادیده بگیرد.

آلمان به عنوان یکی از قدرتمندترین اعضای اتحادیه، روابط اقتصادی مهمی با روسیه دارد. از جمله می توان به خط لوله گاز «نورد استریم ۲» اشاره کرد که روسیه را مستقیم به آلمان وصل می کند. کشورهای دیگر مانند فرانسه نیز تمایلی به ادامه تحریم های روسیه ندارند. آنها به ویژه پس از گفت‌وگوی مستقیم بایدن و پوتین در ژنو، از خود می پرسند اگر قرار باشد آمریکا و روسیه گفت‌وگوی مستقیم کرده و به منافع مشترک فکر کنند، ما چرا باید کاسه داغتر از آش باشیم. آنها مطمئناً از اینکه توسط آمریکا و روسیه نادیده گرفته شده و دور زده شوند نیز نگران هستند.

اتحادیه اروپا می گوید بر سر اوکراین، روسیه سفید، حقوق بشر و مسائل امنیتی دریای بالتیک و منطقه بالکان با روسیه اختلاف دارد. کشورهای اروپای شرقی نگران هستند که گفت‌وگوی مستقیم با پوتین به عنوان نشانه ضعف تفسیر شود.

در سال‌های پس از جنگ سرد، اختلاف و عدم یکپارچگی در اتحادیه اروپا به دلیل نبود یک رقیب قدرتمند، مخفی مانده بود. اکنون با قدرتمند شدن روسیه و چین، و با پیش آمدن مشکلات تجاری با آمریکا و حتی اختلاف بر سر مسائل امنیتی، اتحادیه اروپا متوجه شده است که توانایی هضم بحران ها و رقابت با رقبای قدرتمند را ندارد. به این ترتیب شکاف‌های داخلی اتحادیه اروپا اکنون نمایان شده است. یکی از این شکافها در نهایت منتهی به جدا شدن یکی از اعضا اصلی اتحادیه، یعنی انگلیس شد.

«کریسیانیس کارینس» نخست وزیر لتونی معتقد است چراغ سبز اتحادیه اروپا برای گفت‌وگو با پوتین خطر آن را دارد که از سوی مسکو به عنوان نشانه ضعف تعبیر شود. اما وی از این نکته غافل است که تشتت و از هم گسیختگی سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز همین پیام را در خود دارد.

واقعیت آن است که کشورهای قدرتمند اتحادیه اروپا چندان اهمیتی به نگرانی های اعضای شرقی نمی دهند. عضویت دسته جمعی کشورهای اروپای شرقی که در سایه پایان جنگ سرد تسهیل شد، با شتاب و بدون آنکه این اعضا شرایط اقتصادی و سیاسی عضویت را داشته باشند انجام شد. عضویت ناگهانی کشورهای اروپای شرقی در سال ۲۰۰۴ و پس از آن و هجوم مهاجران آنها به کشورهای غربی، یکی از عوامل اصلی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بود.

کشورهای عضو اتحادیه اروپا می دانند که روسیه برای بازپس گیری بخش شرقی و روسی نشین اوکراین مصمم است.

آنگلا مرکل در مجلس آلمان اعلام کرد «ما به عنوان اتحادیه اروپا باید به دنبال تماس مستقیم با روسیه و رئیس جمهور آن باشیم». «این کافی نیست که رئیس جمهور آمریکا با رئیس جمهور روسیه گفت‌وگو کند. من البته از آن خیلی استقبال می کنم، اما اتحادیه اروپا نیز باید به دنبال ایجاد گفت‌وگو باشد». مرکل به وضوح نگران آن است که در گفت‌وگوهای بین دو رئیس جمهور، منافع اتحادیه اروپا به حاشیه رانده شود، که در نبود سیاست خارجی منسجم، البته بعید هم نیست.

اتحادیه اروپا انسجام لازم در سیاست خارجی خود ندارد. به همین دلیل توان مقابله با بحران های خارجی و رقابت با رقبای بزرگ را نخواهد داشت. این ضعف بارها مورد توجه رهبران کشورهای عضو قرار گرفته است.

یکی از عوامل این تشتت، همانطور که گفته شد، عضویت شتاب زده کشورهای اروپای شرقی بود. اوکراین به عنوان کشوری که در آتش شوق عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو می سوزد، پیشنهاد آلمان و فرانسه را مورد انتقاد قرار داده و آن را «خطرناک» توصیف کرده است که در تناقض با تحریم های اروپایی علیه روسیه قرار دارد.

به این ترتیب احتمال می رود فرانسه و آلمان و برخی اعضای اروپای غربی، به طور مستقیم و خارج از قالب اتحادیه اروپا با روسیه وارد مذاکره شوند.

اختلاف های داخلی اتحادیه اروپا بر سر مسائل سیاست خارجی به همین جا ختم نمی شود. اعضا اختلاف های جدی در سایر مسائل سیاست خارجی و از جمله در مورد چین دارند.

آوریل امسال، مجارستان یک بیانیه اتحادیه اروپا در مورد محکوم کردن مقررات امنیتی در هنگ کنگ توسط دولت چین را وتو کرد. این باعث شد که وزیر خارجه آلمان «هایکو ماس» در اظهار نظری در روز دوشنبه ۷ ژوئن اعلام کند که روش فعلی اتحادیه اروپا که به کشورهای عضو، حق وتو در سیاست خارجی می دهد باید برچیده شود. وی عنوان کرد: «اگر شما این را قبول کنید، دیر یا زود یکپارچگی اتحادیه اروپا محو می شود».

رئیس جمهوری مجارستان در اظهار نظری گفته است «تا جایی که به سیاست اروپا در برابر چین مربوط می شود، ما باید جلوی شکل گیری یک سیاست جنگ سردی را بگیریم». مجارستان ماه گذشته دو بیانیه دیگر اتحادیه اروپا در زمینه تجارت و توسعه با آفریقا، کارائیب و منطقه اقیانوس آرام و دیگری بیانیه ای در حمایت از آتش بس بین رژیم صهیونیستی و فلسطین را نیز وتو کرده است. در دوره رئیس جمهوری فعلی ویکتور اوربان در مجارستان، این کشور با چین روابط نزدیکی برقرار کرده است.

با توجه به سخن وزیر خارجه آلمان باید پذیرفت که همین حالا هم اتحادیه اروپا یکپارچگی خود را از دست داده است. فقط مدتی طول خواهد کشید تا نتایج آن در عمل و در عرصه دیده شوند. توهم یکپارچگی اتحادیه اروپا در واقع محصول هویت اروپایی بود که در برابر و در تضاد با شرق تعریف می شد. تا جایی که شرق ضعیف بود و صورت مساله ساده، این توهم یکپارچگی محلی از اعراب نداشت. اما اکنون دیگر نمی توان به صرف تضاد با شرق ژئوپلیتیک و جهان اسلام، توهمی از یکپارچگی هویتی خلق کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha