۱۱ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰
کد خبر: 84390307
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

همایون اسعدیان:

کات در سینما وجود ندارد

۱۱ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۵۰
کد خبر: 84390307
کات در سینما وجود ندارد

تهران- ایرنا- یک کارگردان و فیلمنامه نویس از نحوه ورود خود به سینما گفت و اظهار داشت: زمانی تصور می‌کردیم نسل ما قرار است سینمای ایران را متحول کند و فکر می‌کردیم قبلی‌ها باید بروند و ما وارد شویم. سال‌ها طول کشید تا متوجه شدم که در سینما کات وجود ندارد.

به گزارش روز جمعه گروه فرهنگی ایرنا از موزه سینما، همایون اسعدیان گفت: زمانی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودیم، تصور می‌کردیم نسل ما قرار است سینمای ایران را متحول کند و فکر می‌کردیم قبلی‌ها باید بروند و ما وارد شویم. سال‌ها طول کشید تا متوجه شدم که در سینما کات وجود ندارد و نسل‌ها قطع نمی‌شوند تا نسل بعدی بیاید بلکه داخل هم ادغام می‌شوند و به نسل بعدی می پیوندند. 

اسعدیان چگونه وارد سینما شد

وی درباره ورود خود به سینما گفت: تا سن هفت سالگی در اصفهان زندگی کردم اما بعد از آن به دلیل اینکه پدرم کارمند بود از اصفهان به تهران آمدیم و بقیه عمرم را در تهران گذراندم. هیچ وقت تصور نمی‌کردم وارد سینما شوم. کلاس دوم دبیرستان، دوستی داشتم که بعد از زنگ مدرسه به کتابخانه کانون پرورش فکری به کلاس فیلمسازی می‌رفت که با او همراه شدم و با وارد شدن به این کتابخانه، مسیر زندگی‌ام عوض شد.

اسعدیان درباره همکاری‌اش با مسعود کیمیایی گفت: یادم می‌آید مسعود کیمیایی در یک تابستان می‌خواست فیلم سفر سنگ را بسازد. اسفندیار منفردزاده در کانون پرورش فکری رئیس بخش فیلمسازی بود و من در آن زمان هنرجو بودم. به او گفتم مرا سر فیلم کیمیایی ببرد و او گفت فردا به دفتر آریانا فیلم بیا و در آنجا با امیرفرخ تهرانی که طراح صحنه فیلم بود، آشنا و دستیار طراح صحنه و لباس فیلم کیمیایی شدم.

وی ادامه داد: یادم می‌آید زمانی که فیلمبرداری شروع شد با امیرفرخ تهرانی بحثم شد و به او گفتم دیگر کار نمی‌کنم و می‌روم، اوهم قبول کرد. به دستیار یک مسعود کیمیایی هم این موضوع را گفتم. کیمیایی شنید و از من مشکل را جویا شد. در نهایت من به گروه او پیوستم و دستیار سه کیمیایی شدم یعنی زیردست نصرت کریمی و محمد تراب نیا که آدم‌های بسیار شریفی بودند.

اسعدیان عکاس فیلم هم شد

اسعدیان درباره فعالیتش در حوزه عکاسی گفت: بنیاد سینمایی فارابی قرار بود آرشیو عکسی از هنرمندان ایجاد کند و من دوستی در آنجا داشتم که از من خواست تا عکس هنرمندان را بگیرم. ناصر ابراهیمی عکاس بسیار خوبی بود و عکاسی فیلم انجام می‌داد که از دوستان خوب من بود. هرجا برای عکاسی فیلم می‌رفتم با اینکه از عکس‌هایم خوششان می‌آمد و تعریف می‌کردند اما می‌گفتند سابقه عکاسی فیلم ندارم.

وی افزود: برای فیلم دبیرستان به ناصر ابراهیمی پیشنهاد همکاری برای عکاسی داده بودند و او به خاطر اینکه سرش شلوغ بود، نپذیرفت و مرا معرفی کرد. به دفتر ایران میلاد برای فیلم دبیرستان رفتم که در آنجا رسول صدرعاملی، فریدون جیرانی ،بیژن امکانیان و احمد امینی (دستیار کارگردان) و علی اکبر صادقی (کارگردان) نیز حضور داشتند. آنها آلبوم عکس‌های مرا دیدند و خوششان آمد اما گفتند عکاسی فیلم فرق می‌کند و ما به خاطر تضمین آقای ابراهیمی با شما کار می کنیم.

این فیلمنامه نویس افزود: این گونه بود که عکاس فیلم دبیرستان شدم. برای فیلمبرداری فیلم به ساری رفته بودیم سه چهار روز از فیلم گذشته بود که فریدون جیرانی از من خواست برای چاپ چند عکس به تهران بروم، می‌دانستم می‌خواهند عکس‌هایم را ارزیابی کنند. به تهران آمدم عکس ها را بزرگ چاپ کردم و زمانی که عکس‌ها را دیدند خیالشان راحت شد.

آخر بازی را خیلی دوست دارم

وی با بیان اینکه فیلمنامه مرد آفتابی را با حمید جبلی نوشته، گفت: با توجه به حضور حمید جبلی اکبر عبدی از حضور در این فیلم بسیار استقبال کرد و فاطمه معتمدآریا هم که از کودکی با جبلی دوست بود، حضور در این فیلم را پذیرفت و یک گروه صمیمی دور هم جمع شدند تا فیلم مرد آفتابی در سنگاپور ساخته شود. مرد آفتابی فیلم مفرح خوبی بود و باعث شد تا مسیر من در سینما از نیش جدا شود و کسی دیگر به من نگفت فیلمی مانند نیش بسازم.

اسعدیان درباره فیلم آخر بازی نیز گفت: این فیلم یکی از فیلم‌های خوبی است که ساختم و خیلی آن را دوست دارم. زیرا فیلمی بود که برگرفته از دوستان اطرافم ساخته بودم و حرف و حسش، حرف خودم بود. یادم می‌آید  فیلم در ۱۱ رشته نامزد شد اما همراه با فیلم‌هایی مثل سگ کشی  و باران بود. به همین دلیل طبیعی بود که شانس کمتری داشته باشد.

ساخت پنج مستند داستانی از خانواده شهدا

وی افزود: قبل از اینکه فیلم سینمایی بسازم، با تهیه کنندگی منوچهر محمدی پنج مستند برای شبکه شاهد درباره خانواده شهدای اطراف روستاهای اصفهان ساختیم. با منوچهر محمدی سوار یک آمبولانس می‌شدیم و به روستاها می‌رفتیم. با۶۰ خانواده شهید گفت ئ گو کردیم و از بین آنها، پنج خانواده را انتخاب کردیم و پنج فیلم مستند داستانی درباره آنها ساختم.

طلا و مس فیلمی عاشقانه

این کارگردان سینما درباره فیلم طلا و مس گفت: این فیلم در گیشه فروش خوبی داشت و یکی از پرفروش ترین فیلم‌ها در شبکه نمایش خانگی بود. یادم می‌آید زمانی که این فیلم در جشنواره ونکوور کانادا نمایش داده شد، در یک ربع اول نمایش فیلم در سالن احساس می‌کردم که شاید به خاطر طلبه بودن مورد نقد قرار بگیریم اما وقتی ۲۰ دقیقه از نمایش فیلم گذشت، تصورها بر این شد که دارند فیلمی عاشقانه می‌بینند و باعث خوشحالی من بود.

وی با اشاره به داشتن مشاور برای نقش طلبه فیلم طلا و مس اظهار داشت: دوست بسیار عزیزی را از قم رضا داد به من معرفی کرده بود تا برای مسائل طلبه‌ها به من مشاوره بدهد. یادم می‌آید زمانی که خانه سید رضا را می خواستیم بسازیم، به طراح صحنه گفته بودم خانه را بچیند و از دوست طلبه‌مان که از قم می‌آمد، خواستم نگاه کند و هرچه  به خانه یک طلبه شباهت ندارد را بگوید که او به خوبی ما را راهنمایی کرد. به طراح صحنه هم گفته بودم هیچ مخالفتی با او نکند و هرچه او می‌گوید، انجام بدهد. تمام نیروهایمان را به کار گرفته بودیم تا یک تصویر واقعی سالم ایرانی را نشان دهیم که نتیحه خوبی به دنبال داشت.

بوسیدن روی ماه سخت ترین فیلمی که ساختم

اسعدیان همچنین گفت: بوسیدن روی ماه سخت‌ترین فیلمی است که من ساختم و به مراتب از طلا و مس هم سخت تر بود.

شعار چهار نامزد ریاست جمهوری باز کردن خانه سینما بود

اسعدیان درباره بسته شدن خانه سینما نیز خاطرنشان کرد: بسته شدن و بازشدن خانه سینما در تاریخ سیاسی ایران یک استثنا است که آنرا ببندند و یک نهاد مدنی با همه اعضا و انبوهی از اهالی سینما آنچنان پشت این قضیه بایستند که دو سال بعد در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ حداقل چهار نامزد ریاست جمهوری شعار تبلیغاتی شان بازشدن خانه سینما باشد. با افتخار می‌توانم بگویم در فعالیت‌های صنفی‌ام از کسانی بودم که در این تلاش سهم داشتم.

وی ادامه داد: من معتقدم ما تا زمانی می‌توانیم کار کنیم که بتوانیم به روز و با زمانه‌مان همراه باشیم. ما بازنشستگی نداریم و بازنشستگی‌مان زمانی است که ذهنمان از زمانه‌مان عقب بیافتد. وقتی نسل جوان خلاق باسواد که بیشتر از من فیلم می‌بیند، می‌آید، طبیعی است که من یا باید بروم یا باید خودم را به روز نگه دارم. هر سال در جشنواره فیلم فجر چند کارگردان جوان معرفی می‌کنیم. نمی گویم هر سال یکی مثل اصغر فرهادی یا سعید روستایی پیدا می‌کنیم اما کارگردان‌های بسیار خوبی هر سال معرفی می شوند که آثار خوبی از خود به یادگار گذاشتند.

موزه سینمای ایران به عنوان مجموعه‌ای فرهنگی و تاریخی که راوی سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف می‌داند نظرات و دیدگاه‌های سینماگران و بازیگران باتجربه و پیشکسوت را جمع آوری کرده تا نسل‌های آینده با نگاه و مسیر زندگی حرفه‌ای و نحوه خلق وشکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha