تحقق اهداف و ماموریتهای سازمانهای اقتصادی برای حضور فعال در بازارهای جهانی و منطقهای و تحقق برنامههای ملی فعالان اقتصادی و سرمایه گذاران بخش خصوصی با استقرار برنامهای استراتژیک از سوی سازمانهای اقتصادی ارتباطی تنگاتنگ دارد.
«لیلا تقوی گودرزی» کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی و «مریم کاری» کارشناس ارشد استراتژی توسعه صنعتی در ارتباط با استراتژی توسعه صنعتی یادداشتی مشترک را در اختیار ایرنا قرار دادهاند که شرح آن در ادامه آمده است؛
استراتژی در گسترده ترین معنا عبارت از ابزاری است که افراد یا سازمان های اقتصادی از طریق آن به اهداف خود دست می یابند. تعیین اهداف اساسی و بلندمدت سازمان اقتصادی و گزینش اقدامها و تخصیص منابع لازم برای دستیابی به این اهداف از اولویت زیادی برخوردار است. بدین ترتیب استراتژی بر دستیابی به اهداف خاصی تمرکز دارد و شامل تخصیص منابع نیز هست و اینکه چند تصمیم یا اقدام سازگار، درست یا منسجم را نشان می دهد که نشاندهنده مسیر سازمانها برای رسیدن به موفقیت است.
برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی، بزرگترین کار سازمانهای اقتصادی و حاکی از آن است که مفهوم و چرایی استراتژی در طول نیم قرن گذشته تغییرات زیادی کرده است. با افزایش بی ثباتی و غیر قابل پیش بینی بودن کارآفرینی و محیط کسب و کار، استراتژی ارتباط کمتری با طرح ها و برنامه های دقیق گرفته است و بیشتر با دستورالعمل های مربوط به موفقیت سر و کار دارد. این تغییر توجه از استراتژی به عنوان برنامه به استراتژی به منزله جهت، نشان از آن است که هرچه محیط، متلاطم تر باشد، استراتژی باید دارای انعطاف پذیری و پاسخگویی بیشتری باشد. اینجا است که استراتژی اهمیت بیشتری پیدا می کند.
وقتی بنگاه های اقتصادی مانند مناطق آزاد و ویژه با تهدیدات پیش بینی نشده ای مواجه می شوند و فرصت های جدید به طور مستمر ظاهر می شود، استراتژی به قطب نمایی تبدیل می شود که می تواند آنها را در میان دریاهای طوفانی هدایت کند. در تفاوت بین استراتژی و تاکتیک، استراتژی، طرح کلی برای استفاده از منابع به منظور ایجاد موقعیتی مطلوب است و تاکتیک نقشه ای است برای یک اقدام خاص.
تصمیمات استراتژیک و نحوه تصمیم گیری استراتژیک در محیط کسب و کار سه مشخصه مشترک دارد: مهم هستند، مستلزم به تخصیص منابع قابل توجه هستند، به سادگی برگشت پذیر نیستند.
استراتژی کسب و کار بر بهبود موقعیت رقابتی و رشد کارآفرینی تاکید دارد و سعی می کند تا محصولات واحد کسب و کار (کالاها یا خدمات در یک صنعت با یک بخش بازار خاص) جایگاه مطلوب خود را بهدست آورند. استراتژی کسب و کار نشان می دهد که سازمانهای اقتصادی چگونه باید در یک صنعت خاص رقابت یا همکاری کنند. همچنین باید توجه داشت که به لحاظ نزدیکی و شباهت سطح کل سازمانهای اقتصادی و سطح کسب و کار، باید از چارچوب های متفاوتی برای تحلیل استراتژیک کسب و کار استفاده کرد و بر میزان تمایل به تغییر محصول – بازار تمرکز کرد. همچنان که پورتر در تحلیل خود بر مشتریان و رقبا تمرکز می کند.
نقش استراتژی در موفقیت کسب و کارها در مناطق آزاد به چهار عامل مربوط می شود:
۱) اهدافی که سازگار (Consistent) و بلندمدت هستند و همواره در راه رسیدن به آنها گام برداشته می شود.
۲) درک عمیق محیط رقابتی نشان دهنده درکی عمیق و آگاهانه از محیطهای بیرونی است که باید در آن فعالیت کرد. هر چه یک کسب و کار محیط خود را بتواند بهتر تحلیل کند، بیش از دیگر رقبای خود می تواند مسیر درست را تشخیص دهد.
۳) ارزیابی عینی منابع: سازمان هایی که به موفقیت های بزرگ می رسند، در شناسایی و استفاده از منابع در اختیار خود مهارت داشتهاند. آنها می دانند در چه چیزی بیشتر استعداد دارند و همواره سعی می کنند تا استعدادهای ذاتی خود را شکوفا کنند. کسب و کارها و سازمان های اقتصادی معمولاً با تشخیص شایستگی ها و قابلیت های خود برای رشد و شکوفایی منابع مورد نظر تلاش کنند.
۴) پیاده سازی اثربخش هم در موفقیت کسب و کارهای بنگاهها موثرند به طوری که بدون پیاده سازی اثربخش، بهترین استراتژیها نیزکمترین فایده ای برای کسب و کار ها ندارند. اثربخشی کارکنان تاثیر گذار، به عنوان رهبر و خالق برای سازمانهای وفادار و حامی به منظور پشتیبانی از تصمیم و پیاده سازی عملیاتی برای موفقیت آنها حائز اهمیت است.
بنابراین، توجه به چهار رکن بیانیه استراتژی در رشد و توسعه صنعتی و اقتصادی کشور حائز اهمیت است:
بیانیه مأموریت (Mission Statement) که هدف سازمانی را توضیح می دهد. این بیانیه، فلسفه وجودی سازمانهای اقتصادی را بررسی کرده و توضیح می دهد چرا این سازمان پا به عرصه رقابت گذاشته اند.
بیانیه اصول یا ارزش ها (Statement of Principle) که نشان می دهد سازمانهای اقتصادی به چه چیزی اعتقاد دارند و چگونه رفتار خواهند کرد. اصول و ارزش ها از منظر سازمان، کارآفرینی یا کسب و کار چه چیزی تعریف می شود و کدام دستاوردها برای سازمان اقتتصادی ارزش آفرینی می کند.
بیانیه چشم انداز (Vision Statement)، پیش بینی می کند که می خواهیم به کجا برسیم. چشم انداز تعیین می کند که دورنمای مسیر سازمانهای اقتصادی چگونه تصور خواهد شد و تا چندسال آتی به کدام نقطه خواهند رسید.
بیانیه استراتژی، برنامه بازی رقابتی سازمانهای اقتصادی را بیان می کند که معمولاً از بیانیه اهداف، دامنه کسب و کار و مزیت تشکیل می شود. استراتژی سازمانهای اقتصادی مسیر رسیدن به دورنمای مورد انتظار بنگاهها را ترسیم می کند و چگونگی رسیدن به آن را تشریح می کند.
توجه به این موارد کمک می کند که رویکردهای سازمانهای اقتصادی به سمت برنامه استراتژیک حرکت کند و این همانا تحقق اهداف و ماموریت های منطقه ای و جهانی آنان برای صادرات است برای اینکه بتوانند حضوری فعال در بازارهای جهانی و منطقه ای داشته باشند و فعالان اقتصادی و سرمایه گذاران بخش خصوصی در تحقق برنامه های ملی موفق باشند.
نظر شما