حسین علایی روز جمعه در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، درباره معرفی کابینه سیزدهم، گفت: کابینه و مسائل سیاسی برای مردم اهمیت زیادی دارد و به این موضوع حساسیت بالایی نشان میدهند و همه در پی این هستند تا کسانی در دولت قرار میگیرند بتوانند تحولی در سیاست و حل چالشها و معضلات ایران ایجاد کنند.
این کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: دولتها آمده و رفتهاند و چالشها ثابت ماندهاند. حالا دولت جدید که روی کار آمده است، میتواند با ترکیبی از وزرا، چالشهای بزرگی که در حال حاضر به ابرچالشها در حوزه آب، خشکسالی، محیط زیست، بیکاری و خانواده تبدیل شدهاند را حل کند یا اینکه فقط نفرات تغییر میکنند و سیاستهای نادرست و چالشها همچنان ثابت میمانند.
علایی خاطرنشان کرد: مسائل و مشکلات کشور روشن و مشخص است و راه حلهایی که تاکنون بوده، پاسخی به این چالشها نداده است. بنابراین نخستین گام، بازنگری در سیاستهایی است که منجر به بروز این چالشها شده است.
استاد مدعو دانشگاه تهران، در ادامه به تجربه تدوین سند چشم انداز ۱۴۰۴ اشاره و خاطرنشان کرد: کسانی که سند چشم انداز را تدوین و تصویب کردهاند باید بگویند چگونه میخواهند با این سیاست گذاریها به آن مرحله برسیم و اگر نرسیدیم چرا تحول در سیاستها اعمال نمیکنند؟ مگر ما از کشورهای پیرامون چه چیزی کم داریم که بسیاری از مسائل خود را حل کردهاند و ما هنوز نتوانستهایم.
وی ادامه داد: مگر ایران مرکز جغرافیایی منطقه و دارای ژئوپلتیک بسیار ارزشمند نیست؟ پاسخ دهند چرا مرکز توزیع یا هاب انرژی به کشورهای فاقد انرژی منتقل شده است. در حالی که مناطق حاشیهای کشور خالی از جمعیت میشود. چرا در بیابانهای خشک و بیآب و علف کشورهای همسایه افراد حتی از اروپا برای زندگی منتقل میشوند؟
علایی خاطرنشان کرد: بنابراین تا در سیاستهای کلان بازنگری نشود، چالشها رفع نمیشوند. هر وزیری میآید و میرود. فرض کنید حالا یک وزیر تحرک بیشتری دارد و فعال است و وزیری دیگر ممکن است کمتر، اما زمانی که راهبرد و مسیر کشور اشتباه باشد هر وزیری که فعالیت بیشتری انجام دهد مسیر را غلطتر پیش میبرد.
این مدرس دانشگاه افزود: دولت سیزدهم اگر میخواهد کاری انجام دهد باید مطالعه جدیدی در تمامی راهبردها انجام دهد اگر چه این موضوع فقط بر عهده دولت نیست. نخستین گام بزرگ دولت سیزدهم این است که ببیند اشتباهات در همه حوزهها چه بوده و آنها را تکرار نکند.
علایی ادامه داد: مثلا اگر مسکن مهر، مشکل مسکن را حل کرده، این پروژه را ادامه دهد، اما اگر مسکن مهر به چالشها اضافه کرده، آنرا دنبال نکنند. بنابراین باید روی این موضوعات، مطالعه و کار شود. اگر دولت در راهبردها تجدیدنظر اساسی نکند فقط بر تعداد چالشها میافزاید.
وی یادآور شد: یکی از معضلات کشور، مداخله نابجای دولتها در اقتصاد و قیمتگذاری است. دولتها به دلیل اینکه علاقهمند بودند کالاها ارزان به دست مردم برسد باعث شدند کالاها عملا گرانتر شوند. مثلا دولت، مرغداریها را تحت فشار قرار داد و آنها هم جوجه نریختند و حالا مرغ کیلویی ۴۰ هزار تومان شده است. بنابراین دولت نباید در قیمتگذاریهای تولیدات آزاد دخالت کند.
علایی،مداخلات دولت را از معضلات کشور عنوان کرد و گفت: دولت باید اقتصاد را آزاد بگذارد. شعار انقلاب اسلامی؛ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است اگر به آزادی پایبند باشیم، بسیاری از مسائل حل میشود. اگر دولت اجازه میداد که مردم آزادانه کالاهای مختلف را تولید و توزیع کنند بسیاری از این مسائل به وجود نمیآمد.
وی بر لزوم نقش سیاستگذاری و ریلگذاری دولت در حوزه اقتصاد تاکید و عنوان کرد: دولت نباید در قیمتگذاری مداخله کند و بازار را آزاد بگذارد. اگر میخواهد روی بخشی از قیمتگذاری نظارت کند میتواند کالا را بخرد و به قیمتی که دوست دارد به مصرفکننده هدف واگذار کند نه اینکه کاری کند تا تولیدکننده تمایل به تولید را از دست بدهد. بنابراین باید نگاه به اقتصاد تغییر کند چون اقتصاد دولتی جز زیان و ضرر برای کشور هیچ فایدهای ندارد.
نگذاریم شرق و غرب از ایران استفاده ابزاری کنند
علایی درباره سیاست خارجی دولت سیزدهم، گفت: همان طور که در قانون اساسی آمده است جمهوری اسلامی ایران باید تلاش کند با همه کشورهای جهان به جز رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کند. زیرا برقراری رابطه و ارتباط با همه کشورها، منافع ملی ایران را تامین میکند. شعار انقلاب اسلامی، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» است و باید میان آن توازن ایجاد کنیم مثلا نباید بگذاریم شرق از ابزار ایران برای ارتباط با آمریکا و آمریکا هم از ایران برای مدیریت شرق استفاده کند.
این کارشناس سیاسی اضافه کرد: باید از ظرفیتهای بین الملل برای پیشرفت و اعتلای ایران استفاده کنیم. بنابراین تا جایی که میشود باید اختلافات سیاسی را کاهش و روابط جهانی را گسترش دهیم.
علایی در ادامه به تصمیم تاریخی رهبر کبیر انقلاب اسلامی برای پایان دادن به جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: امام خمینی (ره) وقتی در سال ۱۳۶۷ حس کرد که ادامه جنگ به نفع ایران نیست با یک چرخش بزرگ، جنگ را خاتمه داد. این مدل میتواند همچنان، سرمشق و الگوی ما باشد و باید در شرایط لزوم و به صورت حساب شده، از آن استفاده کنیم.
وی افزود: برای حل مسائل و دشمنان فعلی نیز همین گونه است مثلا در مواجهه با آمریکا میتوانیم به گونهای عمل کنیم تا خودمان قوی شویم نه این که آنها قوی شوند و بتوانند ما را ضعیف کنند. اینها مسائل اصلی کشور است که باید دولتها به آن بپردازند.
علایی با اشاره به روابط خصمانه آمریکا علیه ایران، گفت: چالش هسته ای در دوران دونالد ترامپ رییسجمهوری سابق آمریکا به اوج خود رسید. در تاریخ بشر عظیمترین فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران وارد شد و رنج ایرانیان به بالاترین سطح رسید، بطوریکه آمریکا هیچ زمانی در چنین شرایط وخیم و خصمانه ای با ایران نبوده است.
عضو هیات علمی مدیریت استراتژیک دانشگاه امام حسین (ع) ، افزود: دولت ترامپ به شکل رسمی سیاست فشار حداکثری علیه ایران را اعمال کرد و تمام تجربه تاریخی اعمال تحریم علیه کشورهای دیگر را مقابل جمهوری اسلامی ایران به کار برد تا مردم و دولت کشورمان را تسلیم کند.
علایی در ادامه به دوران ریاستجمهوری جو بایدن اشاره کرد و گفت: با آمدن بایدن انتظار میرفت که او بلافاصله به برجام بازگردد زیرا سیاستهای ترامپ را نادرست قلمداد کرده و به صراحت خروج ترامپ از برجام را کار اشتباهی دانسته بود. اما دولت دموکرات بایدن بازگشت به برجام را منوط به مذاکره و توافق جدید کرد.
وی یادآور شد: در این چارچوب، دولت جمهوری اسلامی ایران با کشورهای۱+۴ وارد مذاکره شد و آمریکاییها از آن طریق بهشکل غیر مستقیم وارد مذاکرات شدند و همه انتظار داشتند که این مذاکرات زود به نتیجه برسد اما آمریکا حاضر نشد بلافاصله تحریمها را بردارد. از سوی دیگر، ایران برای اینکه شاهد خروج خودسرانه آمریکا از برجام و بازگشت مجدد تحریمها نباشد خواستار تضمین و راستی آزمایی شد.
این کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد: این مسایل باعث شد تا با گذشت ۶ ماه از روی کار آمدن بایدن، به جز مذاکره کار دیگری انجام نشود. بنابراین یکی از چالشهای دولت سیزدهم مذاکرات وین است.
آمریکا بزرگترین مزاحم و مانع پیشرفت و توسعه ایران است
علایی در ادامه به چالش دیگر سیاست خارجی دولت سیزدهم اشاره کرد و گفت: چالش بزرگ دیگر این است که بالاخره ایران با آمریکا میخواهد چه کند؟ آمریکاییها نشان دادهاند در این چهار دهه بزرگترین مزاحم و مانع پیشرفت و توسعه ایران هستند و مساله چگونگی رابطه ایران و آمریکا غیر از موضوع هستهای همچنان یکی از چالشها خواهد بود.
نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه اضافه کرد: نظام سلطهگر آمریکا جلوی مبادلات کشورهای مختلف با ایران را گرفته است، بطوریکه حتی کشورهای دوست هم حاضر نیستند با ایران، مبادلات رسمی انجام دهند و پولهای ایران را برگردانند. این موضوع از مهمترین چالشهای دولت سیزدهم است.
علایی یادآور شد: یکی دیگر از چالشهایی که از گذشته باقی مانده است لزوم تغییر در سیاست خارجی ایران و محاسبه هزینه و فایده سیاستها و تصمیمات است. معتقدم همانطور که در گذشته با شوروی روابط خوبی نداشتیم و در اواخر جنگ تحمیلی بازنگری انجام شد، مساله کاهش تنش با آمریکا هم باید با لحاظ تامین منافع ملی ایران مورد بازنگری قرار گیرد.
ریشه مشکلات معیشتی به سیاست خارجی باز میگردد
علایی در ادامه مهمترین چالش داخلی دولت سیزدهم را وضع معیشتی عنوان کرد و افزود: ریشه مشکلات معیشتی به سیاست خارجی و بخش کمی از آن به مدیریت داخلی بازمیگردد. مدیریت داخلی اهمیت دارد اما تا وقتی ایران امکان مبادله رسمی و قانونی و بدون دغدغه با سایر کشورها را نتواند برقرار کند مسائل اقتصادی کشور به سادگی حل نمیشود. باید توجه داشت که برای رونق اقتصادی کشور نیاز به سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی دارد.
این کارشناس مسایل سیاسی درباره ادامه مذاکرات هستهای از سوی دولت سیزدهم، عنوان کرد: اگر دولت سیزدهم بخواهد مذاکره کند باید تمام انتقادها به مذاکرات برجام را در توافق وین لحاظ کند که انجام چنین کاری به طولانی شدن مذاکرات و ادامه تحریمها منجر میشود و در صورت قطع مذاکرات و اگر بخواهد مذاکرات را ادامه ندهد با سایر کشورهای عضو برجام دچار چالش میشود.
نباید به هیچ کشوری به عنوان متحد نگاه کرد
علایی با اشاره به تاثیرگذاری چین و روسیه در مساله هستهای، گفت: برای مساله برجام رابطه خوب با روسیه و چین لازم است ولی کافی نیست. نمیتوان و نباید به هیچ کشوری به عنوان متحد نگاه کرد.
این کارشناس مسائل استراتژیک، وضعیت دولت سیزدهم در مواجهه با مسائل هستهای را به دو لبه قیچی تشبیه کرد و گفت: دولت باید هم برجام را به نتیجه برساند و هم از آن خارج نشود چون در صورت خروج از برجام به غرب برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی، فرصت میدهد.
علایی درباره رویکرد اصولگرایان در مورد برجام، گفت: میان اصولگراها طیفهای مختلفی وجود دارد؛ از گروههایی که کاملا از برجام حمایت میکنند تا کسانی که میگویند برجام را باید آتش زد، از افرادی که معتقدند مذاکرات برجام باید سریعتر به نتیجه برسد تا کسانی که میگویند باید از برجام خارج شد، وجود دارد. بنابراین طبیعی است که هرچه مذاکرات طولانیتر و شرایط توافق سختتر شود اختلاف میان اصولگرایان و گروهای سیاسی افزایش مییابد.
وی، درباره تاثیر روابط ایران و غرب در رویکرد اعراب در قبال کشورمان، گفت: به میزانی که مسائل و اختلافات ایران با آمریکا کاهش یابد، کشورهای عربی و منطقه به سمت ایران گرایش پیدا خواهند کرد.از سوی دیگر با شدت گرفتن اختلافات با غرب، این کشورها فاصله و دوری خود را با ایران افزایش میدهند. تجربه تاریخی قبل و بعد از انقلاب این موضوع را نشان میدهد.
بسیاری از کشورها تمایل ندارند مسائل ایران و آمریکا حل شود
علایی یادآور شد: زمانی که رژیم شاه بهترین روابط را با آمریکا داشت کشورهای عربی دست پهلوی دوم را میبوسیدند زیرا آمریکا توجه بیشتری به ایران داشت. به همین دلیل بسیاری از این کشورها تمایل ندارند که مسائل ایران و آمریکا حل شود زیرا میدانند به میزانی که مسائل ایران با آمریکا حل شود و خصومتها کاهش پیدا کند، ارزش و اهمیت کشورهایی چون عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه برای آمریکا کاهش مییابد.
این کارشناس مسائل سیاسی، ادامه داد: اگر عربستان برای آمریکا اهمیت و ارزش پیدا کرده است به دلیل خصومت ایالات متحده با ایران است و اگر این خصومت کاهش پیدا کند، عربستان ارزش چندانی برای آمریکا نخواهد داشت. زمانی نفت جزو محصولاتی بود که آمریکا بسیار به آن توجه داشت اما نفت دیگر ارزش سابق خود را ندارد و آمریکا نیاز ندارد تا از عربستان نفت وارد کند و خود، تبدیل به صادرکننده نفت شده است.
وی ادامه داد: در حال حاضر که مشکل بزرگ آمریکا، چین است باید از این فرصت با شیوههای مناسب برای تامین منافع ملی استفاده کرد.
پاکستان از گذشته افغانستان را حوزه نفوذ خود تلقی میکند
علایی درباره رویکرد تهران در قبال تحولات افغانستان و مخاطرات همسایگی احتمالی ایران با طالبان، گفت: زمانی که آمریکاییها متوجه شدند که دارند در افغانستان به سرنوشت شوروی دچار میشوند و در آنجا باید هزینههای هنگفت و تلفات بالا بدهند به این نتیجه رسیدند که مدیریت افغانستان را به یکی از کشورهای دوست خود یعنی پاکستان واگذار کنند.
نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه، ادامه داد: پاکستان از گذشته افغانستان را حوزه نفوذ خود تلقی میکرده است و از طریق قوم پشتون و تشکیل گروه طالبان، در پی این بوده تا در سیاستهای اداره افغانستان حضور دائمی داشته باشد. بنابراین به نظر میرسد آمریکاییها در مذاکرات با اسلام آباد، به این نتیجه رسیدند که باید آینده سیاسی افغانستان را به دست پاکستان بسپارند و از طریق طالبان در آنجا منافع خود را تامین کنند.
وی افزود: واقعیت این است که طالبان در سالهای گذشته هیچگاه نیروهای آمریکایی را مورد هجوم قرار نداده و همیشه به دولت و نیروهای افغانستانی حمله کرده و بیشترین تلفات را به مردم افغانستان وارد کرده است.
علایی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، از نظر اعتقادی، طالبان به عنوان یک گروه بسیار متحجر و عقب افتاده، دو ویژگی بسیار خطرناک دارد؛ یکی این که بسیار قومگرا و متکی به قوم پشتون است و برای سایر اقوام افغانستان در ساختار حکومت آینده سهمی قائل نیست. همچنین افراد طالبان ضد سایر فرقههای اسلامی از جمله شیعیان هزاره و تاجیک هستند.
این کارشناس مسائل سیاسی اضافه کرد: آمریکا میخواهد در افغانستان حکومتی بر سر کار بیاید که گرایش و همسویی با سیاستهای ایران نداشته باشد و بهترین گروه در این زمینه طالبان است. به همین دلیل زمانی که آمریکا شروع به خروج نظامی از افغانستان کرد، طالبان بدون جنگ جدی و فقط با پول و رعب و وحشت بسیاری از مناطق افغانستان را اشغال کرد. بنابراین فکر میکنم آمریکاییها به شکل برنامه ریزی شده و با مدیریت پاکستان، به تدریج حکومت افغانستان را به طالبان واگذار میکند.
وی درباره رویکرد ایران مقابل تحولات افغانستان، گفت: مذاکره ایران با طالبان، سیاست پسندیده و درستی است بالاخره این واقعیتی است که در صحنه افغانستان رخ میدهد و ایران مقابل این واقعیت باید بتواند با مذاکره، سطح دشمنیهای آینده را کاهش دهد و تا جایی که میتواند منافع خود را تامین کند.
بیشتر کشورهای عربی حیات خود را وابسته به حمایت آمریکا میدانند
علایی درباره اهداف برخی کشورهای عرب برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، گفت: بیشتر کشورهای عربی حیات خود را منوط به حمایت آمریکا میدانند و آمریکا هم سالیان دراز در پی حل مساله روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی است. البته دولتهای مختلف آمریکا در این موضوع تاکتیکهای متفاوت داشتهاند اما همه آنها در پی برقراری روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بودهاند.
این کارشناس سیاسی افزود: ابتدا ارتباط رژیم صهیونیستی را از کشورهای مصر و اردن آغاز کردند و پس از آن ترکیه برای برقراری رابطه پیشتاز شد و سپس سعی کردند در جهان اسلام، مساله فلسطین را به عنوان یک دغدغه اسلامی و عربی از دستور کار دولتها خارج کنند.
وی، حیات سیاسی حاکمان حاشیه خلیج فارس را وابسته به حمایت آمریکا توصیف و خاطرنشان کرد: آنها به تدریج خواستههای مخفی آمریکا را به دلیل فشار ترامپ بهشکل علنی دنبال کردند. به نظر میرسد این سیاست ادامه پیدا کند چون مردم در کشورهای عربی در شرایطی نیستند که بتوانند بر حاکمان کشورهای خود فشار وارد کنند. مثلا تا مردم مصر حکومت را از دست حسنی مبارک خارج کردند به سرعت عربستان و آمریکا وارد عمل شدند و ورق را برگرداند و به سمتی که میخواستند بردند.
گفتوگو از شیما علایی کاشانی
نظر شما