شلیک به امپراطوری فریب با سلاح آگاهی

۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۴:۴۷
کد خبر: 84435055
حمیدرضا بازگشا
شلیک به امپراطوری فریب با سلاح آگاهی

تهران-ایرنا- رسانه های بزرگ جریان سازغربی و یا همان امپراطوری فریب که عمدتا دست افرادی همچون روپرت مرداک هستند به مثابه غول چراغ جادویی می مانند که مقابله با آنان فقط از راه دانش و آگاهی بومی شده امکان پذیر است.

به گزارش خبرنگار پژوهش ایرنا،  انسان از ابتدا در تلاش برای انتقال اطلاعات و دانش شفاهی خود بود و بر همین اساس، گسترش صنعت چاپ از اوایل قرن ۱۸ میلادی سبب بسیاری از تحولات شد به گونه ای که علم و دانش را در سطح گسترده جامعه بشری رواج داد.

هر چند که پیش از صنعت چاپ نیز کتاب های خطی در بین مردم وجود داشت اما اینگونه نبود که دسترسی همگانی به تجربیات مکتوب بشری امکان پذیر باشد. دست نوشته هایی که در اختیار قشر مرفه جامعه بود  و حتی پیشتر در جوامع کاست {۱} فقط مختص به طبقات خاص بود؛ در همین زمینه گفته می شود کتاب کلیله و دمنه بواسطه ماموریت خسرو انوشیروان (۵۷۹-۵۳۱ م) به برزویه یکی از وزرای دربار ایران به سختی و با مشکلات فراوانی از هند آورده شد!

صنعت چاپ علاوه بر فراگیری دانش در بین آحاد جامعه سبب شکل گیری صنفی شد که از آن به عنوان رکن چهارم دموکراسی نام می برند. حرفه خبرنگاری از آن سال ها تاکنون دچار پوست اندازی های متعددی شده هر چند که شالوده اصلی خویش را کم و بیش حفظ کرده است.

مطبوعات در انقلاب فرانسه نقش بسزایی داشتند و حتی در دوره مشروطیت نیز روزنامه هایی همچون چرند و پرند، ثریا، حمبل المتین، اتحاد، قانون، صوراسرافیل و غیره در آگاه سازی ایرانیان نقش انکارناپذیری ایفا کردند.

رسانه ها در ابتدای شکل گیری آنچنان مورد توجه دولتمردان و سیاستگذاران کشورها نبودند اما با گذشت زمان و تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی این روند بالعکس شد و شاهد سرمایه گذاری های بسیار گسترده افراد پرنفوذ و ثروتمند برای در اختیار گرفتن افسار این غول کاغذی آگاهی بخش شدند.

این روند با اختراع سایر رسانه ها اعم از رادیو، تلویزیون، اینترنت و فضاهای مجازی ادامه داشت و دیگر متولیان اصلی اینگونه ابزارها  خود حکومت ها شدند به گونه ای که در جنگ جهانی دوم، به واسطه رسانه ها تبلیغات گسترده ای در راستای جنگ توسط متحدین و متفقین صورت می گرفت و یا ماجرای واترگیت {۲} در آمریکا که حزب حاکم را با افشای برخی تقلبات رسوا کردند.

پس از جنگ جهانی دوم نیز در دوران جنگ سرد رسانه های بلوک شرق و غرب همچنان توپخانه های تبلیغاتی شان بر علیه یکدیگر در راستای اثرگذاری بر افکار عمومی فعال بودند.

پس از فروپاشی شوروی، رسانه های غرب قدرت بلامانع در عرصه تنویر افکار عمومی شدند و اگر کشوری همسو با جریانات فکری آنان نبود نوک پیکان تبلیغات تخریبی رسانه هایشان بدان سمت می چرخید به طور مثال وزارت امور خارجه انگلیس بودجه ای جداگانه برای شبکه رادیو و تلویزیونی BBC به زبان های کشورهای هدف در نظر گرفت که ایران نیز از جمله آنان بود و این جنگ نرم و رسانه ای تاکنون نیز ادامه دارد.

هر چند که سایر کشورهای توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته هم به فواید رسانه ها و نقش آنان در امر زمامداری حکام پی بردند اما چون ابتدای شکل گیری این امر از کشورهای استعمارگر صورت گرفته بود؛ سرچشمه دروس و نظریه های ارتباطی نیز از همان کشورها بود.

آمریکایی ها که متخصص خلق عبارات در علوم ارتباطات بشمار می روند؛ پس از پایان جنگ جهانی دوم کلمه " پروپاگاندا " {۳} را تولید کردند تا گویی "گوبلز" وزیر تبلیغات جنگ آلمان نازی به سرکردگی هیتلر با یک عصای جادویی توانسته بود تمامی ملت آلمان با این سلاح مسحور کرده و دشمن متفقین کند!

پس از جنگ جهانی دوم، رسانه های آزاد، تئوری دیگری بود که در نظریات علوم ارتباطات جمعی خلق شد تا به واسطه این حربه اهداف و توطئه های مد نظر در کشورهای ناهمسو پیاده و عملیاتی شود؛ اما کیست که نداند خبرنگار آزاد و یا رسانه آزاد به معنای مطلق در دنیای حقیقی وجود ندارد!

حتی اگر از سرمایه گذارانی که تمایل به اعمال روش و سیاستی خاص در روزنامه هایشان هستند، بگذریم؛ اساسا هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که تمامی واقعیت های موجود را دیده و گزارش می دهد چرا که خبرنگار همانند هر انسانی زاویه دید محدودی دارد و شاید با چرخش ۱۸۰ درجه ای چشم چیزی متفاوت تر از آن چه که هست را ببیند.

همچنین هر فردی دارای علایق و ایدئولوژی خاصی است و ناخواسته جهان را از همان دریچه ای می نگرد که در مکتب وی وجود دارد؛ حال اگر این فرد روزنامه نگار باشد، جهان و حوادث موجود در آن از زاویه دید وی می تواند بسیار متفاوت تر از دیدگاه فرد دیگری باشد.

متاسفانه نقصان اولیه امر اطلاع رسانی با ظهور و پیدایش شبکه های اجتماعی توسط کشورهای توسعه یافته، نقش پررنگ تری به خود گرفت چرا که شهروند خبرنگاران از همان اطلاعات و دانسته های اندک روزنامه نگاران هم بی بهره بودند و مخاطبان آنان نیز توانایی تشخیص اخبار سره از ناسره را نداشتند.

هر چند کشورهای در حال توسعه با تشکیل اتحایده هایی همچون اتحادیه خبرگزاری‌های آسیا و اقیانوسیه (اوآنا) {۴} و یا رادیو تلویزیون های اسلامی و غیره سعی در ایجاد و شکل گیری جبهه ای متفاوت از سیاست های غرب را داشتند اما این روند تاکنون به نقطه مطلوبی نرسیده و کماکان شاهد چرخش درب از همان پاشنه هستیم.

نقش رسانه ها در ایران از همان آغازین روزهای شکل گیری انقلاب اسلامی برای دولتمردان مشخص بود به گونه ای که حضرت امام خمینی (ره) در مورد معیارهای مجله اسلامی فرمودند : "... باید همه چیز فُرمَش تغییر بکند. مجله باید در خدمت کشور باشد. خدمت به کشور این است که تربیت کند؛ جوان تربیت کند، انسان درست کند؛ انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند؛ تا برای مملکت مفید باشد. مجله باید وقتی که کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای اینکه مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش. اگر مجله؛ این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. " {۵}

اینک ۴ دهه از انقلاب اسلامی گذشته است و قطعا بایستی اصحاب رسانه کارآموزده تر و با تبحر و دارای دانش بیشتری بوده و با تحلیل علمی و منطقی از عملکرد جبهه جنگ نرم دشمنان با ارایه راهکارهایی مفید برای نهضت اسلامی مفید بوده و برگ برنده ای را روی میز جبهه مقاومت برای مقابله با طرف مقابل قرار دهد.

واقعیت آن است که امپراطوری های رسانه ای در جهان امروز به منزله ابزاری قدرتمند برای بهره مندی از توان افکار عمومی و بسیج نیروها در راستای اهداف و مقاصد خاص به شمار می روند و در چنین شرایطی جهوری اسلامی ایران با حداقل های موجود زیر بمباران رسانه ای غرب در جنگ نرم است و بر همین اساس هم  رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از سخنرانی مراسم تنفیذ حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم رییسی این نکته را گوشزد کرده و فرمودند: "  امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانه‌ای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند مبالغ هنگفت هزینه میکنند، کارهای بسیار انجام میدهند؛ فکرهای بسیاری  را در مجموعه‌های فکری برای این کار استخدام میکنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت. کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم..." {۶}

عملکرد ضعیف رسانه های کشور در مقایسه با رویکردهای اطلاع رسانی جدید امپراطوری های رسانه های جهان گویای این حقیقت است که مدت زمان چندانی برای پر شدن چوب خط آنها نزد مردم باقی نمانده است و باید مسوولان و مدیران امر این سوال را مطرح کنند که چرا هم اکنون شاهد استقبال اندک شهروندان به مطبوعات و رسانه های کشور هستیم؟

هم اکنون رسانه به جای این که شکلی از بیان فرهنگی باشد، خود تبدیل به یک فرهنگ شده است؛ بر همین اساس به نظر می رسد با توجه به ظهور رقبای رسانه ‌ای قدرتمند همچون ماهواره، اینترنت و فضای مجازی و نیز سرعت فراوان تغییرات فناوری، رسانه‌ها ملزم به بازشناسی روندهای درونی و بیرونی هستند تا با بهره‌گیری از روش‌های آینده‌پژوهی، تنظیم نقشه راه و ترسیم آینده را به درستی انجام دهند.

به نظر می رسد اگر در پی یافتن دلایل کاهش اعتماد افکار عمومی به رسانه های شناسنامه دار باشیم شاید به واژه هایی همچون فوبیای انتشار خبر، نداشتن توانایی باورپذیر کردن محتوا نزد مخاطب، عدم بهره گیری از شیوه اقناعی اثربخشی تعامل با مخاطب و غیره برسیم.

واقعیت آن است که هر چند که بین رسانه و قدرت رابطه ای متقابل وجود دارد و هر دو بعضا در مسیر سوددهی به هم هستند اما رسانه ها باید توجه داشته باشند که نشان دادن وابستگی بیش از حد به دولت ها و کانون های قدرت، عملکرد آن ها را در نزد مردم می تواند خدشه دار کند.

محمدباقر قالیباف رییس مجلس شورای اسلامی نیز طی چند روز گذشته همزمان با سالروز گرامیداشت ۱۷ مردادماه و روز خبرنگار در حاشیه جلسه علنی مجلس گفت: خبرنگاران در روشن کردن حقایق و واقعیت‌ها و پایان دادن به بعضی از شایعه‌ها و تهمت‌ها رسالت مهمی دارند و باید به دنبال انعکاس حق و حقیقت در جامعه و شفاف سازی باشند. {۷}

معتقدم برای پیشبرد اهداف در این مقطع تاریخی بایستی تغییراتی در افکارهر سه ضلع رسانه ها (مردم، دولتمردان و روزنامه نگاران) شکل بگیرد به گونه ای که دولتمردان به این نتیجه برسند که در عصر ارتباطات امروز، کتمان کردن، مدیریت جهل عمومی است در صورتی که وظیفه رسانه‌ها در دنیا، مدیریت افکار عمومی است.

رسانه های کشور بایستی به رسالت اصلی خود در راستای بازسازی اعتماد شهروندان توجه بیشتری داشته و پل ارتباطی مستحکمی بین مردم و مسوولان باشند و اینگونه نباشد که مردم فقط صدای مسوولان را بشنوند.

همچنین صیانت از سرمایه ‌های انسانی جوان تحصیلکرده دانشگاهی و احراز جایگاه بایسته به همراه کادرسازی در رسانه ها ضروری به نظر می رسد؛ این بدان معناست که نظام رسانه ای کشور چاره ای جز میدان دادن به جوانان در کنار پیشکسوتان ندارد و نباید اینگونه تلقی شود که عرصه رسانه های داخلی فقط جولانگاه افراد خاصی است که با تفکرات رسانه ای چند دهه قبل فریز شده اند.

اصحاب رسانه بایستی باوربه نیاز برای تغییر رویکرد حرفه ای در تولید و انتشار پیام و نداشتن واهمه از انعکاس مطلب مخالف داشته باشند و متوجه این امر باشند که اگر نتوانند موفقیت ها را به شیوه هایی صحیح و حرفه ای انعکاس دهند؛ صرفا جنبه تبلیغی و بزرگنمایی کاذب پیدا خواهد کرد که این همان دوستی خاله خرسه بشمار می رود.

مسوولان رسانه ها باید به این نکته برسند که نیازمند تغییرات اساسی در شیوه های خبری، تحلیلی و تبلیغاتی هستند و دیگر شیوه های سنتی پاسخگوی نیاز مخاطبان نیست.

بر اساس یافته های متخصصان هم اکنون چهار تحول اساسی در مشخصه‌های فضای رسانه‌ای دنیای جدید رخ داده به گونه ای که مرزهای سخت و دقیق به مرزهای نرم تبدیل شده، رابطه یک به چند به رابطه چند به چند مبدل شده، مفهوم مخاطب (دریافت کننده) به مفهوم خلق کننده (توزیع کننده) تغییر یافته و وسایل ارتباط جمعی به وسایل ارتباطی متنوع تبدیل شده‌اند.

این تمهیدات بی نیاز از راه اندازی نهضت سواد رسانه ای در کشور به عنوان یکی از واجبات و اقتضائات شرایط کنونی نیست و لازم ضروری و حیاتی است که شهروندان، قدرت و توانایی جداسازی اخبار و اطلاعات سره از ناسره را داشته باشند.

بایستی با آگاهی بخشی به افکارعمومی، از ذات عبارات تولید شده توسط امپراطوری فریب همچون آزادی گردش اطلاعات و آزادی بیان پرده برداشت که به طور مثال چگونه امانوئل مکرون رییس جمهوری فرانسه از صاحب تابلو تبلیغاتی در جنوب کشورش که تصویرش را شبیه هیتلر کشیده بود، شکایت کرد اما زمانی که نسبت به کاریکاتورهای موهن پیامبر اکرم (ص) با حدود ۲ میلیارد پیرو در مجله شارلی ابدو اعتراض شد با ادعای آزادی بیان از آن اقدام حمایت کرد!

دستگیری خبرنگار CNN هنگام پوشش زنده، بازداشت خبرنگار هافینگتون پست، تیراندازی به سوی۲عکاس رویترز و برخورد با فضای مجازی، تازه ترین روایت آمریکا از گردش آزاد اطلاع رسانی است.

جرج بوش (پدر) در جریان جنگ نخست خلیج فارس (۱۹۹۱) گفت بود که اطلاعات را بیش از آنکه از CIA بگیرم از CNN می گرفته است!  شبکه CNN به دروغ دختر بچه سفیر کویت در واشنگتن را به جای کودکی که شاهد جنایت صدامیان در بیمارستانهای کویت بوده معرفی کرد تا زمینه ساز حمله نظامی به عراق شود!

در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا، بیماری های فراگیر، تغییرات آب و هوا، اخبار جعلی، تهدیدهای سایبری، نارسایی های اقتصادی، بحران های انسانی بلند مدت، تروریسم و افراط گرایی خشونت آمیز، گسترش سلاح هسته ای و دیگر جنگ افزارهای کشتار جمعی از چالش های اصلی ملی و جهانی معرفی شده است.

بر همین اساس معتقدم رسانه‌های کشور باید بار دیگر مشق کنند که وفادارانه ‌تر، صریح‌ تر، سریع ‌تر و صحیح‌ تر باشند و مردم را با اتخاذ شیوه های جدید اقناعی و ارتباطی بیش از گذشته به خودشان جلب کنند.

پی نوشت:

*کاست نوعی طبقه ‌بندی اجتماعی است که با مشخصه‌هایی همچون انتقال ارثی در سبک زندگی مشخص می‌شود که غالباً مواردی مانند شغل، وضعیت آیینی در سلسله مراتب آن، تعامل و محرومیت‌های اجتماعی عرفی و مفاهیم یا تصورات فرهنگی از خلوص و آلودگی در درجه‌ بندی افراد دخیل و مؤثر است؛ دراین نظام، افراد عضو در رتبه‌های مختلف، حق گذر به رتبه‌های دیگر را ندارند و باید شرایط ویژه‌ای را در رفتار و اعمال خود و رابطه با اعضای رتبه‌های دیگر رعایت کنند.

*رسوایی واترگِیت به رویدادهایی گفته می‌شود که میان سال‌های ۱۹۷۲–۱۹۷۵ در هتلی به همین نام در واشینگتن، دی. سی اتفاق افتادند که منجر به بالا گرفتن احتمال استیضاح و در نتیجه کناره‌گیری ریچارد نیکسون رئیس‌جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا شد.

*جنگ جهانی دوم نه تنها جنگ بمب‌ها و گلوله‌ها، بلکه جنگ کلمات و تبلیغات بود؛ تهاجم تبلیغاتی نازی‌ها به وسیله وزارت تبلیغات هیتلر اجرا می شد؛ ایالات متحده در ایجاد تبلیغات خویش، به مجموعه ‌ای نه چندان منسجم از روان شناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی، برای تقویت روحیه ملی و خنثی ساختن تأثیر تبلیغات آلمان نازی متکی بود و واژه تبلیغات سیاسی یا (propaganda) را ایجاد کرد که واژه‌ای نو لاتین و بازسازی شده از فعل لاتینی کهن (propagere) به معنی منتشر ساختن و برانگیختن بود.

*اوآنا یا سازمان خبرگزاری‌های آسیا-اقیانوسیه OANA در سال ۱۹۶۱ به ابتکار یونسکو برای ایجاد تعادل در برابر جریان یکسویه اطلاعات، در منطقه آسیا و اقیانوسیه به وجود آمد. کشورهای عضو اوآنا ۵۶ درصد تولید ناخالص جهان، حدود  ۵۰درصد تجارت جهانی، بیش از  ۶۰درصد قلمرو آبی و بیش از ۲۵درصد حجم حمل و نقل هوایی را در اختیار دارند.

*صحیفه امام، ج‌۸، ص: ۴۹۴ تا ۴۹۹

*https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۴۸۴۱۳

*https://www.irna.ir/news/۸۴۴۳۰۳۷۷

حمیدرضا بازگشا - روزنامه نگار و کارشناس خبر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha