به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، تماس بیپاسخ عنوان فیلم سینمایی جدیدی در ژانر خانوادگی-اجتماعی و درام، محصول سال ۱۳۹۹ است که این روزها در شبکههای نمایش آنلاین در اختیار مخاطبان قرارگرفته است.
این فیلم که اولین ساخته بلند سید میلاد جلالی و هادی کیان نیا و دارای داستانی حادثه محور است، قصۀ سفر دو زوج جوان به شمال کشور را روایت می کند که با اشتباه یکی از آن ها، این سفر رویایی به کابوسی وحشتناک بدل می شود.
تماس بیپاسخ قصهای آشنا دارد: آدمهایی طماعی که هرگز به آنچه دارند راضی نیستند و برای دستیابی به آینده رنگینی که در ذهن ترسیم کردهاند، دستبهکارهای احمقانه و خطرناکی میزنند.
داستان از سفر دو زوج جوان به شهر ساری شروع میشود؛ جایی که در ابتدا همهچیز خوب به نظر میرسد اما رفتهرفته مشکلات عمیقی که بین آنها وجود دارد با پیش آمدن موضوعاتی تازه خودش را نشان میدهد و این موضوع پسازآن که مسعود، همسر سارا تلفن جاماندهای را از روی میز رستوران بلند میکند و خودش را با قاچاقچیان خطرناکی در تقابل قرار میدهد به اوج میرسد.
یکی از نقاط ضعف اساسی و عجیب در این فیلمنامه نسبت شخصیتهاست؛ اگرچه در داستان هردوی آنان زن و شوهرانی عقد کرده معرفی میشوند اما شیوه مواجهه آنان با خود، همسرانشان و دیگران بهتآور است. اوج این موضوع را میتوان در صحنهای دید که سارا مشکلات زندگیاش را ناتوانی شوهرش از پس مخارج زندگی برآمدن عنوان کرده و به او میگوید که خواستگار دارد.
موضوع دیگری که به عنوان ضعفی اساسی در فیلمنامه می توان دید عدم معرفی درست و مناسب شخصیت هاست؛ تنهای چیزی که برای مخاطب از شناخت و دوستی و ارتباط این زوج ها عنوان می شود، در اشاره ای کوتاه در مسیر شمال است که مشخص می شود سارا، رویا و آرش در گذشته و زمانی همدانشگاهی بودهاند و همدیگر را میشناختهاند اما وصله ناجور این داستان شوهر ساراست؛ هم او که با دزدیدن گوشی جاماندهای و پسازآن طمع کردن برای اخاذی از صاحب گوشی به بهانه فراهم کردن مخارج زندگی مشترک همه شخصیتها را در یک تنگنای عجیب قرار میدهد.
و در نهایت چیزی بیش از این برای بیننده بیان نمیشود و مخاطب نمیداند که سارا که دانشگاه رفته و نسبت به بقیه شخصیتها حداقلهایی از اخلاق را رعایت میکند چرا و چگونه با آدمی ازدواج گرده است که علاوه بر این که ثبات شخصیت و رفتار ندارد، اعتیاد دارد و درکی از اخلاق ندرد، حتی توانایی برقراری یک مکالمه دودقیقهای را هم با او ندارد.
از سوی دیگر رویا و آرش زوجی هستند که هرکدام بهرغم باهم بودن در دنیای خودشان سیر میکنند؛ آرش گوشی پنهانی دارد و ظاهراً راه خیانت پیشگرفته و رویا هم در زندگی مشترک چیزی جز زرقوبرق و ظاهر را دنبال نمیکند (موضوعی که به صورت کلیشه ای با دستبند و ساعت روی مچبند و آرایش اغراق شده به تصویر کشیده می شود). رابطهای شکننده رویا و آرش در دعوای خشونتآمیز آنان بر سر گوشی دوم که رویا به صورت اتفاقی در ماشین آرش پیدا می کند، سرانجام به مکالمه و برخوردی تلخ منتهی میشود که همه زندگی و رابطه آنان را در چند سطر خلاصه میکند: آدم هایی که تا زمانی که گزینه ای بهتر را پیدا نکنند در کنار هم می مانند.
عمدهترین ایراد فیلمنامه فیلم تماس بیپاسخ در داستانپردازی آن است؛ داستانی که بهشدت در معرفی شخصیتها لنگ میزند و ابداً حرفی از گذشته آنان بهجز دو دیالوگ کوتاه که آرش را از خانوادهای مرفه معرفی میکند، ندارد (یعنی پیشینه سارا، رویا و مسعود حتی به صورت گذری هم مورد معرفی قرار نمی گیرد)؛ در حقیقت بیننده در سرتاسر این فیلم کاملاً با این ابهام سروکار دارد که این شخصیتها که هستند و چگونه زندگی میکنند؟ آیا آنها جدای از این سفر باهم زندگی میکنند یا در خانه والدینشان هستند؟ وقتی تا به این اندازه با یکدیگر غریبه هستند چگونه باهم به سفر آمدهاند و زمانی که مشکلاتشان تا بدین اندازه بزرگ و حل نشدنی است، هدفشان از ادامه ارتباط با یکدیگر چیست؟
از سوی دیگر فردی که در ابتدای فیلم به قتل می رسد، یا کسانی که دنبال او هستند هرگز به درستی معرفی نمی شوند؛ بیننده صرفا می داند که آنها آدم های خطرناکی هستند که در راه رسیدن به هدفشان هر موجود زنده ای را از راه برمی دارند و ابایی از قانون و ... ندارند.
از سوی دیگر عنوان فیلم هم ربط چندانی با داستان ندارد و مشخص نیست چرا چنین عنوانی برای فیلمی که همزمان مشکلات متعددی را هدف گرفته است (مشکلات اقتصادی، شخصیتی، اجتماعی و ...) انتخابشده است.
فیلم به نظر فیلمی کمخرج میرسد که با بازیگرانی جوان و کمتر شناختهشده قصه خود را روایت میکند؛ و شاید عمده ترین مشکل این فیلم این باشد که به جای تمرکز بر یک موضوع موضوعات متعددی را نقد می کند که البته تماما در سطح می مانند و به صورت ریشه ای به هیچ کدام از آنها توجه نمی شود.
در نهایت باید گفت بهرغم تمامی ضعفهایی که فیلم دارد، صحنه برخورد فیزیکی یکی از قاچاقچیان با آرش در ویلا را میتوان یکی از نمونههای قابلقبول زد و خورد در تولیدات سینمای ایران دانست که درگیری را باورپذیر کرده و برای اولین بار تصنعی در کار نیست.
البته برخلاف برخورد فیزیکی داخل ویلا بین یکی از قاچاقچیان با آرش، برخوردهای بیرون ویلا و صحنه فرار رویا از دست قاچاقچی دیگر و یا برخورد همان قاچاقچی با آرش و سارا اصلاً باورپذیر نیست و بیشتر به یک کاریکاتور از دعوای بر سر مرگ و زندگی شباهت دارد.
نکته دیگری که به یکی از کلیشههای فیلمهای سینمایی ما بدل شده نشانهگیری، شلیک و اصابت گلوله به هدف از سوی کسانی است که برای اولین بار اسلحه دست میگیرند و شلیکشان اگرچه شاید مستقیم به قلب نخورد اما هرگز خطا نمیرود و به هدف خواهد خورد. همانند شلیک سارا به قاچاقچی و کشتن او.
فیلم تماس بی پاسخ به کارگردانی هادی کیان نیا در سال ۱۳۹۹ ساخته شده است. در این فیلم سید میلاد جلالی، عاطفه محمدی، سامان خسروی، سحر آزادی، هادی کیان نیا , شهاب نجفی زاده به هنرمندی پرداختهاند.
نظر شما