این آخرین جملات یکی از شیرزنان کربلا؛ مادر وهب نصرانی به فرزند خود است؛ ترسایی مسیحی که حالا شیفته حسین (ع) شده و در رکاب او تا شهادت می رزمد.
وقتی وهب تازه داماد، مردانه فدایی مولایش شد و داعشیان زمان، سر از پیکرش بریدند، سر بریده را برای مادرش بردند.
«در مرام ما زیبنده نیست چیزی را که در راه خدا داده ایم، بازپس ستانیم»؛ این آخرین جملات مادر وهب بود وقتی سر جگرگوشه اش را به میان لشگریان عمرسعد پرتاب کرد.
تاریخ دوباره تکرار می شود و مکتب حسین همچنان فطرت های پاک و آزاده را پس از قرن ها، همچنان بلند و رجزخوان، صدا می زند.
جوانان موکب دار ایزدی سنجار؛ جایی که هنوز زخم های تکفیریان داعشی را به تن دارد، به «حیدر العارضی» نماینده عتبه حضرت ابالفضل العباس می گویند: قضیه امام حسین (ع) قضیه ای انسانی است و دارایی همه آزادگان جهان است؛ حسین بشریت را زیر پرچمش جمع می کند.
اینطور ادامه می دهند: قیام امام حسین (ع) انقلابی علیه مستکبران بود و او نماینده همه مستضعفان جهان است؛ حسین در انحصار مذهب و قومیت و دین خاصی نیست.
این اولین موکب حسینی ایزدی ها در سنجار عراق است، اما آخرین آن نخواهد بود آنچنانکه بیان سید الشهدا خطاب به آزادگان جهان بود، همچنان جاری هست و خواهد ماند.
شاگردان مشتاق این مکتب از ادیان و قومیت های گوناگون هستند؛ از مشرب های مختلف اما چشم ها را به لب های خشکیده مولایشان دوخته اند؛ اینجا پیش طبیب عشق؛ در مکتب عاشورا.
نظر شما