روزنامه ایران دوشنبه یکم شهریور در گفت وگو با عماد افزوغ جامعه شناس و استاد دانشگاه ویژگی یک دولت کارآمد را بررسی کرد و نوشت: چه مؤلفه هایی دارد؟ وجود چه مختصاتی در یک دولت آن را متصف به صفت کارآمدی میکند؟ و در نهایت خروجی یک سیستم کارآمد چیست؟
جناب افروغ، به اعتقاد شما، یک «دولت مردمی» از چه مختصاتی برخوردار است؟
دولت مردمی، دولتی است که توجه عمیقی به قدرت مدنی و اجتماعی دارد و متولیان آن پیوسته می کوشند تا نسبت به نیاز و خواست واقعی مردم آگاهی پیدا کنند؛ نه اینکه نیاز و خواستی کاذب را از رهگذر فرایندها، ابزارها و رسانه های هژمونیک و استیلایی خود در جامعه بدمند. در یک دولت مردمی علاوه بر درک پیشینی از نیازهای واقعی مردم، ساز و کارهایی به کار گرفته میشود تا پیوسته نیازهای مردم رصد و نیازسنجی ها روزآمد شود.
واقعیت این است که برخی از نیازها منبسط هستند؛ یعنی حسب اقتضائات زمانی و مکانی مطرح می شوند. از این رو، دولت ها بویژه یک دولت مردمی بایستی به نبض تپنده زمان و مکان توجه داشته باشد و برنامه های خود را با آگاهی و درک نیازهای سیال مردم و طبق یک سند پیش ببرند البته حتی سند هم گاه مانع توجه به نیازهای مردم میشود چرا که سند هم نیازمند به روزشدن و منبسط شدن است. از این رو، نباید با سند به مثابه یک کاغذ بی روح یا یک مکتوب خشک برخورد کرد.
ما در مورد قانون اساسی هم این اعتقاد را داریم که روح قانون مهمتر از خود قانون است؛ بنابراین روح سند باید مهمتر از خود سند و چند بند و تبصره باشد. این مهم، در صورتی بهدست می آید که دولت مدام در یک رابطه متعامل و دیالکتیک با مردم قرار بگیرد. به عبارتی در بین مردم باشد، مردم و گروه های مردم بتوانند با دولت گفت وگو کرده، تعامل کنند و دریابند که در سطح جامعه چه میگذرد. اصطلاحاً، مردم نباید خمیر دست دولتمردان باشند. قدرت سیاسی باید معرف و نماینده قدرت اجتماعی باشد نه برعکس؛ بدین معنا که قدرت مردمی و مدنی نماینده قدرت سیاسی و دولتی شوند. فراموش نکنیم که در یک نگرش مطلوب، دولتمردان خادم مردم هستند و این باور را در عملشان هم باید جاری کنند.
با «مخدوم» تلقی کردن مردم است که حکومت و دولت پایدار میشود و حتی در پس این تلقی است که به نوعی نیازهای شخصی خود متولیان دولت نیز برآورده میشود. بنابراین اگر کسی میخواهد به منافع و مصالح خودش توجه کند، بهتر است که مردم را در صدر بنشاند و آنان را مخدوم بداند.
این نکته را میتوان در نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر هم ملاحظه کرد. به این اعتبار، اگر کسی میخواهد «دولت مردمی» را بخوبی فهم کند، باید مجدداً نامه مالک اشتر و حقوقی را که امیرالمؤمنین(ع) برای مردم قائل شده اند، مرور کند. در یک دولت مردمی مدام باید بین مردم بود، چشمان مخفی داشت و به دور از هر گونه تظاهر، به این مهم جامه عمل پوشاند. متأسفانه ما ساختار رسمی و تعریف شدهای برای اطمینانبخشی به یک رابطه دیالکتیک با مردم نداریم و این یکی از دردهای ما است.
همچنین در ذیل «مردمسالاری دینی» قرار نیست هر خواسته ای اجابت شود چون مردمسالاری دینی یک جهت دینی و ارزشی دارد. در مردمسالاری دینی تنها خواسته هایی که به ارزشهای اصیل انسانی برمیگردد، موضوعیت پیدا میکند، برای مثال آزادی، اخلاق، عدالت، نوع دوستی، عشق، محبت و... در مردمسالاری دینی برخی جهات و ارزشهای مثبت، بر دموکراسی بار میشود. ضمن آنکه هر خواستی را هم نمیتوان در مقام وجه دینی «مردمسالاری دینی» به مردم تحمیل کرد. حتی خواسته های تعریف شده نیز باید با رضایت مردم دنبال شود.
اینها مشخصات و مختصات یک دولت مردمی است. در این بین، مسلم است که وقتی میخواهیم با مردم مراوده داشته باشیم، باید به این نکته توجه کنیم که مردم توده بیشکل نیستند، بلکه متشکل از افراد، گروه ها و اصناف مختلف اند. از این رو، در یک دولت مردمی بایستی تعامل با اصناف، اقشار و گروه های مختلف اجتماعی در دستور کار قرار گیرد. در این فضا، نمایندگی یک قشر و گروه اجتماعی سیاسی خاص رنگ میبازد. وقتی بحث مردم میشود «قاطبه مردم» به میان میآید و نه یک قشر، گروه و جناح خاص.
نکته دیگر اینکه در یک دولت مردمی باید به نیازهای واقعی مردم توجه شود. نیازهای واقعی مردم، مشخص و تعریف شدهاند اما در شرایط زمانی و مکانی مختلف، ممکن است که برخی از آنها برجسته شود؛ آن نیازی که در شرایط زمانی و مکانی کنونی ما برجسته است «نیازهای اقتصادی» است. حال اگر ما بحث های فرعی دیگر را طرح کنیم، در واقع اذهان را منحرف کرده ایم و دستکاری افکار عمومی در جهت منویات خودمان، خلاف ساز و کارهای یک دولت مردمی است.
«دولت مردمی» در چه نسبتی با «دولت کارآمد» قرار میگیرد؟
نباید تفسیری از «کارآمدی» ارائه کرد که صرفاً به سخت افزارها توجه کند و از وجوه نرم افزارانه کارآمدی غافل شود. کارآمدی یک دولت به «رضایت عامه» برمیگردد. اساساً شاخص کارآمدی، رضایت عامه است. اما متأسفانه، بسیاری از فعالیت های عمرانی ما در جهت توجه به نیازهای مردمی و تأمین نیازهای عمومی آنان نیست و بیشتر به نیازهای طبقات متوسط به بالا معطوف است تا آنجا که متأسفانه گاهی شاهد بوده ایم که بهنام کارآمدی و کارایی، عدالت خواهی، اخلاق و معنویت و... ذبح شده است.
میخواهم بگویم «مردمی بودن» عین «کارآمدی» است. باید فرصتهایی را در برابر مردم قرار دهیم و مهارت ها و آموزشهایی را نشر دهیم که ظرفیت بالقوه مردم در جهت کارآمدی به فعلیت برسد و آنان بتوانند شاهد محصولات و مصنوعات خودشان باشند و وجوه نرم افزاران های را که به رضایت عامه و تقویت سرمایه اجتماعی منجر میشود در کارآمدی لحاظ کنیم. خواه ناخواه توجه به این امور تقویتکننده کارآمدی است.
سه «باید»ی که یک دولت کارآمد و مردمی باید در آن جهت گام بردارد، چیست؟
نخست آنکه، باید ظرف مناسب برای بروز خلاقیت ها، استعدادها و بالقوه ها فراهم شود. در یک دولت مردمی باید به «فضا» توجه شود چراکه قابلیتها و فعلیتها، شرایط جغرافیایی و زیست محیطی متفاوت است و ما با در نظر گرفتن این تنوع است که میتوانیم منویات مربوط به کارآمدی و مردمی بودن را محقق کنیم. نمی توان تمرکزگرایانه تحقق بخش کارآمدی بود. بنابراین باید ظرف مناسبی را برای تحقق بخشیدن به همه استعدادها فراهم کنیم.
دوم، دولتها باید توجه داشته باشند که برخی از مهارت ها بالفعل هستند و باید از طریق آن «ظرف غیرمتمرکز» فرصتی فراهم کنند تا آن مهارتها به منصه ظهور برسند. اما برخی از ظرفیتها بالقوه هستند و نیاز به آموزش و ارتقای مهارت دارند. بنابراین دولتها باید زمینه بروز این مهارتها را فراهم آورند تا آن توانمندیهای بالقوه به فعلیت برسند. در مجموع، دولت کارآمد باید به «آگاهی»، «دانش عملی» و «مهارت های افراد» و «فرصت ها و ظرف ها» توجه داشته باشد.
سوم، عامل انگیزه است. علاوه بر آگاهی بخشیها و آموزش ها و... دولت مردمی باید ایجاد انگیزه کند. ایجاد انگیزه در مردم با امید و اعتماد بهدست می آید. یعنی باید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را احیا کند.
در کنار سه «باید» پیشگفته من «باید» چهارمی را نیز اضافه می کنم و آن «صداقت» است. یکی از ویژگیهای دولت کارآمد جهتدار، صداقت مسئولان است. دروغ اعتماد را سست میکند چرا که مردم واقعیت قضایا را میفهمند.
به این اعتبار، «نبایدهایی» که برای یک دولت کارآمد برمیشمارید، چیست؟
طبیعتاً هر کدام از «باید»هایی که پیشتر عنوان شد یک جهت «نباید» هم دارند.
نخست آنکه، دولتمردان دروغ نگویند. دروغ نه تنها «اعتمادها» را سست، که «همبستگی» را نیز زایل میکند. ناامیدی ایجاد کرده و جامعه را به وضعیت یک بام و دو هوا می کشاند.
دوم، بی توجهی به قابلیتها و فعلیتهای نهفته در کشور یا حداقل بی توجهی به مانعزداییها دومین نباید و پرهیز دولتمردان است؛ چراکه بیتوجهی به موانع، خود به نوعی تقویت موانع است.
سوم، بی اعتنایی به مشارکت مردمی، بی توجهی به ارتباط دیالکتیک بین دلیل و علت و در نهایت بیاعتنایی به خواسته های واقعی و سیال مردم در یک دولت مردمی نباید صورت پذیرد.
خروجی یک «سیستم کارآمد» چه باید باشد؟ از یک «دولت کارآمد» باید انتظار چه خروجیهایی را داشته باشیم؟
خروجی یک دولت کارآمد، رضایت واقعی مردمی است. البته رضایت انواع و اقسام دارد. وقتی از رضایت مردمی در یک سیستم کارآمد سخن به میان میآید، مقصود رضایتی برآمده از حقوق و نیازها است.
دولت کارآمد، دولتی است که عامه از آن رضایت کامل داشته باشند. در پس رضایت واقعی است که اساساً امید به زندگی ایجاد میشود. خروجی یک دولت کارآمد احساس امنیت شهروندان است. در یک دولت کارآمد، شهروندان دغدغه سیاسی، اخلاقی و... آزار دهنده و مخل حیات امن را ندارند. یک دولت کارآمد باید به نیازهای اقتصادی، معنوی و عدالت اجتماعی توجه داشته و بسط دهنده اعتماد مردمی باشد، همه اینها خروجی یک دولت کارآمد است.
نظر شما