یکی از مهمترین پرسشهایی که پیش روی ناظران سیاسی و منطقه ای قرار دارد این است که طالبان در حوزه سیاست خارجی چگونه رفتار خواهد کرد. این موضوع به خصوص برای کشورهای همسایه افغانستان نظیر جمهوری اسلامی ایران، پاکستان و تاجیکستان و در مراحل بعدی چین، هند و روسیه بسیار حائز اهمیت است.
سطح مبادلات سیاسی و تجاری همسایگان با افغانستان و تاثیرگذاری ناامنی در این کشور بر امنیت کشورهای همجوار باعث شده که بسیاری در منطقه با حساسیت و دقت زیادی تحولات سیاسی و امنیتی را در افغانستان دنبال کنند.
در میان همسایگان افغانستان، موقعیت جمهوری اسلامی ایران به دلیل داشتن مرز بیش از ۸۰۰ کیلومتری، قرار گرفتن در مسیر ورود و گذر مهاجران به سمت قاره سبز و نیز سرنوشت بندر استراتژیک چابهار و نیازهای قدرت هایی چون هند و چین برای حضور در این بندر جهت تجارت و مبادله بازرگانی با افغانستان خاص و ویژه است.
بر همین مبنا جمهوری اسلامی ایران بر ضرورت ثبات و امنیت سرزمینی در افغانستان همواره تاکید داشته و در تحولات اخیر هم با ابتکار عمل های دیپلماتیک گفت و گوهای بین الافغانی را تسهیل کرد.
در همین خصوص در گفت و گو با «علی اصغر زرگر» استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بین الملل پیامدهای به قدرت رسیدن طالبان برای ایران و همچنین ضرورتهای سیاستورزی ایران در شرایط کنونی را مورد بررسی قرار دادیم.
شرح این گفت و گو را در ادامه میخوانید؛
ایرنا: یکی از مسائل تامل برانگیز در صحنه تحولات افغانستان، قدرت گیری سریع طالبان است و این موضوع هنوز هم محل بحث و گفت و گو است. از دیدگاه شما چه دلایل و مولفه هایی باعث تقویت و تحکیم قدرت این گروه در افغانستان شد؟
گروه طالبان که اکنون کنترل کابل و افغانستان را در اختیار دارد و مشغول تحکیم قدرت و حاکمیت خود و گسترش مشروعیت داخلی و خارجی است، نماینده اکثریت سنی پشتون (حدودا ۴۵٪) جمعیت افغانستان محسوب می شود.
در حال حاضر گروه های مختلف درون طالبان وجود دارند و دولت های مختلفی از کشورهای عربی، ایران، پاکستان، آمریکا و غرب، روسیه و و چین و حتی هند بازیگران صحنه افغانستاناند. به استثنای پاکستان و آمریکا و غرب که علنا و رسما درگیری های نظامی و تسلیحاتی در این کشور دارند ، بقیه کشورها نظاره گر تحولات این کشورند و بر اساس منافع امنیتی و اقتصادی خودشان بیشتر به دیپلماسی متوسل شده اند.
در این شکی نیست که گروه طالبان یک گروه با پیشینه های چریکی و خشن، برای بیش از سه دهه در کوه و دشت علیه حکومت مرکزی و حامیانش جنگیده اند. از کشتار و خونریزی و تخریب، چه خودی و چه بیگانه هم ابایی نداشته اند.
اکنون این گروه با توافق آمریکا و قرار و مدارهای انجام شده در دوحه و بدون مقاومت نیروهای آموزش دیده آمریکایی طی ۱۱ روز توانست بر کل افغانستان مسلط شود و قدرت خود را با زور اسلحه آتشین مسقر کند.
آنها مدعی هستند که تغییر ماهیت داده اند، صلح طلباند، با همسایهها همزیستی مسالمت خواهند داشت و حکومتی فراگیر از همه قومیت ها و مذاهب تشکیل خواهند داد.
بدیهی است که مردم افغانستان، خصوصا در شهرها طی بیست سال گذشته از نظر مدنیت و نگرش به مذهب و روش زندگی تحولات شگرفی کرده اند و دیگر حاضر به قبول روش و عقاید طالبانی نیستند ومقاومت هایی به وجود خواهد آمد. طالبان برای حکومت بر افغانستان مشکلات عدیده ای خواهد داشت و اجبارا باید خود را همسو با تحولات دنیای مدرن متحول سازد.
ایرنا: تحولات در افغانستان با توجه به حضور رسمی طالبان در قدرت حامل چه تهدیدات و فرصت هایی برای کشورمان است؟
مطلوب اصلی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان تشکیل دولتی کارآمد، ثبات بخش و توانمند است که بتواند نظارت دقیق بر جغرافیای سرزمینی شان داشته باشد. ناتوانی دولت مرکزی در افغانستان با توجه به مرزهای طولانی با کشورمان هزینه ساز بوده است. شناور بودن این مرزها باعث گسترش شرارت های انسانی، قاچاق مواد مخدر و مساله مهاجران شده است. از این جهت جمهوری اسلامی ایران چه در سیاست اعلامی و چه در سیاست اعمالی، بر روی کار آمدن دولتی با ثبات در افغانستان تاکید دارد.
لذا اگر چه از نظر امنیتی حکومت طالبان در افغانستان با اعتقادات سنی-سلفی به نفع ایران نیست، ولی در حال حاضر بهترین سیاست برای ایران، رصد تحولات در آن کشور، حفظ امنیت شدید مرزها و گشایش باب تجارت و روابط مسالمت آمیز با طالبان است.
با اطمینان می توان گفت تا زمانی که افغانستان برای سوخت و انرژی و مایحتاج عمومی به ایران و مرزهای ایران نیازمند باشد، خطر امنیتی از جانب طالبان نسبت به مرزهای ایران وجود نخواهد داشت.
در این بستر همان مولفه های قدرتبخش جمهوری اسلامی ایران (نیاز تجاری و واردات سوخت افغانستان) می تواند زمینه ساز تغییر بیشتر نگرش طالبان و گروه های مدعی قدرت در افغانستان نسبت به ایران باشد. به این شکل که این گروه ها متوجه این واقعیت می شوند که دوستی و تعامل با ایران در جهت منافع و خیر مشترک است و این امر مسلما باعث افزایش تجارت خارجی کشور و متقابلا کاهش تهدیدات از سوی طالبان و نیروهای حاضر در قدرت افغانستان خواهد شد.
ایرنا: البته نگاههای امنیتی در این زمینه نیز وزن قابل توجهی دارند.
بله، دیدگاه دیگری هم در این عرصه مطرح است که ایران اجبارا باید بخشی از نیروی نظامی و انرژی و توجه خود را متوجه ۸۰۰ کیلو متر مرزهای شرقی کند و در صورتی که طالبان در تحکیم قدرت و مدیریت امور شکست بخورد، امکان فرافکنی و تجاوز به مرزها و خشونت های فرامرزی امکان پذیر است و برای همین باید آمادگی های اطلاعاتی و امنیتی لازم در کشور جهت پیش گیری تحولات و مدیریت تهدیدات در کشور وجود داشته باشد.
ایرنا: از منظر شما جمهوری اسلامی ایران چه رویکردی را باید در قبال مردم افغانستان داشته باشد؟
در این خصوص باید گفت که این تصور در برخی از سیاسیون و حتی بخشی از مردم افغانستان شکل گرفته که ایران جانب طالبان را در تحولات اخیر افغانستان گرفت و همین مساله به نوعی نگرش های منفی را در بخش هایی از گروه های سیاسی افغانستان نسبت به کشورمان دامن زده است.
در این خصوص پیشنهاد می شود دو راهبرد رسانه ای و اطلاعاتی و اعلام مواضع روشن و آَشکار از سوی کشورمان نسبت به واقعیت اصلی سیاست خارجی ایران در افغانستان در دستور کار قرار گیرد.
در واقع در سطح رسانه ای در داخل کشور که با توجه به قرابت های موجود بازتاب های زیادی در میان مردم افغانستان دارد، این موضوع به روشنی مورد تشریح قرار گیرد که ایران با پذیرش نماینده طالبان و دولت سابق افغانستان تلاشش برای حفظ ثبات و جلوگیری از آشوب و جنگ احتمالی داخلی بوده است. برای ایران اولویت اصلی ثبات و آرامش داخلی در افغانستان است و در این بستر جمهوری اسلامی ایران تمام توانش در جهت پیشبرد فرایند صلح در افغانستان است.
نظر شما