طی هفته اخیر، در ادامه تنشهای ناشی از اختلافات ارضی جمهوری آذربایجان و ارمنستان که همچنان ادامه دارد، مسیر ترانزیت کالا بین ایران و ارمنستان یک روز کاملا مسدود شد؛ رخدادی که در صورت تکرار مشکلاتی برای بخشی از مبادلات بازرگانی ایران ایجاد خواهد کرد؛ به ویژه اینکه مبادلات بازرگانی ایران با هر دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان، جنبه راهبردی دارد و ارمنستان، تنها عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیاست که هممرز با ایران و دروازه کشورمان به روی اتحادیه اوراسیا محسوب میشود.
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در نشستی با حضور «حسین سیفالدینی» پژوهشگر ژئوپلتیک و «جعفر خاشع» مدیرعامل بنیاد مطالعات قفقاز به واکاوی چالش میان دو همسایه شمالی ایران و آثار آن پرداخته که در ادامه، بخش نخست این وبینار خواهد آمد:
ایرنا: مسدودسازی مسیر ترانزیت ایران و ارمنستان در روزهای اخیر، چه علل و ریشههایی داشت و وقوع مجدد حوادثی از این دست، چقدر محتمل و مهم است؟
خاشع: برای ورود به این موضوع باید گفت که مسدود سازی یکی از از اتفاقاتی بود که در یک سال گذشته رخ داده و طی این مدت مسایل زیادی از این دست وجود داشته است. اینکه چرا مسدودسازی اتفاق افتاد و چگونه می توان در آینده جلوی این اتفاقات را گرفت، ریشه در روند چندین سال گذشته دارد. یکی از نقاط عطف این مسئله در درگیریهای آوریل ۲۰۱۶ بود که در آن، موازنه نظامی و تسلیحاتی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان به نفع جمهوری آدربایجان به هم خورد و درپی آن این تحرکات مجددا رقم خورد. این دست اقدامات نشانگر آن بود که وضعیت قره باغ به این شکل باقی نخواهد ماند و در سالهای آینده شاهد تغییر و تحولات جدی خواهیم بود. البته هر چقدر هم که موازنه بین این دو به هم بخورد، باز این نقش پررنگ روسیه است که میتواند تصمیم بگیرد این تغییر موازنه تبدیل به جنگ شود یا همچنان وضعیت موجود ادامه پیدا کند.
سال ۲۰۱۸، تغییر دولت در ارمنستان فرصتی برای روسیه پیش آورد که ائتلاف قدیمی و حمایتی را که قبلاً نسبت به ارمنستان داشت تا حدی به نفع جمهوری آذربایجان تغییر دهد. این ۲ مساله باعث شده شاهد تغییر و تحولات شگرف اخیر در منطقه قفقاز باشیم، به این معنی که موازنه ائتلاف و موازنه قدرت به هم خورد و این اختلافات شروع شد. به نظر میرسد زمانی این درگیری میتواند به پایان برسد که موازنه قدرت دوباره برقرار شود. این موازنه زمانی دوباره ایجاد خواهد شد که ارمنستان تجهیزات نظامی و تسلیحاتی خود را تقویت کند و زمانی که روسیه و بازیگران دیگر به اهداف خود از این درگیری دست یابند، موازنه را دوباره برقرار خواهند کرد. زمانی که وارد بحث کنشگران منطقهای می شویم مشاهده می کنیم که روسیه هنوز به اهدافی که حاصل از این درگیری است، دست نیافته تا به موجب آن درگیریهای این منطقه پایان دهد و شرایط موجود حفظ شود.
روسیه در منطقه قفقاز، کشوری تجدیدنظر طلب است
برخلاف تصور بسیاری در داخل ایران باید گفت که روسیه در منطقه قفقاز، کشوری تجدیدنظر طلب است، اما هنوز به اهداف خود در این منطقه دست نیافته است. این موضوع را میتوان در اظهارنظر مقامات رسمی و تحلیل کارشناسان رسانه های رسمی مرتبط با دولت روسیه مشاهده کرد. مهمترین هدف روسیه در وضعیت فعلی این است که روسیه در نظر دارد برخلاف بند ۹ توافقنامه آتش بس، از طریق زمینی و خاک جمهوری آذربایجان به ارمنستان متصل شده و از میزان وابستگی خود به گرجستان بکاهد و به این ترتیب به وضعیتی که در زمان شوروی داشت بازگردد.
از طرف دیگر بحث ژئوپلیتیکی مطرح است و روسیه تمایل دارد از اهمیت مسیر گرجستان کاسته شود؛ چرا که کنترلی بر این مسیر ندارد. بنابراین مسکو تمایل دارد طرح های ارتباطی و ترانزیتی این منطقه بیشتر به سمت جنوب آذربایجان و ارمنستان کشیده شود؛ زیرا کنترل این مسیر طبق توافق در اختیار روسیه است. روسیه بر این مسیر کنترل کامل دارد و هر تبادلی در این مسیر یا کریدور اتفاق بیفتد، اطلاعات آن در اختیار روسیه قرار می گیرد. روسیه از این طریق میتواند اهرم فشار جدیدی علیه چین که در بسیاری از این طرح ها فعالیت دارد، داشته باشد.
ایرنا: آقای دکتر خاشع به پیشینه تاریخی منطقه قفقاز و تحولات آن اشاره کردند، طی یک سال گذشته چه اقدامات و تحرکاتی صورت گرفته که منجر به وضعیت کنونی شدهاست؟
سیفالدینی: مهمترین اتفاقی که در سال ۲۰۲۰ افتاد، این بود که ارمنستان نتوانست تحولات و روندهای ترکیه و آذربایجان را درست تحلیل کند و خوانش دقیقی از آنچه به لحاظ سیاسی و گفتمانی در حال اتفاق افتادن بود، نداشت. این کاملاً در گفتمان و سلوک دولت ترکیه مشخص بود که تغییر عظیمی در سیاست خارجی سنتی خود انجام میدهد و این اتفاق نیز افتاد. دلیل آن نیز به چند عامل مربوط میشد: نخست اینکه فروپاشی شوروی سیاست خارجی سنتی ترکیه را به تدریج ناموزون کرد. ترکیه در ابتدا ملاحظاتی داشت که از جنگ سرد به جا مانده بود اما با پایان جنگ سرد، فلسفه وجودی آن سیاست ها از میان رفت.
تغییر عمده ژئواستراتژیک دیگری که موجب شد تا ترکیه سیاست خارجی خود را تهاجمی تر از پیش اجرا کند و به عبارتی از قدرت نرم به سمت قدرت سخت حرکت کند، خروج دونالد ترامپ از منطقه و بیتفاوتی وی به خاورمیانه بود. به عبارت دیگر سیاست جدید ایالات متحده باعث شد به طور کلی در سطح سیاست خارجی و نظامی آمریکا اعم از وزارت امور خارجه و پنتاگون تمایلی نداشته باشند که نسبت به تحولات خاورمیانه مداخله قابل توجهی انجام دهند. بنابراین ترکیه تلاش کرد خلاء موجود در آفریقا، عراق، سوریه و در نهایت قفقاز جنوبی را پر کرده و خود جایگزین ایالات متحده شود. از آنجایی که ترکیه عضو ناتو بود، غرب نیز نسبت به این موضوع حساسیت زیادی نشان نداد و ارمنستان هم این نکته را نتوانست درست خوانش کند و به آن پی ببرد که این تحولات اخیر چه تهدیدی میتواند برای این کشور داشته باشد؛ موضوعی که باعث رخداد جنگ ۲۰۲۰ شد.
هدف اصلی جنگ قره باغ، دسترسی زمینی به نخجوان است
اصلیترین هدف این جنگ و حتی فراتر از تصرف و کنترل قره باغ، کنترل و دسترسی زمینی به نخجوان است. چه برای ترکیه و چه برای جمهوری آذربایجان دسترسی مستقیم و بدون واسطه به نخجوان از اهمیت بالایی برخوردار است. این طرح اما به دلیل سیاستی که ایران، روسیه و جامعه جهانی داشتند، تا کنون اجرایی نشده است. بنابراین ترکیه نتوانست در جنوب منطقه ای که ارمنی ها به آن «سونیکس» و آذربایجانی ها «زنگزور» می گویند، کریدوری با اهداف اقتصادی ایجاد کند.
این ناکامی در پایان جنگ باقی ماند و خود را در توافق نهم نوامبر نشان داد. برای ترکیه اینکه بتواند چنین کریدوری را ایجاد کند، اهمیت فزاینده ای داشت. این امر به ویژه برای اردوغان یک امتیاز سیاسی در انتخابات محسوب می شد و می توانست به این ترتیب در انتخابات آینده، آراء جریانهای پان ترکیست و ملی گرای افراطی را به سبد خود هدایت کند. همچنین می توانست برای این کشور آورده های مهم ژئوپلیتیکی داشته باشد. در حال حاضر اما چیزی که در حال رخ دادن است، فشار بر ارمنستان برای واگذاری این اراضی چه در مناطق شمالی نخجوان و چه در مسیر مواصلاتی است.
بسته شدن این مسیر مواصلاتی چند علت میتواند داشته باشد که یکی از آنها افزایش فشار بر ارمنستان از طریق افزایش دامنه ای و نقطه به نقطه کانون های تنش در منطقه بود. البته این مسیرها پس از ۴۸ ساعت مجددا باز شد اما گفته می شود در سیاست زمانی که کاری برای بار اول انجام شد، امکان آن وجود دارد که دفعات بعد نیز صورت پذیرد.
ایرنا: پیش بینی شما از آینده این تنش ها چیست و چه چشم اندازی را برای آن می توان متصور شد؟ آیا به نظر شما این اقدامات نوعی فشار بر ارمنستان برای باز کردن کریدور زنگزور است؟ سیر اتفاقات آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
خاشع: لازم به ذکر است که در توافقنامه نهم نوامبر موضوع کریدور مطرح نشده، اما در ایران به اشتباه این موضوع مطرح می شود. بحث کریدور فقط برای «لاچین» به عرض ۵ کیلومتر مطرح شده، اما در مورد جنوب ارمنستان فقط به رفع انسداد مسیرهای مواصلاتی اشاره شده که بحث آن با کریدور بسیار متفاوت است. باید گفت که ترکیه و جمهوری آذربایجان تمایل دارند بیشتر این موضوع را در برابر کریدور لاچین قرار دهند تا روندی که در لاچین در حال رخداد است در جنوب ارمنستان هم اتفاق بیفتد. این چیزی است که خوانش و تفسیر این کشورها از مساله است؛ اما در خود توافقنامه اصلا وجود ندارد. هرچند که خود این توافقنامه آتش بس نیز تا کنون چندین بار نقض شده همانطور که توافقات آتش بس قبلی نیز بارها نقض شدند.
بنابراین می توان گفت که توافق منبع قابل استنادی برای هیچ یک از طرفین نیست، اما اگر بخواهیم با توجه به منافع ایران از ادبیات مناسب تری استفاده کنیم، نباید از عنوان کریدور برای این مساله استفاده کرد و بهتر است از رفع انسداد مسیرهای مواصلاتی استفاده کرد. البته به نظر می رسد این نیز به نفع نیست، اما چیزی که در توافق وجود داشت، همین جمله است.
هدف ترکیه و جمهوری آذربایجان، فراتر از فتح قره باغ است
اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد به این مساله باز می گردد که اهداف کنونی این کشورها چیست و ظرفیت و توانمندی آنان برای دستیابی به اهداف مشخص شده چقدر است. هدفی که ترکیه و جمهوری آذربایجان دنبال می کنند، چیزی فراتر از فتح قره باغ است و خود قره باغ اکنون برای آنان اهمیت ندارد. این منطقه در حال حاضر در دست روسیه است و «الهام علی اف» بارها اعلام کرده که جنگ به پایان رسیده است. بنابراین ترکیه و آذربایجان نیز با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیکی که در منطقه وجود دارد، از این خواسته خود عقب نشینی کردند و هدف اصلی آنان در حال حاضر بازگشایی مجدد مسیرهای مواصلاتی یا به گفته برخی همان کریدور در جنوب ارمنستان است؛ مسیری که اتصال زمینی ترکیه به جمهوری آذربایجان و از آن طرف به دریای خزر و آسیای میانه را تسهیل می کند. در حال حاضر همه فشارها و تنش هایی که در سطح سیاسی و نظامی در منطقه و از طرف ترکیه و جمهوری آذربایجان رخ می دهد، برای دستیابی به این هدف است.
در آینده به احتمال زیاد شاهد آن خواهیم بود که درگیری ها در مناطق مرزی که اکنون نیز وجود دارد و موجب مسدود شدن مسیرهای مواصلاتی ایران به ارمنستان شده است، شاید به نخجوان هم برسد. این درگیری ها زمانی متوقف خواهد شد که کشوری بخواهد علیه این اهداف و نظمی که این دو کشور برای ایجاد آن در تلاشند به پا خیزد. در حال حاضر روسیه با این مسیر موافق است چون کنترل این مسیرها در اختیار روسیه قرار دارد و این کشور نیز از مسیرها استفاده خواهد کرد. از طرفی، دولت کنونی ارمنستان نیز اراده کافی برای زیاده خواهی های آذربایجان و ترکیه ندارد. هرچند ارمنستان به تنهایی توانایی ایستادگی در برابر این دو کشور را نداشت، اما می توانست با ائتلاف سازی و همکاری در سطح منطقه و بین المللی تا حدی در برابر این زیاده خواهی ها بایستد اما این کار را نکرد.
پروژه تنگ کردن عرصه بر ایران
به نظر می رسد این موضوع ریشه در روی کار آمدن «نیکول پاشینیان» دارد. به عقیده بسیاری از کارشناسان کشور ارمنستان، پاشینیان فردی است که برای اجرای پروژه های آمریکا روی کار آمد. به عقیده بنده هدف اصلی دولت پاشینیان این است که ارمنستان را از انزوای موجود خارج کند.
زمانی که در دولت اوباما تحریم های بین المللی علیه ایران اجرا می شد، ارمنستان معاف می شد و همواره مقامات ارمنستان به همتایان آمریکایی خود می گفتند که وضعیت کشورشان در منطقه به گونه ای است که نمی توانند به مجریان این تحریم ها بپیوندند و اعلام می کردند تنها مسیر تنفس آنان ایران است. این ذهنیت از آن زمان شکل گرفت، تا جایی که در دولت اوباما شاهد آن بودیم که تلاش می شد عادی سازی روابط میان ارمنستان و ترکیه صورت پذیرد و در نظر داشتند مزیت ایران در منطقه را بگیرند. بنابراین به نظر می رسد هدف این است که به هر قیمتی ارمنستان را از این انزوا خارج کنند. به این ترتیب آمریکا در تحریم هایی که اعمال می کند می تواند عرصه را بر ایران تنگ تر کرده و کشور را از مزیت های منطقه محروم کند.
توافق های پشت پرده روسیه؟
درباره روسیه نیز باید گفت که این کشور می توانست طبق پیمان امنیت دسته جمعی در این درگیری های مرزی دخالت کند اما چرایی عدم مداخله در این درگیری راتوجیه کردند؛ موضوعی که نشانگر عدم اراده کافی این کشور برای ایستادگی در برابر زیاده خواهی آذربایجان و ترکیه است.
به نظر می رسد توافق هایی پشت پرده رخ داده است. روسیه در حال حاضر به مزیتهایی در قفقاز دست یافته که فراتر از طرحهایی است که قبلاً ارائه می شد. روسیه از سال ۲۰۱۱ به طور رسمی طرحهایی را برای حل و فصل درگیری ها ارائه می داد. گرچه همیشه صحبت از حضور صلحبانان بینالمللی در قره باغ بود اینک اما شاهد آن هستیم که این موضوع تبدیل به حضور صلح بانان روسیه در این منطقه شده است. از طرفی کنترل مرزهای ارمنستان در دستان روسیه است و مزیت هایی از این قبیل موجب شد تا روسیه نیز به خواسته های خود دست یابد. بنابراین می توان گفت ترکیه و روسیه در پشت پرده به توافق های رسیده اند.
کاری که انگلیس و آمریکا هم انجام ندادند
در ایران نیز کارهای پژوهشی کافی در زمینه چگونگی تاثیر گذاری ایران در منطقه انجام نشده است و بیشتر اقدامات صورت گرفته بیشتر برای مصرف داخلی مناسب است.باید اراده کافی برای جلوگیری از اقدامات ترکیه و آذربایجان فراهم شود. عدم توانمندی در ایران مطرح نیست، زیرا کاری که ایران با کشتی انگلیسی کرد هیچ کشوری انجام نداده است و حتی انرژی توسط کشتی های حامل سوخت ایران به رغم میل آمریکا به سراسر جهان صادر می شود. بنابراین ایران توانمندی لازم را برای تاثیرگذاری دارد. اما باید دانست کاری که جمهوری آذربایجان با ایران کرد، انگلیس و آمریکا نیز انجام ندادند.
این کشور مسیر مواصلاتی ایران را مسدود کرد اما هیچ اقدام مشخصی در این زمینه انجام نشد و و باید با این گونه اقدامات برخورد شود. با این حساب تا زمانی که این کشورها به اهداف خود نرسند، درگیری ها همچنان ادامه خواهد داشت، چرا که پتانسیل ایستادگی در مقابل آنها در هیچ یک از کنشگران منطقه ای دیده نمی شود.
ادامه دارد...
نظر شما