به گزارش روز شنبه ایرنا، آیت الله شهید سید اسدالله مدنی که از سال های اول مبارزات امام خمینی پای در رکاب مرید و مراد خود داشت؛ مبارزی آگاه و شجاع با روحیه جهادی که به مبارزه با ظلم و ستم طاغوت زمان پرداخت و در محراب نماز جمعه سر بر سجده ابدی نهاد.
این عالم بزرگ، سال های طولانی را در تبعید سپری کرده بود، از هیچ تلاشی برای برطرف کردن نیازهای فردی و اجتماعی نیازمندان و تشویق و ترغیب نیکوکاران برای کمک به همنوعان فروگذاری نمی کرد و در واقع از دوره جوانی به هدف ها و آرمان های والا میاندیشید و همان گونه که در میدان علم، راه کمال را به خوبی پیمود، در سخت ترین شرایط اجتماعی و سیاسی هم با ماندن در کنار مردم و امام خمینی به مبارزه علیه حکومت طاغوت پرداخت.
آیت الله مدنی به سال ۱۲۹۲ در شهرستان آذرشهر آذربایجان شرقی، دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه طالبیه تبریز به پایان رساند و علوم مقدماتی را نزد علمایی همچون «میرزا محمدحسن منطقی» و «میرزا محسن میرغفاری» آموخت و سپس برای کسب تحصیلات بیشتر رهسپار حوزه علمیه قم شد.
وی از ابتدای ورود به حوزه علمیه قم به دلیل زهد، پارسایی، امانتداری، اخلاص، شجاعت، دینداری و تقوا در کانون توجه علما و بزرگان قرار گرفت و در مدت حضور در این مکان علمی از محضر استادان برجسته ای چون آیات عظام حجت کوه کمری و محمدتقی خوانساری بهره مند شد و در همین سال ها به مدت چهار سال در مجلس درس امام خمینی(ره) شرکت کرد و فلسفه، عرفان و اخلاق را در محضر ایشان فرا گرفت؛ این کلاس های درس سبب شد تا وی بتواند، اهداف والا و انقلابی خویش را در کنار بنیانگذار انقلاب اسلامی دنبال کند.
آیت الله مدنی پس از مدتی برای گسترش گنجینه دانش خویش رهسپار نجف اشرف شد و در مدت حضور در این مکان مقدس همه تلاش خود را برای استفاده از علم و دانش بزرگانی همچون آیات عظام محمد باقر حکیم، سید ابوالحسن اصفهانی و عبدالهادی شیرازی به کار بست و افزون بر تکمیل تحصیلات عالی، آموزش در سطوح مختلف را آغاز کرد.
این عالم ربانی به دستور آیت الله حکیم، کرسی تدریس لمعه، رسایل، مکاسب و کفایه را به عهده گرفت و به تدریج این سمت او را در زمره استادان مشهور حوزه علمیه نجف اشرف قرار داد و با تلاش های شبانه روزی در راه دستیابی به علم و معرفت به مقام اجتهاد نایل شد.
آیت الله مدنی پس از مدتی برای انجام دادن رسالت دینی خویش با کوله باری از دانش و تجربه از نجف به زادگاه خود آذرشهر بازگشت؛ او که پیش از رفتن به نجف به عرصه مبارزه های سیاسی وارد شده بود، با شهید نواب صفوی همکاری می کرد و در نخستین ماه های فعالیت های سیاسی خود به مبارزه با تفرقه و انحراف در دین پرداخت و در اثر همین فعالیت ها، رژیم پهلوی او را از قم به همدان و سپس به آذرشهر تبعید کرد.
این مجاهد نستوه در سال ۱۳۳۱ خورشیدی با نزدیک شدن عید فطر، موضوع برپایی نماز پرشور عید را خارج از آذر شهر، مطرح و در مسجد جامع شهر اعلام کرد: «ای مردم! فردا، نماز عید را در خارج از شهر اقامه خواهیم کرد. کسانی که حمیّت و غیرت اسلامی دارند، فردا صبح در محل حاضر باشند.»؛ آن عالم ربانی پس از اقامه نماز و خطبه های پرشور، راه پیمایی بزرگی را تشکیل و رهبری کرد که این حرکت انقلابی و اسلامی سبب شد تا تعدادی از سربازان که برای حفاظت از اماکن دولتی گماشته شده بودند، سلاح هایشان را بر زمین بگذارند و به مردم بپیوندند.
سخنان کوبنده آیت الله مدنی در آذرشهر سبب شد تا ساواک با تشکیل کمیسیونی در این زمینه، وی را برای مدت سه سال به نور آباد ممسنی در فارس تبعید کند، اما تلاش های رژیم نتوانست مانعی در مسیر تلاش های این روحانی والامقام ایجاد کند.
آیت الله مدنی پس از پایان تبعید رهسپار قم و سپس نجف اشرف شد و هنگامی که مبارزه نهضت مردمی ایران در رویارویی با رژیم به اوج خود رسید، برای همراهی با آنان کلاس های درس خود را تعطیل کرد و با تشکیل جلسه های سخنرانی از چهره استبدادی رژیم پهلوی پرده برداشت و در واقع به پشتیبانی از امام(ره) در نجف اشرف پرداخت تا پس از مدتی به فرمان امام خمینی(ره) به همراه شماری دیگر از علما به وطن بازگشت تا مردم را هر چه بیشتر به مبارزه با رژیم پهلوی دعوت کنند و به همین منظور و برای تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و در زمان حضور خود در این شهر حوزه علمیه کمالیه را بنیان نهاد.
تلاش های این مبارز انقلابی همواره در راستای حمایت از بنیانگذار انقلاب بود تا جایی که وی اطاعت از امام خمینی(ره) را بر همگان واجب می دانست و از طرف دیگر، معمار بزرگ انقلاب نیز به وی محبتی ویژه داشتند و در سخنانی این عالم ربانی را دست راست خویش نامیدند.
آیت الله مدنی در مدت حضور در ایران به مبارزه های سیاسی خود ادامه داد و در این راه چندین بار دستگیر و تبعید شد، اما تا هنگامه پیروزی انقلاب اسلامی در مسیر دستیابی به اهداف خویش کوشید و خدمات ارزنده ای را به این مرز و بوم ارایه کرد که از آن جمله می توان به ساخت مهدیه، درمانگاه و راه اندازی صندوق قرض الحسنه در همدان، بنای حسینیه، مسجد، مدرسه، کتابخانه، حمام و صندوق قرض الحسنه در دره مراد بیک، تشکیل صندوق قرض الحسنه در قصر شیرین، ساخت ۱۸ واحد خانه در یکی از روستاهای بویین زهرا به هزینه اهالی همدان و ساخت مسجد بزرگی در نورآباد ممسنی اشاره کرد.
پس از به ثمر رسیدن قیام ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) در بهمن ۱۳۵۷ ، آیت الله مدنی فصل دیگری از مبارزه های خود را برای پاسداری از آرمان های ارزشمند اسلامی آغاز کرد و با دعوت مردم همدان از این عالم فرهیخته، او امامت جمعه این شهر را برعهده گرفت و پس از مدتی به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت.
این شهید والامقام پس از شهادت آیت الله قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز، از طرف امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه این شهر برگزیده شد.
وی در آن دوران پرتلاطم علاوه بر امامت جمعه تبریز، در جبهه های نبرد علیه رژیم بعث عراق نیز برای تقویت روحیه رزمندگان حضوری فعال داشت و در کنار رزمندگان اسلام همواره به مبارزه می پرداخت.
سرانجام آیت الله سید اسدالله مدنی، هنگامه اقامه نماز جمعه در شهر تبریز در محراب عبادت به وسیله منافقان به مقام والای شهادت نایل آمد و به دیار حق شتافت.
شهید مدنی در آیینه خاطرات دیگران
داماد شهید مدنی نقل می کند: «در سال ۱۳۵۴ و در آن شدت خفتان و اختناق طاغوت در روستا نشسته بودند، عده ای از طلاب و فضلای قم و نجف و عده ای از دانشجویان از تهران همراه یکی دو نفر دکتر و مهندس آمده بودند: مسائل سیاسی آن روز مطرح بود.
بعد صحبت از مرجعیت و زعامت پیش آمد. شهید عالیقدر ما بعد از آنکه بین مرجع تقلید و رهبر فرق هائی گذاشتند و مثال هائی زدند که ممکن است مراجع متعدد باشند، ولی رهبر حتما باید یک نفر باشد.
بعد اشارههایی به ویژگی های حضرت امام خمینی (مدظله العالی) و برجستگی های علمی و مبارزاتی معظم له کردند و در آخر با اشاره به فضلا و طلابی که در باغ حضور داشتند، فرمودند: آقایان و کسانی که مرا می شناسند می دانند برای مثل من باصطلاح کسر شأن است که از شخصی دیگری غیر از خودم ترویج کنم قاعدتاً من باید از خودم بگویم ولی چه کنم که دین به من می گوید باید امروز خودت را فراموش کنی و باید خود را زیر پای این مرد (امام خمینی) بگذاری تا ایشان بالاتر بیایند و بیشتر مطرح شوند و باید به دنبال ایشان حرکت کنی.
در دوران امامت جمعه تبریز، در یکی از روزهای زمستان که چاه منزل مسکونی شان پر شده بود، تانکری جهت تخلیۀ آن آمده بود، در همین اثنا چند نفر جوان که از آن کوچه می گذشتند، گفتند: بلی تانکر منزل حاج آقا پر می شود تا از لحاظ سوخت به ایشان بد نگذرد، اتفاقاً حاج آقا این حرف ها را شنیده بی آنکه مستقیماً پاسخ بدهند آن جوانها را جهت صرف چای به منزل دعوت فرمودند. آنها که در محذور مانده بودند به خانه آمدند و دیدندکه آن خانه اساساً شوفاژ ندارد و حاج آقا بی آنکه حرفی بزنند فرمودند: گاهی به منزل ما بیائید.
یکی از بستگان شهید مدنی نقل کرده که یک شب فکر کردم که بروم و ببینم ایشان در نماز شب هایشان چه می گویند و از خدا چه می خواهند. دیدم انگار که یک کسی جلویش هست، یک دامنی را گرفته و از خود بی خود شده است و با ناله و استغاثه می گوید: خدایا از تو همه چیز خواستم، دو چیزش را دادی امّا سومی را هنوز نداده ای، چرا خدایا؟ پس کی؟ من نفهمیدم که چه می خواهند که این قدر اصرار دارند. یکباره در بین مناجات فریاد زدند: خدا یا پس کو شهادت؟
شهید مدنی فقیه بابصیرت و زمان شناس بود
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز با اشاره به فضیلت های بی شمار دومین شهید محراب آیت الله مدنی، می گوید: این شهید والامقام فقیه با بصیرت و زمان شناسی بود که شهادتش منجر به عزت اسلام و انقلاب شد تا دشمنان این نظام برای همیشه تاریخ منفور شوند.
حجت الاسلام والمسلین محمدعلی آل هاشم با بیان اینکه او عاشق ولایت و ذوب در امام راحل (ره) بود، اظهار داشت: آیت الله شهید مدنی که از سال های نخستین نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره مجاهدی نستوه و خستگی ناپذیر بود، زندگی بسیار عابدانه و ساده داشت.
وی با بیان اینکه دین خداوند را می توان به وسیله زبان، مال و جان یاری کرد، یادآور شد: شهید مدنی جزو کسانی بود که با بذل جان خود در راه اسلام سبب عزت و ترویج دین خدا شد.
آل هاشم از شهید مدنی به عنوان فقیهی ساده زیست و مردم دار یاد کرد که به عنوان الگو و سرمشق روحانیت مسیر چگونه رفتار کردن با مردم را برای روحانیت ترسیم کرد و در طول سال های ابتدائی انقلاب اسلامی فقرا خانه او را پناهگاه خود می دانستند.
وی ادامه داد: آیت الله شهید مدنی در ولایتمداری جزو انسانهای نمونه و مطیع محض امام (ره) و معنویت ایشان مثالزدنی بود.
نظر شما