تحولات افغانستان با اعلام تشکیل کابینه موقت از سوی گروه طالبان وارد فاز جدیدی شد. این جریان اواسط شهریورماه اعضای کابینه موقت را اعلام و اواخر ماه گذشته آن را تکمیل کرد.
طالبان که با کمترین مقاومت و چند هفته پیش عنان قدرت را در افغانستان به دست گرفت، نهایتا توانست کابل را هم تسخیر کند تا جایگزین دولت مرکزی به رهبری «اشرف غنی» رئیس جمهوری سابق شود.
از همان ابتدای قدرتگیری مجدد طالبان این موضوع مطرح شد که این جریان دچار تغییرات عمیق ایدئولوژیگ و گفتمان سیاسی شده است. به بیانی دیگر طالبان دیگر آن گروه خشن و انحصارگرای دهه ۹۰ نیست. برای این گروه اولویت ثبات و امنیت کلی افغانستان با مشارکت همه جریان های افغانستانی است. رهبران طالبان به خصوص سخنگوی این گروه «ذبیح الله مجاهد» مکررا در کنفرانس های مطبوعاتی تصریح کردند مرام و مسلک سیاسی طالبان انحصارگرایی نخواهد بود و دولتی فراگیر و همهشمول تشکیل خواهد داد.
در حالی که برخی در انتظار تشکیل دولتی با حداقلی از فراگیری بودند این اتفاق نیافتاد و حتی این مساله بنا به ادعای برخی منابع غربی باعث اختلافاتی در کادر رهبری طالبان شد تا پذیرش و مشروعیت حکومت جدید در سطح بین المللی بیش از پیش با تردید و اما و اگر مواجه شود.
در همین خصوص در گفتوگو با «نوذر شفیعی» استاد روابط بین الملل و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مساله پذیرش بینالمللی طالبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت؛
ایرنا: تشکیل کابینه و معرفی لیست اعضای آن از سوی طالبان چه میزان با شعارها و وعدههای اعلامی این گروه مطابقت داشت؟
یکی از معیارهایی که از همان ابتدا از سوی تحلیلگران روابط بین الملل و نهادهای بین المللی نسبت به قضاوت صحیح و واقعی در خصوص طالبان مطرح بود؛ چگونگی تشکیل و چینش کابینه از سوی این گروه بود. به بیانی دیگر اینکه طالبان چه میزان به سمت تشکیل دولت فراگیر خواهد رفت، معیار قطعی و مشخص در شناخت واقعی از تغییر گفتمانی این گروه بود.
کیفیت تشکیل حکومت فرصتی برای طالبان جهت نشان دادن تغییر و مرام سیاسیاش بود. این کیفیت حکومت در چند مورد مشخص قابل احصا است؛ نخست اینکه این گروه چه نگاهی به زنان افغانستان به عنوان نیمی از جامعه این کشور دارد. مساله دیگر میزان اهتمامش به احزاب و گروه های سیاسی چه میزان است و در نهایت افغانستان جامعه ای چند قومی و چند مذهبی است و طالبان اگر واقعا مدعی تغییر نسبت به گذشته است بایستی این ادعا را در این سه بعد و لحاظ کردن آن در تشکیل کابینه نشان می داد.
ایرنا: آیا طالبان از الزامات بروز این تغییر و تبعات معرفی دولت غیرفراگیر کاملا آگاه بود؟
باید گفت که طالبان متوجه واکنش ها هم از سوی جامعه افغانستان و هم قدرت های بین المللی بوده است و برای همین رهبرانش با استراتژی های مختلف دنبال خرید زمان برای تحکیم پایه های قدرتشان هستند. هم اکنون اعلام کرده اند که کابینه موقت است و برخی از پست های کلیدی را هم همچنان خالی گذاشته اند. همه این تلاش ها صرفا با هدف مدیریت انتظارات و کنترل شرایط برای استقرار کامل دولت مورد نظرشان صورت می گیرد.
ایرنا: با توجه به تشکیل دولت غیرفراگیر در افغانستان گفته میشود طالبان به سختی از سوی جامعه بین المللی به رسمیت شناخته خواهد شد.
امروز قدرت در افغانستان تک صدایی و مونولوگی است و نمایندگان جریانات و قومیت های سیاسی در ساختار قدرت اعلامی از سوی طالبان حضور ندارند. به هر روی بخشی از جامعه سیاسی و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای انتظار تشکیل دولتی فراگیر و همه شمول با حضور همه جریان های سیاسی افغانستان را داشتند. برای همین طبیعی است که تشکیل دولت از سوی تنها یک گروه و جریان سیاسی نمی تواند باعث رضایتمندی و ثبات ساختاری در افغانستان باشد.
موضوع مهم دیگر مساله شناسایی بین المللی است که طبق قواعد حقوق بین الملل شرط تشکیل یک دولت است. با توجه به چینش و معرفی اعضای کابینه به نظر می رسد که سازمان ملل از شناسایی این گروه به عنوان نماینده قانونی مردم افغانستان حداقل در کوتاه مدت اجتناب بورزد. با این حساب کشورهایی که خودشان را همراه با سازوکار سازمان ملل می دانند به تاسی از اقدام و رویکرد سازمان ملل، شناسایی طالبان را به تاخیر خواهند انداخت.
البته این موضوع برای کشوری نظیر چین ممکن است به طریقی دیگر اتفاق بیافتد. برای چین مهم نوع نظام سیاسی نیست و احتمال دارد این کشور در جهت پیشبرد اهداف سیاسی و استراتژیکش در منطقه، طالبان را زودتر از سایر کشورها به رسمیت شناسد.
ایرنا: واکنش جامعه افغانستان را به تشکیل کابینه از سوی طالبان چگونه میبینید؟
قابل تردید نیست که انتظار گروه ها و افکار عمومی مردم افغانستان معرفی کابینه ای انحصاری از سوی طالبان نبود. برای همین این سناریو محتمل است که جامعه مدنی در افغانستان معترض این شرایط باشند و دست به اعتراض و تظاهرات مسالمت آمیز بزنند.
از سوی دیگر با توجه به ترکیب قومیت ها در افغانستان احتمال اینکه برخی از این گروه های قومی به سمت اقدامات مسلحانه علیه طالبان روی بیاورند، دور از انتظار نیست. از سوی دیگر این موضوع هم قابل توجه است که در همین جریان طالبان میان دو جناح سیاسی یعنی حقانی با شورای کویته، اکثریت قدرت به طیف رادیکال حقانی واگذار شده است.
در درون قومیت پشتون هم، بین غلجایی و دورانی، قدرت به غلجایی ها سپرده شده که در طول تاریخ تجربه حکومت داری ندارند. الان رهبری با قوم دورانی و هیبت الله آخوندزاده است اما بدنه قدرت با کثرت زیاد به غزلجانی هم داده شده است که خود این گویای این است که در همین ترکیب کنونی هم اکثریت قدرت به آن جناح نسبتا تندرو واگذار شده است. حداقل تجربه سیاسی در افغانستان نشان داده که هر جریان قدرتی که به خواسته همه گروه ها و جریانات سیاسی افغانستان توجه نکند، ماندگاری و حضورش در قدرت با چالش مواجه خواهد بود.
نظر شما