بهرام امیراحمدیان کارشناس مسایل منطقه اوراسیا، شنبه ۲۷ شهریور در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: در دولتهای قبل کوششهای زیادی برای تغییر عضویت ناظر به دائم ایران در این سازمان صورت گرفت و اکنون این تلاشها در ابتدای راه دولت سیزدهم بهثمر نشستهاند. این اتفاق قبل از هر چیز نشان میدهد که اعضا و خصوصاً قدرتهای عضو پیمان شانگهای به این نتیجه رسیدهاند که ایران دارای شرایطی است که میتواند در مناسبات با دیگر اعضا به بهبود اوضاع و پیشرفت امور در این سازمان کمک کند و بقیه اعضا از عضویت ایران منتفع شوند.
این اتفاق موقعیتی جدید در حوزههای اقتصادی و سیاسی برای ایران فراهم میکند و میتواند ما را در شرایطی کاملاً متفاوت به لحاظ درجات اهمیت بینالمللی قرار دهد. کشورهای عضو این پیمان به لحاظ ارتباط با آبهای جنوب دارای مشکلاتی هستند. خصوصاً اینکه دو عضو مهم این سازمان یعنی هند و پاکستان دارای خصومتی دیرینه با یکدیگر هستند که کار را برای یک همکاری جهت اتصال به آبهای جنوب سخت میکند. همچنین از طرفی دیگر نیز بین چین و هندوستان روابطی تنظیم شده و قابل اتکا وجود ندارد.
این بدان معناست که با توجه به زیرساختهای ارتباطی ایران نظیر راهآهن، بنادر و جادهها، کشور ما میتواند مسیری بسیار مناسب برای اتصال اعضای پیمان شانگهای به آبهای جنوب باشد. هر چند در این میان وضعیت ترکمنستان و همینطور راههای ارتباطی افغانستان مشکلاتی دارند که باید
برای حل و فصل آنها اقدامی جدی صورت بگیرد. تنها همین یک موضوع میتواند ایران را تبدیل به عنصری برای سامان بخشی روابط کشورهای عضو پیمان شانگهای در جنوب کند که معنای آن افزایش اهمیت ژئوپلیتیکی کشور و همینطور ایجاد زمینههای جدید اقتصادی در ایران است. ایران دارای دو مزیت بسیار مهم است؛ یکی وجود انرژی و دیگری داشتن ثبات. این دو عنصر با توجه به عضویت سه قدرت بزرگ جهانی یعنی چین، روسیه و هند در پیمان شانگهای میتواند زمینه همافزایی سیاسی و اقتصادی را برای ما فراهم کند.
عضویت در اتحادیههای منطقهای یا بینالمللی از این جهت حائز اهمیت است که وقتی کشورها عضو چنین سازمانهایی میشوند بازارهای آنها گسترش مییابد، چرا که یک واحد اقتصادی با بنگاهها و واحدهای اقتصادی دیگری شریک و وارد تعاملات تجاری گسترده تری میشود. این مدل سبب افزایش همکاریها در بخش صنعت میشود، به نحوی که بخش صنعت هر کشوری با بخش صنعت کشورهای دیگر بهصورت یکپارچه عمل میکنند. این مسأله به خودی خود به معنای زمینهسازی برای رشد اقتصادی خواهد بود.
اما بخش مهم دیگری از تأثیر این مسأله خود را در حوزههای سیاسی نشان میدهد. جایی که کشورها تحت تأثیر پیوند منافع اقتصادی، حامی منافع و مواضع سیاسی یکدیگر در عرصه بینالمللی هم خواهند بود و در چنین پیوندی امکان فشار کشورهای غیرهمسو بر آنها به مراتب کمتر میشود. در شرایطی که از سوی امریکا و غرب برای ایران در حوزههای سیاسی و اقتصادی بحران ایجاد شده، عضویت دائم در پیمان شانگهای میتواند بر تعدیل و مهار بخش زیادی از این فشارها و بحرانها تأثیرگذار باشد.
به طور مثال همکاری اقتصادی بین این کشورها با ایران بر مبنای مبادلات غیردلاری و ارز ملی این کشورها اتفاقی است که هم امکان عملی شدن دارد و هم در صورت عملی شدن بخشی از مشکلات تجاری و مبادلات اقتصادی ما را تعدیل میکند. ضمن اینکه این اتفاق پیامی بهطرفهای غربی و امریکایی نیز میباشد که ایران را بهعنوان کشوری باثبات و دارای نفوذ بینالمللی به حساب بیاورند و در محاسبات خود علیه کشور ما تغییر رویه انجام دهند. بهطور قطع مواجهه با ایران در شرایطی که بجز کانالهای تحت نفوذ غرب، کانالهای ارتباطی اقتصادی و سیاسی دیگری نیز دارد کار به مراتب مشکل تری خواهد بود.
اما مسائل گفته شده و دیگر ظرفیتهای عضویت در پیمان شانگهای یک طرف ماجراست و مسأله اینکه چگونه ایران باید از این ظرفیت بهرهبرداری کند طرف دیگر. بهعبارتی صرف عضویت دائم ایران در این پیمان به معنای بهبود اوضاع نیست و این عضویت را باید تازه ابتدای یک مسیر دانست. برای بهرهبرداری از چنین ظرفیت بزرگی کشور ما نیاز دارد تا در حوزههایی چون ساختار اداری، قوانین جاری خصوصاً در حوزه سرمایه گذاری، کسب و کار و تجارت، نظام بانکی و نظایر دیگر این مسائل اصلاحات جدی صورت بدهد.
علاوه بر این برای هرگونه همکاری در حوزه بینالمللی و از جمله پیمان شانگهای نیازمند انطباقپذیری بسیاری از رویهها، ساختارها، قوانین و مناسبات داخلی با استانداردهای بینالمللی هستیم. بهعبارت دقیقتر عضویت در مجموعهای چون پیمان شانگهای زمینه همکاریهای بینالمللی برای ایران را تسهیل میکند اما تضمین نمیکند. تضمین این کار بر عهده خود ماست. علاوه بر مسائل یاد شده برای بیشترین میزان بهرهبرداری از عضویت در این سازمان کشور ما نیازمند توسعه زیرساختها خصوصاً در دو حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات جادهای، ریلی، هوایی و دریایی است.
بدون این دست اقدامات قطعاً صرف عضویت ما در پیمان شانگهای نمیتواند منجر به اتفاقات خاصی برای ایران شود. کما اینکه عضویت دو سال گذشته ما در اتحادیه کشورهای اوراسیا نیز به همین دلایل آثار چندانی در پی نداشته. بنابراین باید اتفاق دیروز یعنی پذیرش عضویت دائم ایران را شروع یک مسیر برای بهرهبرداری از ظرفیتهای فوقالعاده زیاد در همکاری با کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای دانست؛ مسیری که باید با اقدامات قاطع، سریع و دقیق داخلی در انجام برخی اصلاحات ادامه پیدا کند.
نظر شما