به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، افکار عمومی مردم ایران؛ یکی از مهمترین موضوعاتی است که جزو اولویتها و دغدغههای دوستان و دشمنان ایران است. تاثیرگذاری بر این مهم مدتهاست به دغدغه رسانههای داخلی و خارجی فارسی زبان تبدیل شده است. شاید جمهوری اسلامی جزو معدود کشورهای جهان باشد که هزینههای هنگفتی برای اثرگذاری بر افکار عمومی آن صرف میشود و به همین دلیل است که مقابله با این هجمههای منفی نیازمند برنامهریزی، تکاپو و اقدام بسیار بیشتری است.
اهمیت این موضوع بارها در کلام رهبر معظم انقلاب هم مورد اشاره و تاکید قرار گرفته است. ایشان در تازهترین سخنرانی خود هم بر ضرورت تبیین واقعیات برای مبارزه جهادی با هجمه تبلیغاتی دشمنان ملت ایران تاکید کردند. رهبر انقلاب اسلامی در عیدقربان سال گذشته (۱۰ مرداد) هم در این زمینه تحریف واقعیات را خط ثابت تبلیغاتی رسانههای غربی در طول چهل و یک سال گذشته خواندند و خاطرنشان کردند: «در این خط تبلیغاتی، نقاط قوت بهطور کلی انکار و یا در مورد آن سکوت میشود اما اگر نقطه ضعفی باشد، دهها و حتی صدها برابر بزرگنمایی میشود.» در مسیر این مبارزه جهادی برای هریک از قوا و نهادها مسئولیت ویژه ای تعریف شده است. قوه مجریه در محور این مسئولیتها قرار دارد و در کنار بسیاری از وظایفی که در جهادی تبیینی بر عهده دولت سیزدهم است؛ به نظر میرسد حمایت از رسانههای داخلی در برابر سیل پروپاگاندای خارجی بیشتر مورد توجه خواهد بود.
هجوم بر افکار عمومی مردم ایران
چهاردهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تکاپوی ملت و دولتها در حوزه های مختلف پیشرفتهای قابل ملاحظه ای به وجود آورد. دستاوردهایی که انکار آن با وجود هشت سال جنگ تحمیلی و چهل سال تحریمهای اقتصادی سنگین هم غیرمنصفانه و هم غیرعقلانی است. دولتها در ایران تلاش کرده اند تا حد توان برای مردم کشور زندگی قابل قبولی به وجود آورند و هرچند هیچ عقل سلیمی منکر کاستیهای هیچ نظام و مسئولی نیست اما اینکه چرا کاستی ها و اشتباهات در ایران بسیار درشتتر و بزرگ تر از سایر نقاط جهان برجسته، به خط نخست خبری دنیا تبدیل شده و ساعتها و روزها درباره آن برنامه های صوتی و تصویری ساخته میشود، علامت سوال بزرگی است. اینکه تمام پیشرفتها نادیده گرفته شده و تمام نقاط قوت و نکات مثبت به منفی تبدیل شده و افکار عمومی مدام بمباران خبری شوند غیرطبیعی است. این همه با صرف میلیاردها دلار در رسانه های فارسی زبان، با تعریف و تولید هدفمند محتوا برای واژگون نشان دادن واقعیات ایران و به تعبیر رهبر انقلاب به منظور تاثیرگذاری بر مردم ایران، به ویژه جوانان است.
مهمترین هدف طرح تبلیغاتی علیه ایران، هدف قرار دادن امید مردم و القای این موضوع تلخ است که کشور به یک بن بست غیرقابل حل رسیده و دیگر نمی توان به آینده هیچ امیدی داشت. چنین تعبیری از شرایط کشور بیش از همه به نفع آمریکا و متحدان منطقه ای اوست. واشنگتن درحالی چشم امید به ناامیدی مردم ایران دوخته که بسیاری از طرحهای پیشین از تروریسم اقتصادی تا ایران هراسی های سیاسی نتوانسته است دستاورد قابل اعتنایی برای آمریکا داشته باشد. فشار خارجی شرایط زندگی مردم را به ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی دشوار کرده اما نه آن میزان که رویای امثال جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق رییس جمهوری آمریکا در فروپاشی ایران تعبیر شود. پس نیاز است تا ایرانیان و به ویژه جوانان روحیه و نشاط خود را زیر بمباران خبرهای مایوس کننده از شرایط کشور از دست دهند و به این ترتیب تحت فشار قرار دادن مردم نتیجه دلخواه را رقم زند. از دیگر سو بسیاری از دشمنان منطقه ای ایران هم به خوبی میدانند که در حوزه نظامی نمیتوانند در برابر ایران کارایی لازم را داشته باشند به همین دلیل است که جنگ روانی به منظور کاستن از اعتماد مردم در داخل و ایجاد هراس از نام ایران در خارج را با صرف هزینههای میلیاردی به جان می خرند و تنها انگیزه هم ناامیدسازی مردم ایران از حکام و مسئولان خود است که تاختن بر ناامیدان بسیار راحت تر از امیدواران مقتدر خواهد بود.
اهمیت مساله تبیین حقایق
آگاه سازی و تبیین حقایق مهمترین پادزهری است که میتواند زهر هجم ها و تبلیغات را خنثی کند، به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در دیدار روز دوشنبه پنجم مهرماه با جمعی از دانشجویان به مناسبت اربعین حسینی، امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانه ای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات را مغتنم خواندند و گفتند: البته اصل قطعی در قضیه جهاد تبیین و بازگویی حقایق، استفاده از شیوههای اخلاقی و بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی، و پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی است.»
منظور از تبیین، بیان واقعیاتی است که میتواند امیدآفرین باشد این موضوع اما به همان اندازه که آسان به نظر میرسد دشواریها و حساسیتهای خاص خود را دارد. در این جهاد از یک سو نباید واقعیات را نادیده گرفت و از سوی دیگر چنان توصیف کرد که هیچ نشانه ای از امید در آن باقی نماند. به دلیل همین حساسیت است که رهبری بر استفاده از شیوه های اخلاقی بیان مسئله تاکید کردند. حرکت تبیینی در عین تکیه بر واقعیات امیدآفرین است، در عین معرفی پیشرفتها درباره کاستیها هم گزارش میدهد و در پی یافتن راهی برای کاستن از آن کاستیهاست. تبیین واقعیات یعنی روایت مشکلات و چالشهای کشور با در نظر گرفتن موضوع تحریم و یا حتی کرونا. در سایه چنین تبیینی است که مردم میتوانند به چشم انداز روشن و واقعی از شرایط موجود در کشور دست یافته و در مسیر بهبود آن تلاش کنند. واقعیت آن است که در شرایط کنونی مردم ایران نیازمند اعتماد به سیاستمداران خود هستند و تنها در سایه این اعتماد است که میتوانند با آنها همکارهای لازم را پیشرفت داشته باشد. این اعتماد برای گردانندگان رسانههای فارسی زبان خارج از این سم است و برای خنثیسازی آن از هیچ اقدامی فروگذار نخواهند کرد.
نقش قوا و نهادها در تبیین حقایق
دولت با آگاهی از اهمیت جهاد در مسیر تبیین حقایق و واقعیات موجود در کشور، باید از یک دستاوردهای خود را در حوزههای مختلف به اطلاع مردم رسانده و در معرض دید عموم قرار دهد تا بتواند از بار سیاه نماییهای موجود بکاهد. از سوی دیگر باید نواقص اقدامات خود را هم دریافته و آن را هم صادقانه با مردم در میان گذارد. این میان رسالت فعالان رسانه ای و رسانه های داخل کشور در تمیز و تفکیک دادن میان اخبار جعلی و شایعات با واقعیات موجود درباره بحران کرونا از یک سو و شفافیت عملکرد و صداقت مسئولان از سوی دیگر می تواند تا حدودی از اثرات این سم پاشی رسانه ای را کم کند و آرامش بیشتری برای جامعه به وجود آورد. خط مشی دولت سیزدهم هم نشان از حمایت کامل از رسانههای داخلی دارد حتی اگر تیغ هجمههای غیرمنصفانه را هم علیهاش تیز کنند. بخشی از دیدگاه دولت درباره رسانه ها را می توان در تازه ترین جوابیه روابط عمومی ریاست جمهوری به یک اشتباه رسانه ای مشاهده کرد؛ در بیانیه دولت آمده است: «سیاست مبنایی دولت مردمی، چنانچه بارها از سوی رییس جمهور محترم و سایر مسئولان ارشد دولت عنوان شده، تعامل حداکثری با رسانه ها، تلاش برای بهرهگیری از ظرفیت نظارتی آنها و ایجاد فضای مفاهمه با اصحاب رسانه است.»
نظر شما