بیماری همهگیر کرونا (کووید-۱۹) زندگی بسیاری از کودکان و خانواده هایشان را در سراسر دنیا با آشفتگی مواجه کرده است. در ایران و از آغاز همهگیری کرونا بیش از ۵۰ هزار کودک پدر یا مادر خود را بر اثر این بیماری از دست دادهاند. این اتفاق می تواند، دهها هزار کودک را در نسلهای آینده با آسیب های مختلفی روبرو کند. کودکانی که آینده سازان این کشور هستند و توجه و رسیدگی به آنها وظایف همه از جمله اطرافیان، دولت و سایر دستگاه های اجرایی و مسوول است. پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به دلیل اهمیت این موضوع با «دکتر سجاد کریمیان مجد» مشاور تخصصی و روانشناس خانواده گفت و گویی انجام داده است که در ادامه میخوانیم.
حس ناامنی در دوران کودکی و قطعاً در بزرگسالی می تواند موجب طرح واره رهاشدگی در فرایند زندگی انسان ها شود
شیوع بیماری کرونا، ابعاد و شرایط مختلفی را در جریان زندگی ما ایجاد کرده است، از طرفی آمار ازدواج در جریان همه گیری کرونا بیشتر شده است و همچنین عزیزانی را از دست داده ایم که هیچ وقت تصور نمیکردیم به این سرعت و بدون هیچگونه امکان کمکی، آنها را از دست بدهیم. هر اندازه سن و تجربه ما برای از دست دادن اطرافیانمان کمتر باشد، تحمل رنج از دست دادن آنان بیشتر خواهد شد، وقتی فردی را که برای روند زندگی ما نقش حیاتی ایجاد امنیت را بازی می کند از دست می دهیم، تقریباً به یک ناامنی دچار می شویم که با هیچ چیز دیگر جبران نخواهد شد و این اتفاق برای کودکان و بلکه نوجوانان رقم می خورد، افرادی که جریان زندگی آنها منوط به وجود یک امنیت حداکثری است که این امنیت را از پدر یا مادر و عموماً از هر ۲ آنها دریافت میکنند. بنابراین کرونا با گرفتن والدین یا یکی از آنها اولین مساله ای را که رقم می زند، ایجاد ناامنی برای کودکان است. حس ناامنی در دنیا می تواند، بدترین حس و حال را برای یک انسان به وجود آورد و در دوران کودکی و بزرگسالی موجب طرحواره رهاشدگی در فرایند زندگی آدم ها بشود و این طرحواره خلل ارتباطی مهمی را در جریان زندگی رشدی کودکان و نوجوانان ایجاد خواهد کرد.
طرحواره رهاشدگی
یکی از مهمترین انواع طرحوارههای ذهنی افراد است که شکلی از رهاشدگی و ترک شدن و همچنین بیاعتمادی را نسبت به حضور افراد در زندگی فرد به وجود میآورد. فردی که به طرحواره رهاشدگی مبتلا است به طور دائمی فکر میکند که قرار است همه افراد زندگی او را رها کنند و تنها بگذارند و گاهی این تفکر آنچنان در او پررنگ است که انتظار این را دارد، فردی از نزدیکانش را به علت مرگ از دست بدهد.
ذهن فرد مبتلا به طرحواره رهاشدگی بر این پایه استوار شده که در زندگی جزو اولویتهای اطرافیان خود نیست و مهم شناخته نمیشود. به همین دلیل هم امکان برقراری یک رابطه پایدار و باثبات را ندارد. پس ما با از دست دادن یکی از والدین دچار این معضل می شویم و متاسفانه با چیزی هم قابل جبران نیست و اصولاً نمی توان گفت که حضور یکی دیگر از والدین می تواند جای دیگری را پر کند، مگر اینکه اطرافیان کودک تمهیداتی را رعایت بکنند تا سختی و تلخی حاصل از دست دادن پدر یا مادر برای او قابل تحمل شود و بدین ترتیب با توجه به تناسب قدرتمندی و سن کودک، جلوی ایجاد اختلالات رفتاری و عملکردهای روانی گرفته شود.
پنج مرحله سوگواری توسط کودک
اولین مسالهای که باید توجه کرد این است که بدانیم از دست دادن عزیز نیازمند گذراندن مراحل سوگ توسط کودک و هر فرد دیگری است و هر شخصی به هنگام از دست دادن یک عزیز این ۵ مرحله سوگ را تجربه می کند. نخستین مرحله در سوگواری «انکار» این رویداد و واقعیت است. اینکه کودک نمیپذیرد که پدر و مادرش را از دست داده و قبول این مساله برای او سخت است و در شوک به سر می برد.
مرحله دوم «عصبانیت و پرخاشگری» است مبنی بر اینکه چرا این اتفاق باید برای من پیش بیاید؟ و قطعاً یک بدحالی در کودک به وجود می آید. سومین مرحله سوگواری «افسردگی» هست که بدحالی حاصل از دو مرحله انکار و پرخاشگری در نهایت انسان را به سمت افسردگی سوق میدهد. مرحله چهارم «پذیرش» مساله سوگواری است، یعنی پذیرفتهاید که از دستدادن و مرگ غیر قابل تغییر است و مرحله پنجم «برنامه ریزی» برای ادامه مسیر و ادامه زندگی هست که البته رسیدن به این مرحله ممکن است که مدت زمان زیادی طول بکشد.
آنچه اطرافیان کودک باید بدانند
در درجه اول این هست که بتوانند در این پنج مرحله در کنار کودک قرار بگیرند تا بتوانند مراقبت های بیشتری نسبت به کودک داشته باشند، همچنین این مراحل را به خوبی بشناسند و آنها را درست در کنار کودک اجرا کنند. برای اجرای این مراحل اولین گام شناخت این مرحله هاست و اقدام دوم این هست که به کودک فرصت فرایند گذراندن این پنج مرحله را بدهند که بتواند بدون استرس و فشارهای حاصل از تنش های اطرافیان مراحل پذیرش و در نهایت ادامه مسیر زندگی را طی بکند به این منظور کودک باید از دست دادن پدر یا مادرش را به عینه و به چشم خود ببیند، یعنی شاهد مراسم عزاداری و دفن والدین باشد در غیر اینصورت کودک از مرحله انکار بیرون نمی آید، چون ذهن او نمی پذیرد که پدر یا مادر خود را از دست داده است. به تناسب سن هر کودک می شود، آیین عزاداری را به او نشان داد، گاهی اوقات نشان دادن یک حیوان مرده بر روی زمین یا فیلم از دست رفتن و مردن یک حیوان می تواند برای کودک آموزش خوبی باشد، مبنی بر اینکه موجودات با مرگ از این جهان هستی می روند. بنابراین به تناسب سن می شود از این نوع تمهیدات برای کودک استفاده کرد تا مساله مرگ درک کند.
راهکارهایی جهت آسانشدن مراحل سوگواری کودک توسط اطرافیان
الف) پذیرش واقعیت و ماهیت زندگی
اگر کودک در مرحله انکار به درستی توسط اطرافیان، از آن عبور کند و این واقعیت را بپذیرند که یک عزیز از دست دادهاند و ماهیت زندگی همین است، سوگ را برای خود و کودک قابل تحملتر میکنند.
ب) سوگواری و گریه کردن
عبور از مرحله عصبانیت و پرخاشگری است. اینجاست که ما باید به کودک اجازه بدهیم گریه و عزاداری کند. جلوگیری از گریه کودک و اینکه بخواهند او را مشغول کنند و نگذارند کودک گریه و تخلیه هیجانی کند، میتواند آسیبزا باشد و به شکل یک بیماری مثل زخم معده یا بیماریهای روانی چون افسردگی، اضطراب یا اختلال استرس خود را نشان دهد. پس سوگواری به شکل شرکت در مراسم و گریهکردن از مهمترین راهکارهای کاهش این بار سنگین است.
ج) سازگاری با زندگی تازه
پذیرش این موضوع که قاعدتاً وقتی ما فرزندی داریم که عزیزش را از دست داده، دچار یک حس افسردگی می شود و این امکان وجود دارد که این افسردگی جدی تر و باعث اختلالاتی شود و بخشی از جریان زندگی کودک تحتالشعاع قرار بگیرد، از جمله: در مدرسه رفتن و ارتباط با دیگران، بازی کردن با دوستان، حضور در جمع، پرخوابی یا حتی کم خوابی، دچار کم اشتهایی یا پر اشتهایی. ما از اطرافیان انتظار داریم که کودک را تنها نگذارند، سعی نکنند که کودک رابه زور مجبور به بازی با دوستان یا حتی حضور در جمع کنند. همچنین تغییر مکان زندگی خیلی می تواند، کمک کننده باشد، مسافرت برای عبور کودک از این شرایط حائز اهمیت خواهد بود و موارد دیگری که اطرافیان باید نشانه های آن را بشناسند و بدانند در این سن مخصوص کودک چه کارهایی باید انجام داد. بنابراین امکان دارد که شکل زندگی ما با از دست دادن یک عزیز، بسیار تغییر کند. این تفاوتها را بپذیریم و باور داشته باشیم که زندگی، پستی و بلندی داشته و با تغییرات آن کنار بیاییم.
د) ادامه دادن زندگی به معنای فراموش کردن فرد از دست رفته نیست
مرحله پذیرش بلافاصله بعد از اتمام دوره افسردگی میتواند برای کودک به وجود بیاید، یعنی وقتی که کودک اجازه میدهد، اطرافیان در مورد پدر و مادرش حرف بزنند. برای همین معمولاً برداشتن قاب عکس پدر و مادر از خانه برای کودکی که آسیب دیده است، توصیه نمی شود، مگر اینکه خود کودک دوست نداشته باشد. ما باید بپذیریم عزیزمان را از دست داده ایم اگر قرار باشد که انکار کنیم، هیچ وقت نمی توانیم با رنج از دست دادن کنار بیاییم. ما باید بپذیریم که آن فرد دیگر در کنارمان نیست و این را به کودک بفهمانیم تا در وجود خودش تثبیت کند. در نهایت باید بتوانیم با امکان یک زندگی جدید، حضور یک مادر یا پدر جدید (نامادری و ناپدری) برای کودک، آن را محقق کنیم یا یک پرستار خوب، مادر بزرگ یا پدربزرگی که کنار بچه قرار بگیرد تا کودک زندگیش را ادامه بدهد و در موقعیت بدحالی ماندگار نشود.
افراد سوگوار فکر میکنند که اگر به زندگی عادی خود برگردند، یعنی اینکه فرد از دست رفته را فراموش کردهاند و به این خاطر، احساس گناه میکنند؛ اما واقعیت این است که میتوان زندگی را ادامه داد و یاد عزیز را نیز همیشه گرامی داشت.
ذ) معنای واقعی مرگ
آدمهای سوگوار بعد از شوک در برابر از دست دادن، با این سؤال روبرو میشوند که «اصلا چرا مرگ؟ چرا ما همیشه زنده نمیمانیم؟». با بررسی زوایای گوناگون مرگ توسط روانشناسان و کارشناسان با باورهای بسیاری به رابطه مرگ و زندگی پی می بریم و پذیرش مرگ به عنوان یک اتفاق اجتنابناپذیر برای ما راحتتر می شود.
یقین داشته باشید اگر قرار باشد، فرآیند گذراندن کودک از پنج مرحله سوگ فقط به کمک اطرافیان باشد از پس این ماجرا بر نمی آیند. متاسفانه خیلی از اطرافیان کودک، به دلیل بدحالیهای خود، سطح سواد کم و عدم توانایی قادر به رسیدگی و کمک به کودک نیستند. بنابراین حتماً مشاوران و روانشناسانی که در این زمینه تخصص دارند باید به کمک اطرافیان کودک بیایند و دوره های سوگ را کنار آنها با ارایه مشاوره بگذرانند. یعنی هر فردی که عزیزی را از دست داده هر کودکی که پدر یا مادر خودش را از دست داده است به مشاوره و روانشناس معرفی بشود که آنها بتواند کنار کودک و اطرافیانش مراحل سوگ را به مشاوره و آموزش دهند و کمک کنند تا آن خسرانی که شاید در سال های آینده گریبان گیر این کودک بشود، برای این کودک رقم نخورد.
نظر شما