در ادامه یادداشت ۲۵ مهر ۱۴۰۰ روزنامه همدلی به قلم محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه می خوانیم: لحظهای در مورد جهان زیست آدمی درنگ کنیم و به تصور آوریم که چگونه جهانی است؟ آیا جهان بدون قوه عاقله و اعمال نیروی اندیشه و اندیشه ورزی، امکان تحقق و تحصل دارد؟ به حکم وجدان درون و بداهت عقلی و منطقی و واقعیت عینی تصور و تصدیق جهان بدون اندیشه ورزی و ورود به ساحت عقلانیت امری ناممکن و ناشدنی است. نتیجه این تأمل اهمیت و اعتبار والای و بی نظیر اندیشه ورزی و عقلانیت در جهان زیست آدمی است؛ یعنی، بدون قوه عاقله، تمام قوای عامله معطل و معلق هستند. باز اگر دقت کنیم و ژرف بنگریم و سهلانگار نباشیم، در مییابیم عقل و عقلانیت و اندیشهورزی قابل تقلیل و فرو کاهش به هیچ نیروی و ساحتی نیست.
به عبارت دیگر در صورت تحویل و تقلیل تفکر و اندیشه ورزی به عوالم احساس و تخیل و خرافات، سقوط و هبوط آدمی به سطح و ساحت حیوانیت قطعی میشود. بنابراین، جهان بدون اندیشه ورزی جهان انسانیت نیست. در بین قوای بشر و نیروهای جهان زیست و مادی هیچ نیرویی به پیچیدگی و پرتوانی عقل و اندیشه نیست. اندیشه و اندیشیدن هم در امور راست و نافع و خیر میدان عمل و قدرت دخل و تصرف دارد و هم در میدان شر و گرفتاری و دروغ و واژگونی امور توان تصور و تصرف دارد.
یعنی، اندیشه ورزی هم به حقایق راستین اصابت میکند و هم به واقعیات خیالی، واهی و ویرانگر. اندیشه راستی حرکت در مسیر و هدف واقعیت راستین و اصیل است؛ و اندیشه دروغین حرکت در مسیر و مقصد شیطانی و شر است. از قبل اندیشه راستی نیکی تولید میشود و به زندگی آدمیان خیر و رفاه میرسد، و از پی اندیشه کژی انسانها گرفتار و فلاکت زده میشوند. جهان بدون اندیشه ورزی اثربخش، دنیای وحوش و وحشت، فقر و بدبختی و جنگ و ویرانی است.
جهان بدون تفکر اثربخش، جهان بدون فرهنگ و تمدن، خیر و نیکی و مسئولیت پذیری است. قبل از یونانیان باستان و قبل از تالس ملطی، پارمنیدس، هراکلیتوس، سقراط و افلاطون بزرگ و ارسطوی دانا، زندگی و جهان آدمی بوده است. آیا بشر قبل یونانیان اندیشه نمی کرده است؟ در باره امور زندگانی نمی اندیشیده است؟ قوه عقل خود را تعطیل کرده بود؟ اندیشه ورزی فراتر و دیرین تر از فلسفه و نوع رویکرد محض فلسفی یونانی است. اندیشه ورزی تلاش و تقرب به ساحت عقلانیت و تفکر ذاتی بشری است. بدین سان، جهان بدون اندیشه ورزی، امکان پذیر نیست.
نظر شما