آنچه موجب ثبت و ماندگاری موسیقی میشود، اشاعه آن در میان مردم است و خیلی نباید به ثبت مقامها و سازها در سازمانها و نهادهای جهانی اکتفا کرد. با این ثبتها اتفاقی رخ نخواهد داد. آنچه برای موسیقی مقامی مفید است، اشاعه مقامها و جلوگیری از این گروهنوازیهای بیثمر است. اشاعه مقام و موسیقی مقامی، با گروهنوازی ممکن نیست. این گستردگی تنها با تکنوازی ممکن میشود؛ اینها بخشی از گفته های محمدرضا درویشی است.
تولد، خانواده و آغاز راه موسیقی
محمدرضا درویشی در ۲۵ مهر ۱۳۳۴ خورشیدی در خانوادهای که اهل موسیقی نبود، به دنیا آمد و پرورش یافت. پدر او اهل گراش در استان فارس و مادر او اهل شیراز بود.
محمدرضا نخستین بار در ۱۱ سالگی به دنیای موسیقی وارد شد و موسیقی را با آموختن ویلن در تعطیلات تابستان آغاز کرد. بعد از آن، به کلاس پیانو رفت و پس از آن، نواختن ترومپت و ساکسیفون را آموخت.
تحصیل
محمدرضا پس از پذیرش در کنکور سال ۱۳۵۳ خورشیدی وارد دانشگاه تهران شد و از همان سال اول، شروع به آهنگسازی کرد. وی در دانشگاه، شاگرد استادانی همچون «داریوش صفوت، مهدی برکشلی، احمد پژمان، مصطفی کمال پورتراب، پرویز منصوری، پری برکشلی، لوست مارتیروسان و شاهین فرهت» بود و در نهایت در ۱۳۵۷ خورشیدی مدرک کارشناسیاش را دریافت کرد.
وی در آهنگسازی تحت تاثیر استادش مرتضی حنانه است و از همان سال های اولیه بعد فارغ التحصیلی از دانشگاه به سمت آهنگسازی روی برخی از قطعات موسیقی محلی مناطق مختلف ایران، به خصوص مازندران روی آورد.
کارنامه هنری
درویشی در ۲۸ سالگی آهنگسازی آلبوم «زمستان» را با صدای شهرام ناظری روی شعر مهدی اخوان ثالث در کارنامه خود دارد. او پژوهشگر موسیقی علی الخصوص موسیقی نواحی ایران نیز است که اگر تلاش های بی وقفه او نبود، بسیاری از اساتید بنام موسیقی های نواحی ایرانی هرگز شناخته نمی شدند.
وی بیش از صد ساعت از پژوهش های خود را به صورت نوار کاست و سی دی منتشر کرده و چندین کتاب پژوهشی نیز در رابطه با موسیقی نواحی ایران از او به چاپ رسیده است. درویشی روی سازهای ایران متمرکز شده و تاکنون ۲ مجلد از مجموعه دایره المعارف سازهای ایران او منتشر کرده است؛ جلد اول این دایره المعارف که به مطالعه سازهای زهی مضرابی و آرشه ای ایران پرداخته در سال ۲۰۰۲ از طرف معتبرترین انجمن بین المللی اتنوموزیکولوژی جهان به نام «انجمن بین المللی موسیقی شناسی» (SEM) به عنوان بهترین کتاب سازشناسی جهان انتخاب شد. کتابی که در همان سال در ایران از طرف گروهی از منتقدان مورد انتقاد شدید قرار گرفت!
درویشی با اغلب کارگردانان سرشناس و مولف سینمای ایران چون بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و محمدرضا اصلانی و همچنین با نسل نو و مولف کارگردانان سینمای ایران همکاری داشته و حدود ۶۰ موسیقی فیلم در کارنامه کاری خود دارد.
در سال های گذشته گزیده آثار او برای سینما و تئاتر به بازار موسیقی عرضه شد و در تابستان همان سال نیز آلبوم شوق نامه (بازخوانی تصنیف های منسوب به عبدالقادر مراغی) پس از هفت سال انتظار با اجرای گروه عبدالقادر مراغی و خوانندگی همایون شجریان و سرپرستی و پژوهش او روانه بازار موسیقی شد.
این موسیقیدان در تابستان گرم اوایل دهه ۹۰ خورشیدی سفری طولانی به جزیره قشم و جزایر هنگام، لارک و هرمز داشت که حاصل آن ۷۰ ساعت موسیقی و آیین های این چهار جزیره، ۴۵۰۰ فریم عکس و هفت ساعت فیلم است که این مجموعه را تدوین و در قالب کتاب نوشت.
ساخت موسیقی کلیدر
موسیقی کلیدر که بر اساس رمان کلیدر محمود دولتآبادی ساخته شدهاست، یکی از شاخصترین آثار درویشی است. این قطعه بر اساس فواصل نوا نوشته شده و در جاهایی مدولاسیونهایی به شور، دشتی، بیات اصفهان و… اتفاق میافتد اما بخش آغاز و پایان در پردههای نوا نوشته شدهاست. درویشی درباره این قطعه میگوید: «کلیدر یکی از تلخترین و سیاهترین کارهایی است که در زندگی هنری خود نوشتهام. در خود رمان هم چنین است که هرچه داستان جلوتر میرود، نسبتهای بیشتری با تاریکی پیدا میکند. نوشتن این قطعه مثل سیاهچالهای بود که هر چه در آن جلوتر میرفتم، تلختر میشد. من تاکنون قطعهای به این تلخی ننوشتهام. این موسیقی برایم عزیز است و آن را با همه جانم نوشتهام».
آثار نوشتاری
از درویشی آثاری به این شرح منتشر شده است:
بیست ترانه محلی فارس: تهران، چنگ ۱۳۶۳؛ ماهور.
هفت اورنگ (مجموعه مقالات درباره موسیقی نواحی ایران) تهران، حوزه هنری.
نگاه به غرب (بحثی در تأثیرموسیقی غرب بر موسیقی ایران) تهران، ماهور.
سنت و بیگانگی فرهنگی در موسیقی ایران، تهران، حوزه هنری.
مقدمهای بر شناخت موسیقی نواحی ایران (دفتر نخست: هرمزگان، بوشهر، خوزستان) تهران، حوزه هنری.
نوروزخوانی (ترانههای نوروزی و بهاری از مناطق مختلف ایران) تهران، آروین.
درباره هنر و ادبیات (گفتوگوی ناصر حریری با محمدرضا درویشی) تهران، آویشن؛ گوهرزاد.
آیینه و آواز (مجموعه مقالات درباره موسیقی نواحی ایران) تهران، حوزه هنری.
به یاد اقبال (پرلود برای پیانو) تهران، چنگ.
آواز سحر (تریو برای دو کلارینت و پیانو) تهران، آروین.
موسیقی و خلسه: ذکرهای مراسم گواتی بلوچستان، ماهور.
دایرهالمعارف سازهای ایران(جلداول)، تهران، ماهور.
از میان سرودهها و سکوتها: گزیده گفتار و نوشتار، تهران، ماهور.
دائره المعارف سازهای ایران (جلد دوم)، انتشارات ماهور.
دیدگاهها
درویشی با ابراز ناخشنودی از گسترش گروهنوازی موسیقی مقامی تاکید میکند و می گوید در گروهنوازی نمیشود، مقام نواخت و برای این مساله هم دلایل تاملبرانگیزی دارد. آنچه در گروهنوازی نواخته میشود، آهنگ است. گروه نمیتواند مقام بنوازد؛ چون اساس مقام بر بداههنوازی است و مطلقا در نوازندگیهای دستهجمعی، بداههنوازی وجود ندارد و این به ضرر موسیقی مقامی ماست.
برهمین اساس این آهنگساز ملی، نتنویسیهایی را که برای مقامهای موسیقی مقامی صورت گرفته است، بی حاصل میداند و می گوید: «اینها بیحاصل است؛ چون ما اساسا در موسیقی مقامی چیزی به نام نت نداشتهایم. مگر صدها و هزاران سال مردم نواحی، موسیقی را با نت به اینجا رساندند؟ خیر. همهچیز سینهبهسینه منتقل شده است. این کتابها و این نتنویسیها بیفایده است».
از منظر درویشی، تنها راه نجات موسیقی مقامی از خطر انقراض، رجوع به استادان این هنر است. باید از تتمه استادان قدیمی که اکنون زندهاند، بهره جست و همان مقامهایی را که به آنها رسیده است، به جوانهای علاقهمند به موسیقی مقامی آموخت. با این کتابها و جزوهها و روشها، هیچ کاری پیش نمیرود و مشکلی حل نمیشود.
درویشی می گوید که انتقال سینهبهسینه مقامهای موسیقی نواحی خراسان، گاهی نگرانکننده به نظر میرسد. درمیان بخشی از جامعه موسیقی، خطر تحریف مقامها زبانبهزبان میچرخد. آنها فکر میکنند این نتنویسیها و کتابها اینگونه جلوی تحریف را میگیرد؛ درویشی در پاسخ به این مساله میگوید: در اجرای مقام، هر استادی روشی منحصر به خود دارد. از دوران قدیم هم همینگونه بوده است؛ مثلا مگر مقام «نوایی» که حاجحسین یگانه آن را اجرا میکرده است، با مقام «نوایی» که مختار زنبیلباف مینواخت یا با مقام «نوایی» که نوازنده آن حمزه گلافروز بود، یکسان است؟ مگر مقام، کامپیوتر است که انتظار داشته باشیم همهچیز یکسان صورت بگیرد و همه مانند هم یک مقام را بنوازند؟
نظر شما