پیامبر اکرم(ص) پیام آور رحمت لقب نام گرفتند زیرا افزون بر رحمت خدای متعال قانونی ارزنده و ارزشمند را به عنوان حقوق بشر برای همه انسانها به ارمغان آوردند. ولادت حضرت پیامبر(ص) باعث شد تا جامعه بشری آماده یک زندگی نوین شود و در سایه وجود مبارک ختمی مرتبت جهل و خرافات جایش را به عقلانیت و انسانیت دهد و پیامبر(ص) با رسالت خود جامعه بشری را از جهل نجات داد و محبت و اخوت را در قلب های آنان بکارد. در این میان بررسی تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی به بررسی جنبه های مختلف این رویداد مهم پرداخته اند.
رسانههای اعتدالگرا
پیام آور مهربانی
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی نوشت: ربیع الاول، ماه زیبایی ها و تجلی رحمت الهی بر هستی و طلوع آفتاب حقیقت است. ماهی که در آن خاتم پیامبران، حضرت محمد مصطفی(ص) متولد شد و به یمن ولادت معجزه آسای برترین فرستاده خداوند، مهربانی و عطوفت معنا گرفت و سیره و سنت نبی مکرم اسلام برای همیشه ی تاریخ، معیار انسانیت و زیست اخلاقی شد. در میان القاب آن حضرت، لقب رحمت للعالمین مفهومی ژرف و عالمگیر دارد. بدین معنا که چتر بخشندگی آن وجود نازنین بر سر همه مخلوقات و سراسر این جهان هستی و ساکنان آن گسترده است. بی علت نیست که آفتاب درخشان مهربانی آن بزرگوار شرق و غرب عالم را فراگرفته و زبان مدح و ثنایش فارغ از هر دین و آیین و گرایشی، از دل هر جستجوگر حقیقتی جاری گشته است. در عصر تاریکی و جهل، او پیام آور روشنایی و دانایی بود و به اعجاز مهرگستری و بخشندگی، قلوب مطمئنه را تسخیر کرد. منکران خورشید عالم تاب خاتم الانبیا اما، از همان روز نخست با کینه ورزی و دشمنی، خاک بر این آفتاب تابان پاشیدند و بر جهل خویش باقی ماندند. کسانی هم که با پیش گرفتن مشی نفاق، در ظاهر به آن وجود مقدس ایمان آوردند، بذر اختلاف افکنی کاشتند و تلاش کردند تا امت واحده اسلام را چندپاره و متفرق کنند که متاسفانه آثار و تبعات آن تا به امروز دامنگیر جهان اسلام است. اگر در روزگار پیامبر، جهل مردم رسالت او را دشوارتر از همه پیامبران الهی کرد، در جهان معاصر هم تجاهل آگاهانه منکران رحمت للعالمین مانع مهم تحقق آموزه های اسلامی و سیره نبوی گشته است. در این میان ابتکار بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) در نامگذاری ایام ولادت رسول گرامی اسلام با عنوان هفته وحدت، نقطه امیدبخش همبستگی، انسجام و همدلی میلیون ها مسلمان در سراسر جهان است. در واقع امام راحل با دوراندیشی و فهم دقیق خود از تلاش دشمنان اسلام برای اختلاف افکنی میان مسلمانان و جلوگیری از قدرت یافتن جوامع اسلامی و تشکیل امت واحده، نقطه اختلاف را به مدار اشتراک تبدیل کرد و به ما آموخت که پیشرفت و تعالی انسان امروز و جامعه اسلامی، جز در سایه وحدت و انسجام به دست نمی آید.
پرهیز از تفرقه در سیره رسول رحمت و منادی وحدت
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی آورده است: میلاد باسعادت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه و آله، بارش ابرهای رحمت الهی در سرزمین تفتیده افکار و کویر عطشناک دلها بود که انوار فیوضات الهی را تابیدن بخشید و ظلمتها و تاریکیها رخت ربود و زندگی خاکی را نشاط و طراوت حیات افلاکی داد. پیامبر اکرم(ص) رسول رحمت بود و به مهر الهی و صفا و خلوص دعوت میکرد و طبیعی است که در میان گروهها و اقشار مختلف مردم، منادی وحدت میشد و آنان را از هر گونه فرقهگرایی و اختلاف و چند دستگی میرهاند و به وحدت و اتحاد که در پی خود قدرت و یکپارچگی را به ارمغان میآورد، ترغیب میکرد. رسول گرامی اسلام باتلاش وقفهناپذیر و با پذیرش همه رنجها و سختیها برای متحد کردن ملل مسلمان، بزرگترین موفقیت و پیروزی را به دست آورد و با فرو ریختن پایههای نژادگرایی و امتیازات موهومی چون قومیت زدگی و تفاخر به آب و خاک، امتی واحد و بزرگ از همه ملیتها و نژادها و زبانها به وجود آورد. اگر بخواهیم جایگاه والای پیامبر اکرم(ص) و نقش بزرگ او را در نفی تفرقهو مبارزه با اختلاف بیابیم و نسبت به مجاهدتهای آن شخصیت والا در ایجاد وحدت و همبستگی به شناخت برسیم، کافی است آیات قرآن کریم را که بر قلب و جان پاکش نازل میگشت و او را به مبارزه و تلاش برای از میان بردن فرقهگرایی و تشتت و تثبیت وحدت و قدرت فرمان میداد، با دیده عقل بنگریم و در آنها تفکر کنیم. در سوره آل عمران، آیه ۱۰۵ میفرماید: "و لا تکونوا کالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم" شما مانند دیگران (پیروان سایر ادیان) مباشید که پس از آنکه آیات روشن الهی برایشان آمد فرقه فرقه شدند و اختلاف پیدا کردند، برای چنین کسانی عذاب عظیم است.
فرهنگ های گوناگون مسلمانان و مساله وحدت
محسن غرویان استاد حوزه علمیه قم در یادداشتی در خبرگزاری خبرآنلاین نوشته است: همزمان با استعمار و مشکل های سیاسی میان مسلمانان از طرف برخی اندیشمندان طرح اتحاد شیعه و سنی به وجود آمد که معمار بزرگ انقلاب با نامگذاری فاصله میان ۱۲ تا ۱۷ ربیع الاول سالروز میلاد حضرت محمد(ص) به نام هفته وحدت از آن به عنوان ضامن حفظ یکپارچگی ملی در ایران و دیگر کشورها نام بردند. ولادت آخرین فرستاده حق بهترین زمان برای وحدت به شمار می رود. همچنین افزایش سطح دانش و معرفت مسلمانان یکی دیگر از راه های مبارزه با جریان های نفوذی است و علما و روشنفکران جهان اسلام باید تلاش خود را در این زمینه به کار گیرند به این دلیل که اگر فردی سطح معرفت خود را نسبت به دین افزایش دهد، هیچ وقت جذب جریان های انحرافی نخواهد شد. باید دانست جهل و آگاهی اندک از موانع وحدت اسلامی تلقی می شوند. در روایت ها و حدیث ها بر لزوم وحدت توصیه فراوان شده است. قرآن کریم تاکید ویژه ای به همگرایی کرده است. با نگاهی به منابع دینی، روایت ها و حدیث ها به این نتیجه می رسیم که وحدت در سایه برادری دینی و عدالت اجتماعی به وجود می آید و این یک ضرورت انکارناپذیر محسوب می شود و تلاش برای حفظ اتحاد و صلح در میان امت اسلامی وظیفه همگانی است. یکپارچگی در میان جامعه اسلامی باید به تشکیل امت واحده منجر شود تا به یک جامعه آرمانی و اسلامی دست یافت. مقصود از این مقوله برطرف کردن خصومت، درگیری، ایجاد فضای سالم برای روابط انسانی و اسلامی، افزایش ظرفیت تحمل و مدارا، دگرپذیری و همزیستی مسالمتآمیز میان تمام مذاهب اسلامی است. در این راستا رسانه ها از وظیفه حساس و مهمی نسبت به حفظ نظام و توسعه بیداری اسلامی برخوردار هستند و باید با استفاده از روش های مناسب و بهره گیری از ظرفیت پیام رسانی دقیق نسبت به چهره و ماهیت واقعی عوامل تفرقه افکن و هدف های آنان اقدام گسترده ای کنند و تبلیغ اتحاد و انسجام یکی از راهکارهای رسانه ای در جهان اسلام به شمار می رود.
رسانههای اصولگرا
پیامبر اعظم(ص) نورچشمی خدا
روزنامه کیهان در مطلبی بخشهایی از سخنرانی حجتالاسلام عالی درباره ویژگیهای اختصاصی پیامبر اعظم (ص) و جایگاه آن حضرت را بازتاب داد و نوشت: در جلد ششم کافی شریف آمده که یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نام ابوهارون خدمت حضرت رسید. امام سؤال کرد که فرزندت پسر است یا دختر؟ گفت خدا به من پسری داده است. حضرت تبریک گفت و سؤال کرد که اسمش را چه گذاشتی؟ گفت اسمش را محمد گذاشتم. امام صادق(ع)همانطور که نشسته بودند، سر مبارکشان را به علامت احترام فرود آوردند و با هر بار تکرار اسم محمد، سرشان را پایین میآوردند تا اینکه صورتشان نزدیک زمین رسید و فرمودند خودم، خانوادهام، فرزندانم، پدر و مادرم و همه عالم فدای رسول خدا و بعد توصیه کردند که مراقب باش، فرزندت همنام پیغمبر است، به او احترام بگذار و اذیّتش نکن. حضرت در جای دیگری میفرمایند: «بورِکَ لِبَیتٍ فیهِ مُحَمَّدٌ، و مَجلِسٍ فیهِ مُحَمَّدٌ، و رِفقَهًٍْ فیها مُحَمَّد»؛(بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۹) یعنی مبارک است آن خانهای که در آن کسی به این نام است. اگر در خانهای اسم محمد باشد، آن خانه با برکت است. در مجلس و یا جمعی هم اگر کسی به این نام باشد، آن مجلس یا جمع مبارک است. اینها آثار اسم پیغمبر است. برای همین هم توصیهشده که اگر برای نوزاد تازه متولدشده از قبل اسمگذاری نکرده باشند، تا هفت روز او را محمد صدا بزنند که این خانه با این اسم متبرک شود. مرحوم محدث نوری در جلد پانزدهم مستدرک چنین نقلکرده که خداوند متعال میفرماید من حیا میکنم کسی را که هماسم حبیبم هست، عذاب کنم. البته منظور کسی است که حداقلهایی درون خود دارد، وگرنه در طول تاریخ کسانی بودند که همنام پیامبر بودند، امّا به مردم ظلم و جنایت کردند. آثار اسم پیغمبر این است، ولی شخصیت پیغمبر و عظمت او از درک ما خارج است. پیامبر(ص)، تنها دریافتکننده حقیقت قرآن بهترین کسی که تمام معارف الهی را از خداوند متعال دریافت کرد، وجود مقدس پیغمبر بود. پیامبر آنقدر ظرفیت و عظمت داشت که سنگینترین معارف الهی و اسرار عالم را دریافت کرد. اگر پیامبر نبود، حقایقی تا ابد مکتوم و پنهان میماند. این پیامبر بود که از آسمان، اسرار و معارف الهی را دریافت کرد و به زمین آورد و به اندازه فهم زمینیان آنها را ارائه داد. شبیه مادری که غذای سنگین میخورد تا در وجودش به غذای لطیف تبدیل شود و بعد به فرزندش شیر دهد، چراکه دستگاه گوارش نوزاد تحمل هضم غذای سنگین را ندارد.
این نور محمد(ص) است و فجر صادق(ع) - با عطر دو گل، بهارِ دلها آمد
روزنامه خراسان در گفتوگو با حجتالاسلام رضایی تهرانی و مجتهدی درباره جایگاه محبت و مهرورزی در سیره فردی و اجتماعی پیامبر اعظم(ص)،نوشت: دلیل «رحمةللعالمین» نامیده شدن پیامبرخدا(ص) از سوی پروردگار، این است که همه دین و اعتقاداتش، از معرفت و عدالت گرفته تا ایثار و همه ارزشهای اسلامی، پشت سر رحمت فرصت بروز و ظهور پیدا میکنند؛ او میگوید: «مهربانی و رحمت پیامبرخدا(ص) نسبت به مردم، فقط مختص مسلمانان نیست؛ خداوند آن حضرت را رحمةللعالمین میداند، رحمتی برای همه انسانها. بشریت نیازمند به مهر و رحمت است.» حجتالاسلام رضایی تهرانی میافزاید: «محبت و رحمت، یک اصل مهم و اساسی در دعوت انسانها به سمت خداست. در آیه ۱۵۹ سوره آلعمران، خداوند به پیامبراکرم(ص) میفرماید که اگر تو این محبت و رحمت را نداشتی، مردم از دور تو پراکنده میشدند. حتی آنجا برای تکمیل این رحمت، یکی دو دستورالعمل را به پیامبر(ص) ارزانی میکند؛ از ایشان میخواهد از خطاها و تندیهای مردم درگذرد و با آنها در امور مختلف مشورت کند. این نرمخویی بسیار مهم است و اصولاً در شیوه دعوت همه انبیای الهی، میتوان جلوه و حضور پررنگ آن را دید. موسی(ع) وقتی نزد فرعون میرود، موظف میشود در ابتدای کار با او به زبان نرم سخن بگوید؛ فرعونی که طغیان کردهاست. بنابراین، رحمت و مهرورزی اساس دین خدا و عامل اصلی رشد انسانهاست.» این کارشناس مذهبی، به نمونههایی دیگر از توصیه پروردگار به رسولخدا(ص) برای مهرورزی با مؤمنان نیز، اشاره میکند و میگوید: «برخی از این تعابیر خیلی عجیب و بلند است: «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»(شعرا - ۲۱۵)؛ و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کردهاند، بال خود را بگستران. این نهایت محبت و ادب رسولخدا(ص) را نسبت به مؤمنان نشان میدهد؛ نوعی مهربانی توام با اکرام فراوان است. توصیه پروردگار به مؤمنانی که میخواهند از پیامبرخدا(ص) الگو بگیرند هم همین است؛ در آیه ۲۹ سوره فتح میفرماید: «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»؛ ویژگی مؤمنانی که میخواهند پیرو پیامبر(ص) و دین خدا باشند، این است که مهرورزی را نسبت به یکدیگر فراموش نکنند.» نسبت به جایگاه مهرورزی در سیره پیامبرخدا(ص)، بیانصافیهای آگاهانه و ناآگاهانهای صورت گرفته است. دکتر مجتهدی میگوید: «مرحوم علامه عسکری معتقد بود که در جریانشناسی تاریخی، دو موضع نسبت به پیامبرخدا(ص) وجود دارد؛ یکی موضع معلمبودن آن حضرت و دیگری فعالیتهای نظامی و دفاعی ایشان. خاورشناسان و برخی از مورخان ناآگاه مسلمان، به جنبه فعالیتهای نظامی بیشتر پرداختهاند؛ حال آنکه این رویکرد در زندگی پیامبر(ص)، اولاً عمدتاً ناشی از حملات خارجی و تدارک دفاعی است و ثانیاً، وجه معلمی پیامبرخدا(ص) به شدت بر وجوه دیگر شخصیت آن حضرت غلبه دارد. روایتی داریم که رسولخدا(ص) فرمودهاند: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ من برانگیخته شدم برای آنکه مکارم اخلاق را تمام کنم. آن حضرت، به تربیت انسانها و ارتقای سطح مکارم اخلاق و آگاهی در آنها، به شدت توجه داشت.» او حرفش را در این زمینه با استناد به متون تاریخی و عدد و رقم تکمیل میکند و میافزاید: «ببینید، دوران نبوت حضرت محمد(ص)، ۲۳ سال بود که ۱۳ سال از آن در مکه گذشت و در این مدت، اصولاً جنگی اتفاق نیفتاد و پیامبر(ص) صرفاً به تبلیغ مشغول بود.
پیامبر وحدت
روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت: اسلام یک هویت، خلقوخو و ذات جمعی دارد بهطوریکه میتوان ادعا کرد ظاهرا بهای بیشتری به اجتماع میدهد اما حقیقت آن است که امنیت فردی و سلوک موفق فرد را درگرو امنیت اجتماعی میداند. ازاینرو وحدت جامعه و قوام آن برای اسلام اهمیتی ذاتی و حیاتی دارد؛ اینگونه نیست که وحدت در دورهای یک ضرورت عارضی باشد و در دورهای دیگر کاملا بیاهمیت؛ بلکه ممکن است شدت و ضعف این ضرورت تغییر پیدا کند. اینگونه هم نیست که وحدت انتخاب دوم باشد یا ضرورتی که از سر ناچاری به آن رو آوردهایم. بلکه وحدت اصالت دارد؛ اصالت با وحدت است مگر آنکه خلاف آن اثبات شود. آنچه ضرورت ثانویه است، شدت و نزاع و بدگمانی و درگیری است، اصل صلح است و سلامت و وحدت. چه در زندگی فردی، چه در زندگی اجتماعی و چه در حیطه سیاست، قرار بر این است که ما به دنبال یک نقطه مشترک باشیم که بتوان به آن چنگ زد و به دیگری وصل شد. اگر غیرازاین باشد و بنا بر پیدا کردن یک اختلاف برای جدایی و نزاع، در آن صورت اصل حیات اجتماعی به خطر میافتد. مصداق این وحدتطلبی قرآن را میتوان در نسخهای که کلام وحی در مورد رابطه با اهل کتاب میدهد بهروشنی دید. قرآن میفرماید: «ولاتجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن الا الذین ظـلموا منهم وقولوا ءامنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والـهنا والـهکم وحد ونحن له مسلمون.» با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازلشده ایمان آوردهایم و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم!» این بیان قرآن در مورد اهل کتاب ازآنجهت باارزش است که میتوان سطوح اجتماعی دیگر را نیز شامل این حکم دانست. چراکه چون صد آید نود هم پیش ماست. وقتی با اهل کتاب باید به دلیل نقطه اشتراکمان با روش احسن جدال کنیم و از تفرقه و نزاع بپرهیزیم، بهطریقاولی در میان فرق مسلمین، گروههای یک فرقه، اختلافات خانوادگی و تمام شئون اجتماعی مکلف به جدال احسن، یعنی بحثهای سازنده و وحدتآفرین هستیم و نه جدالهای تندی که بر پیکر جامعه زخم و گسل میآفرینند. جامعه در اسلام محترم نیست؛ بلکه میتوان گفت جامعه ناموس اسلام است. جامعه مرکب اسلام است و نهتنها اسلام، بلکه هر دینی برای زنده ماندن نیاز به رویکردهای جامعهگرا دارد چون ذات دین جامعهگرا ست. آموزههای ادیان الهی، بیشتر دستوراتی اجتماعیاند و حیطه اخلاق اجتماعی را شامل میشوند. آموزههایی همچون ایثار، تعاون، انفاق، اصلاح ذاتالبین، بخشش، صلهرحم و نیز منع از غیبت، تهمت، مراع و تمامی تأکیدات دیگری که بر امور مربوط به حقالناس در دین وجود دارند. ذات و روح دین اجتماعی است و آنچه امروز در تمدن غرب که در تمام جهان کم یا بیش گسترده شده با این روح مخالف است، ذات فردگرای آن است. تربیت فردگرا، اخلاق فردگرا، حقوق فردگرا و فرهنگ فردگرای غربی است که امروز و خصوصا در این چند دهه اخیر بستر دین و معنویت را تنگ کرده و ازآنجاییکه طبع آدمی مدنی و اجتماعی است، او را با خود نیز بیگانه ساخته و بهجای توانمند کردن فرد، او را تنها کرده است.
رسانههای اصلاحطلب
هفدهم ربیع الاوّل روز نزول بزرگترین رحمت الهی
روزنامه عصر رسانه در مطلبی آورده است: چراکه روز تولّد بزرگترین آفریدۀ خداست؛ یعنی خدای متعال در تاریخ آفرینش، آفریدهای به عظمت رسول الله خلق نکرده و نخواهد کرد. بنابراین بزرگترین رحمت الهی در چنین روزی نازل شد. هفدهم ربیع الاوّل روز میلاد محبوبترین عبدِ خداست و لذا نزد خدا محبوبترین روز شمرده میشود. همۀ برکاتی هم که ما از اسلام، ایمان و ولایت داریم، از رهگذر این مولود و میلاد به دست ما آمد. بنابراین جا دارد انسان در روز هفدهم ربیع الاوّل، روز این حادثۀ خجسته، شاکر این نعمت عظیم باشد. از آنجا که شکر همواره باید متناسب با نعمت باشد؛ در برابر چنین نعمتی، یقیناً هیچکس توان ادای شکر متناسب را نخواهد داشت؛ نه به این اعتبار که مُعطیِ نعمت، خداست؛ چرا که آن در رابطه با همۀ نِعَم مطرح است و نه به این اعتبار که هر نعمت شکری میطلبد و خود شکر نعمت هم شکر جدیدی میطلبد؛ در نتیجه حقّ شکر قابل ادا شدن نیست. علاوه بر اینها، به اعتبار عظمت این نعمت، که در تاریخ خلقت، اعظم نِعَم الهیه وجود مقدّس پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ هیچکس توانایی شکر این میلاد و مولود را ندارد. منتها انسان باید در چنین روزی روحیۀ سپاسگزاری و تشکّر از خدای متعال را برای این عطیۀ بزرگ در سر حدّ توان داشته باشد؛ تا آنجا که میتواند، شاکر باشد و برای فراتر از آن حدّ در پیشگاه الهی اقرار به عجز و شرمندگی کند؛ که نمیتوانیم آنگونه که شایسته است آن شکر را ادا کنیم. تا آنجا که در توان است باید تلاش کرد؛ نه اینکه چون عاجزیم، هیچ تلاشی نکنیم. در عبادات ظاهری اعتدال مورد تأکید است؛ یعنی انسان در اعمال ظاهریه زیاده روی نکند و اعمال را معتدل انجام دهد؛ ولی در عبادات قلبیه اینگونه نیست؛ در عبادات قلبیه هیچ حدّی وجود ندارد؛ هر چه بیشتر باشد، بهتر است. عبادات قلبیه مانند معرفت، ذکر، یاد و توجّه به خدا، شکر و روح سپاسگزاری داشتن در پیشگاه الهی است. حکمی که در مورد عبادات قالبیه است، در مورد عبادات قلبیه وجود ندارد. عبادات قالبیه باید در حدّ متعادل باشد و انسان افراط نکند؛ زیرا خسته و زده میشود و عمل او در اثر افراط در میزان عمل، بی روح و خالی از محتوا میشود؛ امّا در عبادات قلبیه اینگونه نیست؛ هرچه عمل بیشتر؛ بهتر. لذا چون شکر هم از عبادات قلبیه است؛ تا آنجا که در توان انسان است، باید شاکر باشد؛ ولی در کنار آن هم به عجز از شکر نعمت میلاد پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مُقّر باشد... حقیقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای مخلوق شناخته شدنی نیست و چون «شُکِرُ اِلنعَم دَِرِکُ اِلنعَمِ»، بنابراین چون درک حقیقت و منزلت رسول الله دسترسی پذیر نیست؛ شکر نعمت وجود پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم دسترسی پذیر نیست. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم علّت خلقت همۀ عالم هستی است. خدای متعال فرمود: «لَولاکِِ لَِما خَِلَقتِِ اِلاَفلاکَِ» اگر تو نبودی، عالم و عالمیان را نمیآفریدم. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم علّت ایجاد عالم وجود است؛ همۀ ملائکه، انبیاء و اولیاء از نور ایشان خلق شدهاند؛ همۀ ماسویالله به هدایت پیامبر مهتدی شدند و نور پیامبر بود که انبیاء، اولیاء، ائمّه و ملائکة الله را راهبری کرد.
اسوهای به نام محمد (ص)
روزنامه همشهری در یادداشتی به قلم حجت الاسلام سیدرضا اکرمی نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، نوشت: یکی از برکات انقلاب اسلامی این بوده است که وقتی در مورد تاریخ ولادت حضرت رسول اکرم(ص) مطرح شد که مرحوم کلینی دوازدهم ربیعالاول و قطبالدین راوندی دیگر متکلم، فقیه و مورخ شیعه، هفدهم ربیعالاول و علمای اهل سنت هم بالاتفاق دوازدهم ربیع الاول را نقل کردهاند، جمعبندی شد که ما ۱۲ تا ۱۷ربیعالاول را هفته وحدت اعلام کنیم. در نتیجه این اقدام، این هفته، هم ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و هم ولادت امام صادق(ع) بهعنوان رئیس مذهب شیعه را در برمیگرفت. این پیشنهاد مقبول افتاد و امام راحل هم آن را پسندیدند و پذیرفتند. از زمان نامگذاری این هفته و بدین مناسبت برنامهها و مراسم بسیار خوبی برگزار میشود؛ علمای اهل سنت و اهل تشیع به دیدار یکدیگر میروند و جشنهای متعددی برگزار میشود که بهنوعی الفت و محبت بیشتری به برکات این برنامهها، میان علما و نیز پیروان این مذهب بهوجود آمد. این اصل تاریخ هفته وحدت است. نکته دوم اهمیت هفته وحدت در شرایط دنیای امروز است که تقریبا دشمنان با عملیاتهای فرهنگی سعی در وارونهنمایی دستاوردهای انقلاب اسلامی و اسلام محمدی(ص) دارند و این هفته فرصت بسیار خوبی است که ما رسول اکرم(ص) را بهعنوان مقبول مشترک میان اهل سنت و تشیع و بهعنوان پیشوا و جلودار قرار دهیم. به سنت او اتکا و او را بهعنوان اسوه معرفی کنیم و به اعتقاد او، اخلاق، رفتار و مناسک او متمسک شویم تا نزدیکی دنیای اسلام هم بیشتر تحقق پیدا کند. ما دشمنانی داریم که از اساس با اسلام مخالفند و با رسول اکرم دشمنی دارند و اصلا تفاوتی برایشان ندارد که ولادتشان دوازدهم ربیعالاول باشد یا هفدهم؛ از اینرو وقتی همه مسلمانان کنار یکدیگر در این هفته ولادت پیامبر اکرم(ص) را گرامی میدارند، قدرت بزرگی میشود برای عموم مسلمانان و اختلافشان به حداقل میرسد و به یکدیگر نزدیک میشوند. حقیقت آن است که ما مسلمانان هم دشمن مشترک داریم و هم عقاید مشترک؛ از این رو میتوانیم به برکت همین عقاید و با محوریت ولادت رسول اکرم(ص) بهعنوان پیامبر واحد در کنار قرآن، قبله، حج و نماز واحد اهتمام بورزیم و همه با هم مقابل دشمنانمان بایستیم. این اشتراکات و کنار هم بودن موجب قدرت جهان اسلام و جامعه مسلمانان در مقابل دشمنان مشترک خواهد شد.
پیامآور رحمت
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم محمدعلی فیاضبخش، می نویسد: چه نیکو و پسندیده، سالروز میلاد پیامبر اکرم (ص) را روز اخلاق و مهرورزی نام کردهاند. از کودکی به ما میگفتند که پیامبراسلام(ص)، پیشقدم در سلام بر بزرگ و کوچک بود؛ هماره متبسّم مینمود؛ اهل گذشت و مدارا بود و با خودی و غیرخودی به مسالمت میزیست و جز در جنگهایی که در برابرش لشکر میآراستند، ستیزی نداشت. با مردم در حلقه مینشست و بدیشان جلوه نمیفروخت. در سفرها به اندازهی سهم خود همپای یاران کار میکرد و بر ایشان تکلف نداشت. بر رهوار برهنه مینشست و زین مرصّع بر مرکب نمیآراست و در قفای خویش نیز چه بسا کسی را مینشاند. برزمین سفره میگسترد و سر به زیر همچون بردگان دست به غذا میبرد و…اینها بخشی از توصیفاتی است که امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر رحمت آورده است. قرآن در بیانی منّتآمیز خطاب به پیامبراکرم(ص) میفرماید: به سبب رحمت و نظرِ مکرمت الهی برتو، دلت ای پیامبر بر مردمان نرم شد، که اگر درشتخو و سختدل میبودی، از پیرامون تو به فرار میگریختند. پیامبر در قرآن به رحمت عالمها (رحمةللعالمین) یاد شده است. این عوالم کجاست؟ که پیامبر یکتنه بر همهی آنها رحمت است؟ اگر نفس انسانی را در زمرهی بزرگترین عوالم بدانیم، پیامبر، پیش از همه بر نفس و وجود مبارک خویش رحمت آورده است، و گر جز این میبود قرآن، او را اسوه و نمونهی اقتباس معرفی نمیکرد.
بیاییم بر نفوس انسانی خویش رحم کنیم و بر آن رحمت آوریم تا مدلول این آیه قرار گیریم که: بر شما ای پیروان! رسول خدا الگویی پسندیده و نیکوست. کلمهی رحمت، جزء رحیمانهترین واژههایی است که در قرآن و حدیث مورد استفاده قرار گرفته است. در معنی رحمت بهتر است بگوییم: آفتاب آمد دلیل آفتاب! تو گویی مهربانانهتر و رأفتآمیزتر و لطیفتر از خود واژهی رحمت برای رحمت، معادلی نیست. از این کلمه چه احساسی به ما دست میدهد؟ رحمت چه مناسبتی با شدّت دارد؟ چون که یکی آید دیگری لاجرم میرود. زین روی، آیهی شریفه، شدّت را مناسب رفتار با کفّار میداند و مؤمنان را مطلقاً به رحمت فرا میخواند.
پیامبر(ص)هرگز با کثرت ها نجنگیدند
احد فرامرز قراملکی استاد دانشگاه تهران و رئیس بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، در گفت وگو با خبرگزاری ایلنا اظهار داشت: امروز به پیامبر جدیدی دیگر نیازی نیست و به همین خاطر پیامبر ما پیامبر خاتم(ص) محسوب میشود. این مبحث به نوبه خود دو دلیل دارد؛ اول به دلیل بلوغ بشریت است که به این واسطه آدمی میتواند پاسدار اصول دیانتی پیامبر باشد و دوم اینکه اصول دیانتی پیامبر یک اصول جهان شمول و کاملی است که میتواند پاسخگوی نیاز بشر باشد. لذا امروز نیازی به ظهور پیامبر جدیدی نیست؛ اما آیا این بدان معناست که ما به دین و دینداری نیاز نداریم؟ باید بررسی کنیم که نیاز به دین جزو کدامین نیازها محسوب میشود و آیا نیاز به دین را علم میتواند پاسخگو باشد یا خیر. آیا پیشرفت خِرد خودبنیان میتواند در این حیطه پاسخگو باشد یا نه. انسان نیازهای مختلفی دارد. نیاز به هدفگذاری و تعیین این مقصد که "چرا انسان در نهایت باید زندگی کند و در چه راستایی باید تلاش کند،" از جمله نیازهای او است. هویتِ زیستن و چراییِ زندگی کردن بسیار مهم تلقی میشود. آدمی به کمک علم و فناوری توانسته است شیوهها، ابزارها و روشهای فراوانی را برای خود تولید کند. اما در این میان خطایی هم رخ داده و آن عبارت است از "درآمیختن هدف با فایده؛" ما فواید علم و تکنولوژی را به مثابه همان هدف زندگی دانستهایم. هدفپنداری در این موضوع، منجر شده که به این تفکر و روش بسنده کنیم. در نهایت آدمی چشم باز کرده و خود را بیگانه از خود، طبیعت و هستی یافته است؛ چراکه این دین است که به نیازهای وجودی ما پاسخ میدهد و نه علم؛ علم میتواند نیازهای بیولوژیک و سایکولوژیک ما را پاسخ دهد. اینکه چه میزان کار کنم، استراحت کنم و ... این موارد نیازهای روانشناختی ما هستند. اما همانطور که اشاره شد انسان نیاز وجودی هم دارد. فراموش نکنیم که در علم و تاریخ علم ادعایی دال بر پاسخ به نیاز وجودی آدمی مطرح نبوده است. در این زمینه مواجههی پیامبر (ص) با جامعهی خود قابل توجه است. به نظر میرسد که پیامبر (ص) در جامعهی خود دائما گفتگویی بین وحدت و کثرت ایجاد کردند. ایشان کثرتها را حذف نکردند. سلیقههای مختلف بشر را حذف نکردند. سلایق و کثرت جامعه، در دین به رسمیت شناخته شده است. کما اینکه پیامبر(ص) کثرتها را باقی گذاشتند.
نظر شما