البته تحولات بیش از یکسال گذشته در منطقه فقط قسمتی از تحولات غرب آسیا می باشد که توسط غرب و در راس آن، آمریکا رقم خورد؛ مهم ترین حادثه ای که در دو سال گذشته رخ داد و تاثیر خود را در منطقه و حتی جهان گذاشت، مربوط به اقدام تروریستی و با برنامه آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد حاج "قاسم سلیمانی" فرمانده سابق نیروی قدس سپاه و «ابومهدی المهندس» جانشین فرمانده سازمان «الحشد الشعبی» (بسیج مردمی) عراق در تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ بود؛ حادثه ای تروریستی که پس از آن برنامه جدید آمریکا در تامین امنیت رژیم صهیونیستی رقم خورد.
با شهادت سپهبد سلیمانی و المهندس در اقدامی تروریستی نیروهای آمریکایی در کنار فرودگاه بغداد، منطقه غرب آسیا دچار خلاء عظیمی شد و به یکباره دو کشور عراق و سوریه به هم ریختند و در ادامه جنگ سوریه با ورود نیروها و تجهیزات جدید آمریکا و ترکیه به شمال این کشور شرایط جدیدی بروز کرده است.
اما از طرف دیگر تحول جدیدی در منطقه روی داده که به سفر سه شنبه گذشته وزیر خارجه امارات به سوریه پس از ۱۰ سال و دیدار وی با "بشار اسد" رییس جمهوری این کشور مربوط می شود.
"عبدالله بن زاید آل نهیان" وزیر خارجه امارات عصر سه شنبه در راس هیاتی در سفر به دمشق با بشار اسد رییس جمهوری سوریه دیدار و در این نشست پس از مذاکرات مورد نظر، دعوتنامه "محمد بن زاید آل نهیان" ولیعهد ابوظبی از اسد برای سفر به امارات تقدیم وی شد.
عبدالله بن زاید که از سوی رژیم امارات امضا کننده توافق نامه سازش با رژیم صهیونیستی در ۲۵ شهریور ماه سال گذشته (۱۳۹۹) با "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر سابق این رژیم بود را "خلیفه شاهین" وزیر مشاور در امور خارجه امارات همراهی می کرد.
این هیات اماراتی اولین هیات عالی رتبه دیپلماتیک این کشور است که پس از بیش از ۱۰ سال یعنی در دوران بحران سوریه به دمشق سفر کرد و طی آن چند توافقنامه از جمله ایجاد یک نیروگاه تولید برق در سوریه از سوی شرکت های اماراتی میان دو طرف به امضا رسید.
در نشست بن زاید با بشار اسد وضعیت کشورهای عربی و منطقهای و سوریه بررسی و توافق شد که رایزنیها و هماهنگیها در مورد مسائل و چالشهای مختلف پیش روی کشورهای عربی ادامه یابد تا به خواستههای مردم این منطقه و اراده آنها به دور از هرگونه دخالت خارجی دست یابد.
پیش از سفر بن زاید به دمشق، برخی کشورهای عربی همچون مصر، اردن و الجزایر هم در روزها و ماه های اخیر درخصوص بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و عادی سازی روابط با دمشق اظهار نظر کرده و در این مسیر اقداماتی نیز صورت دادند.
به دنبال این رایزنی ها روزنامه «الشرق الاوسط» مدعی وجود یک سند محرمانه شده که در آن آمده است، هدف نهایی «عادی سازی روابط عربی» با دمشق «خروج تمام نیروهای بیگانه و جنگجویان خارجی از سوریه است که پس از سال ۲۰۱۱ وارد این کشور شدند»، از جمله این بندها بر «خروج آمریکا و ائتلاف از شمال شرق سوریه و (برچیده شدن) پایگاه آمریکایی ها در التنف» در نزدیکی مرزهای اردن و عراق، پس از انجام یک سری گامها بر اساس رویکرد «گام به گام»، از جمله آغاز «محدود کردن نفوذ ایران در مناطق خاصی از سوریه» و به رسمیت شناختن «منافع مشروع روسیه» تأکید شده است.
الشرق الاوسط همچنین مدعی شده که این سند مبنای اقدامات کشورهای عربی در قبال دمشق است؛ این اقدامات شامل دیدار "فیصل مقداد" وزیر امور خارجه سوریه با ۹ وزیر کشورهای عربی در نیویورک، دیدارهای رسمی مقامات اردن و سوریه و تماس بین رهبران عرب و رئیس جمهوری بشار اسد (با وزیر خارجه امارات) بود.
در گزارش الشرق الاوسط ادعا شده که عادی سازی روابط (میان سوریه و کشورهای عربی) شامل «بستههای تشویقی» برای دمشق، مانند عبور «خط لوله گاز عربی» از مصر و اردن (از مسیر سوریه) به لبنان، ایجاد نیروگاه برق در سوریه توسط امارات و عدم مخالفت واشنگتن با این اقدامات و ارائه معافیت از تحریمهای «قانون سزار» است.
طرف اردنی این طرح را ماهها پیش آماده کرده بود و "ملک عبدالله" دوم شاه اردن، این موضوع را با "جو بایدن" رئیسجمهوری آمریکا در واشنگتن در ماه ژوئیه و "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه در ماه اوت و با سران عرب و خارجی مورد بحث قرار داده است.
کارشناسان مسایل منطقه معتقدند که پس از توافق سازش میان بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی در ۲۵ شهریور ماه سال گذشته (۱۳۹۹)، امارات عملا به دلال رابطه میان کشورهای عربی و تل آویو تبدیل شده است که هدف از آن تامین امنیت رژیم اشغالگر قدس با حل شدن اختلافات میان کشورهای عربی با تل آویو و همچنین دستیابی امارات به هژمونی عربی (قدرت برتر) می باشد، اقدامی که در رقابت با عربستان و قطر صورت می گیرد، چرا که ریاض و دوحه نیز در سال های اخیر سعی کرده اند تا به این رویا دست پیدا کنند.
ناظران سیاسی معتقدند که یکی از اهداف سران ابوظبی برای دستیابی به رویای هژمونی عربی، سازش با رژیم صهیونیستی بوده که سال گذشته انجام شده و سران امارات برای ادامه مسیر نیاز دارند تا با کشورهای عربی دیگر رابطه خوبی برقرار کنند تا مورد قبول واقع شوند.
تحلیلگران مسایل منطقه می گویند که یکی دیگر از اهداف ابوظبی از نزدیکی به سوریه، خدشه وارد کردن در توافق راهبردی میان تهران – دمشق می باشد تا از این طریق مشاوران ایرانی از سوریه خارج شوند و خواسته صهیونیست ها در این باره عملی شود، ولی مطمئنا سران دمشق به خوبی می دانند که حضور مستشاران ایرانی و نیروهای همپیمان در سوریه در طول جنگ بیش از ۱۰ ساله این کشور، چه مزایایی برای سوریه و مردم آن داشته است.
البته این برای اولین بار نیست که دشمنان مردم سوریه اقدام به ایجاد شایعه درخصوص لزوم خروج مشاوران ایرانی از سوریه در راستای تامین امنیت رژیم صهیونیستی کرده اند، ولی این بار این توطئه با ترفند بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و رفع تعارضات با کشورهای عربی و توسط امارات صورت گرفته که بعید است دمشق به آن تن دهد، چرا که سوری ها نتیجه این اقدام را به خوبی می دانند و دوست و دشمن خود را به خوبی شناخته اند.
نکته مهمی که در این جا وجود دارد این است که در طرح اردن که در الشرق الاوسط مطرح شده (مبنی بر وجود یک سند محرمانه)، هدف نهایی «عادی سازی روابط عربی» با دمشق «خروج تمام نیروهای بیگانه و جنگجویان خارجی از سوریه است که پس از سال ۲۰۱۱ وارد این کشور شده اند»، قید شده و این در حالی است که هم اکنون سه گونه نیرو در سوریه وجود دارد، نیروهای ارتش سوریه و دفاع وطنی این کشور، مستشاران ایرانی و نیروهای جبهه مقاومت اسلامی به همراه نیروهای روسیه که با درخواست رسمی دمشق وارد سوریه شده اند و در مقابل تروریست هایی که از حدود یکصد کشور جهان به همراه نیروهای ترکیه و نظامیان و یا همان تروریست های آمریکایی که به طور غیرقانونی در سوریه حضور دارند.
بنابر اطلاعات موجود نیروهای ترکیه و آمریکا در ماههای اخیر تجهیزات و نیروهای زیادی به طور غیرقانونی به سوریه منتقل کرده اند و آمریکا چندین پایگاه و ترکیه نیز بیش از ۴۰ پایگاه در سوریه ایجاد کرده اند و از قرار معلوم ترکیه به هیچ عنوان قصد خروج از شمال سوریه را ندارد و به دنبال جدا کردن بخش هایی از شمال این کشور از جمله استان ادلب و بخش هایی از استان حلب به بهانه مبارزه با کردها سوری می باشد و آمریکایی ها نیز که بوجود آورنده و تجهیز کننده اصلی گروه تروریستی «داعش» در سوریه و عراق هستند، هم همانگونه که وزارت خارجه این کشور دیروز (شنبه) برای چندمین بار اعلام کرد، به هیچ وجه قصد خروج نیروهای خود را از سوریه ندارد و دلیل این اقدام را مبارزه با داعش اعلام کرده است که البته باید گفت حمایت از داعش.
شواهد موجود نشان می دهد که با خروج و یا بهتر بگوییم فرار نیروهای آمریکایی از افغانستان پس از اشغال بیست ساله این کشور در نهم شهریور ماه سال جاری (1400)، یانکی ها تمرکز خود را بیشتر بر دو کشور سوریه و عراق از یک سو و هم چنین مساله تایوان که با چین درگیر است، گذاشته اند تا از این طریق شاید بتوانند با کسب پیروزی در یکی از جبهه ها، آبروی از دست رفته خود را تا حدی جبران کنند.
نظر شما