در ادامه یادداشت روزنامه ایران به قلم مرتضی ویسی در ۲۳ آذر میخوانیم: کتاب «پاییز آمد» گلستان جعفریان روایتگر خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی از شهدای زنجان است. این کتاب در حوزه تاریخ نگاری جنگ و زنان یک گام رو بهجلو است. چون یکی از مشکلات و آسیبهای مهم در حوزه خاطره نگاری جنگ بخصوص آثار خاطرهنگاری زنان این است که این آثار بهمرور طی این چند سال به کلیشه و تکرار دچار شده است. از اینرو نویسنده، محقق یا تاریخ نگار شفاهی که میخواهد در این حوزه قلم بزند باید از خلاقیت و نگاه متفاوتی برخوردار باشد یا بتواند سوژههای متفاوتی پیدا کند که به تکرار و کلیشه دچار نشود. بیشتر کلیشههایی که در آثار تاریخ نگاری زنان وجود دارد مربوط میشود به زنانی که همیشه در زندگی نقش همسری تابع با رفتارهایی شعارگونه داشتند. البته استثناهایی هم وجود دارد؛ مثل کتاب «دا» اما خیلی از کتابها این ویژگی را دارند یعنی شعار بر واقعیت در داستان غلبه دارد.
انگارهای که ۱۵- ۱۰ سال است در فضای تاریخ نگاری جنگ از سوی استادانی ازجمله مرتضی سرهنگی که پرچم دار این اتفاق است شکل گرفته و روی آن تأکید دارند این است که جنگ را نباید فقط در خاکریزها دنبال کرد و این یک اصل کلی درباره تاریخ نگاری زنان است که محققان باید به آن توجه کنند. کسانی در جنگ حضور داشتند که حضور عینی آنها به چشم ما نمایان نبوده، خیلیها پشت جبهه بودند ازجمله زنان و خانوادههای شهدا، همسران شهید و همسران رزمندهها که نمیشود گفت به اندازه خود رزمندهها اما کمتر از آنها هم رنج نکشیدند؛ رنج فراق، سرپرستی فرزندان شان، رنج تنهایی، رنج مشکلات اقتصادی و اداره زندگی و... بههمین جهت پرداختن به این افراد هم یک کار الزام آور است هم اینکه در بطن آنها روایتها و اتفاقات عاطفی بیرون میآید که برای مخاطب امروز بسیار شنیدنی و جذاب و گاهی اوقات غیر قابل باور است. مثل کتاب «ساجی» و رنجهایی که خانم ضرابیزاده در آن کتاب به تصویر کشید و برای خیلی از نسلهای امروز غیرقابل باور بود اما واقعیت این است که خانمها در این دوران رنجهایی کشیدند که ما نمیتوانیم نسبت به آنها بیتفاوت باشیم.
کتاب «پاییز آمد» از چند جهت کتاب مهمی است. اول اینکه خانم گلستان جعفریان نویسنده کتاب با کارنامه و شناسنامهای که از خود بهجای گذاشته نشان میدهد که نویسنده باجسارتی است. نویسندهای است که میتواند خط قرمزهایی را رد کند که به کتاب کمک کند از آن حالت شعارگونه خارج شود و برای مخاطب معنای عینی و قابل لمسی پیدا کند. در این کتاب سوژه خانم فخرالسادات موسوی دختری است از خانوادهای که کاملاً مذهبی و ارزشی نبود و در فضایی بزرگ شده که میتوانسته مسیر متفاوتی در زندگی داشته باشد و وارد جریانهای دیگری بشود.
اما آنچه که زندگی این خانم را ارزشمند میکند این است که مسیر انقلاب و حجاب برایش یک مسیر انتخابی بوده و شما به کرات در این کار میبینید که از سمت خانواده به او فشار میآورند که به سمت نظامیها نرود و خواستگارهای نظامی را رد کند. پدرش راضی نبود دخترش وارد کارهای انقلابی و سیاسی بشود و حتی با یک نظامی ازدواج کند. اما آنچه که فخرالسادات موسوی در صحبتهایش خیلی خوب به تصویر کشیده بحث ایمان به راهش است. پدر و مادرش بسیار به او فشار میآورند که لباسهای متفاوت و بهتری بپوشد اما ایشان ساده زیستی را جزو مرام انقلابیها میدانسته و به آن باور داشته و همین نکات کار را جذاب کرده است.
نمی خواهم داستان کتاب را بگویم اما فقط اشارهای کنم به این موضوع که فخرالسادات موسوی در خاطراتشان اینطور روایت میکند که شهید یوسفی در برخورد اول رفتاری نداشته که منجر به ازدواج شود. اما توصیف عشق فخرالسادات جذابیتهای خودش را دارد که برای مخاطب شنیدنی است. به علاوه اینکه جعفریان توانسته از زندگی فخرالسادات موسوی روایتهای تازهای بیاورد و عرصههای خصوصی تری از روابط آنها را مطرح کند.
مثل موقعهایی که دوستی خبر شهادتی برای این خانواده میآورد خانم موسوی برای همسرش آواز میخواند. فارغ از اینکه این مسأله چه وجهی دارد چون رابطه زناشویی خودشان بوده بیان این موضوع کار نویی است که تاریخنگاران میتوانند به آن توجه داشته باشند که این نوع روایتها میتواند کار را از کلیشه خارج کند. علاوه بر همه این ویژگیها باید اشاره کرد که «پاییز آمد» حجم متناسبی دارد، تکرار و تناوب ندارد و به اطناب دچار نیست و اینها به خاطر زحمتهای جعفریان نویسنده کتاب و مرتضی سرهنگی است که آن را بازخوانی کرده است.
درنهایت باید گفت جنگ هنوز که هنوز است میلیونها سوژه پرداخت نشده دارد که باید به آنها پرداخته شود. کتاب «پاییز آمد» را باید به فال نیک بگیریم تا این روند را بیشتر در ادبیات پایداری ببینیم و تا آنجا که میشود شاهد آثار کلیشهای و تکراری نباشیم.
نظر شما