روزنامه رسالت در یادداشتی به قلم محمدکاظم انبارلویی آورده است: خبرگزاریهای جهان بهویژه خبرگزاریهای آمریکایی هفته گذشته از یک طوفان سهمگین که آن را ویرانکنندهترین طوفان تاریخ آمریکا نامیدند، گزارش دادند.
طوفان حداقل ۱۷ میلیون نفر را در ایالتهای ایلینوی، کنتاکی، تنسی، میسوری، آرکانزاس و میسیسیپی زمینگیر کرد و ساکنان آنها را از خانه و کاشانه خود آواره نمود.
عکسهای هوایی از ویرانیهای طوفان اخیر حکایت از یک ویرانی گسترده دارد که برخی مفسران گفتهاند؛ گویی یک بمباران هوایی وسیع برای تخریب کل شهرها صورت گرفته است.
CNN در خبری از طوفان میگوید: هیچ امیدی به زنده یافتن هیچکس در میان ویرانههای بهجای مانده از گردباد وجود ندارد.
فرماندار کنتاکی وقوع طوفان اخیر را ویرانکنندهترین طوفان تاریخ آمریکا ذکر کرد و بلافاصله حالت فوقالعاده اعلام کرد.
بایدن، رئیسجمهور آمریکا در اولین واکنشهای خود گفت : هنوز ما نمیدانیم چند نفر در این طوفان کشتهشدهاند و خسارتها چه بوده است ما در برابر یک فاجعه قرار داریم.
فرماندار ایالت کنتاکی همین دو روز پیش اعلام کرد: ظرفیت سردخانهها دراین ایالت پرشده است و سردخانهها برای نگهداری اجساد قربانیان طوفان کافی نیست. خانهها ویرانشده و همه ساکنان آن مردهاند!
علیرغم توصیف خبرگزاریهای آمریکایی و غیر آمریکایی از این فاجعه در هیچیک از اخبار و تصاویر منتشره از کشتهشدگان و آوارگان، صفوف گسترده مردم برای گرفتن غذا دیده نمیشود.
۱۷ میلیون نفر و در برخی گزارشات ۵۰ میلیون نفر زیر شلاق طوفان جدید از خانههای خود آواره شدند و شمار زیادی کشته و زخمی شدند اما گویی یک توافق از پیش تعیینشدهای وجود داشته که ابعاد این فاجعه بهشدت سانسور و جامعه خبری در داخل آمریکا و خارج آمریکا از ابعاد این «فاجعه» همچنان در وادی بیخبری به سر برند. چرا؟! این سؤالی است که خبرگزاریهای معتبر جهانی ازجمله خبرگزاریهای آمریکایی باید به آن پاسخ دهند.
اگر یکهزارم این حادثه در ایران یا تهران رخ میداد در چهارگوشه سوژه دهها دوربین و صدها خبرنگار داخلی و خارجی کاشته میشد و همزمان واکنش مردم و مسئولان نظام زیر تیغ نقد قرار میگرفتند و هزاران روایت از آن به جهان مخابره میشد.
صداوسیمای ما از این فاجعه در دو سه روز آنهم بهعنوان خبر دهم یا یازدهم به مدت چند دقیقه تصاویری را نشان داد و اخباری از مراجع رسمی که فوقالعاده کنترلشده بود را پخش کرد!
در آمریکا واقعا چه خبر است؟ حاکمان آن چه میکنند؟ در عصر انفجار اطلاعات و توسعه حیرتانگیز ارتباطات این چه دست پرقدرتی است که آنچنان مسلط بر مدیریت انتشار اخبار وگزارشات عمل میکند بهطوریکه یک طوفان ویرانگر که رئیسجمهور آمریکا آن را «فاجعه» مینامد و میلیونها نفر را آواره کرده و هزاران نفر را کشته در حد یک «نسیم» نشان میدهد؟! پشت این سیاست خبری یک تئوری «ارتباطی» و «اطلاعاتی» وجود دارد. علمای علم ارتباطات باید از این تئوری پردهبرداری کنند.
نظر شما