«ناصر پورعلیفر» رئیس پیشین فدراسیون پرورشاندام درخصوص دلایل پناهندگی ورزشکاران به خلفوعدههای مدیران حوزه ورزش در سالهای اخیر به گروه پژوهش ایرنا میگوید وقتی یک جودوکار ناشنوای ما مجبور به دستفروشی در خیابان میشود و وعدههایی که مسئولان به وی دادهاند، هیچگاه محقق نمیشود، راهی جز کوچ در مقابل خود نمیبیند. پورعلیفر با مطرح کردن این پرسش که ما مگر چه تعداد قهرمان ملی و المپیک داریم؟ میافزاید: «مدیران ما تنها یاد گرفتهاند که از ورزشکاران به صورت ابزاری استفاده کنند، حالآنکه انتظار ورزشکار ما تنها این است که آبرو و حیثیتش حفظ شود و برای ادامه زندگی مجبور به انجام هرکاری نشود. تبعیضهایی که بین مربیان داخلی و خارجی قائل میشویم بر این اختلافها میافزاید. برای مثال در یک رشته ورزشی به مربی داخلی چند میلیون و به مربی خارجی چند هزار دلار در ماه داده میشود، باید هم انتظار داشته باشیم مربی ایرانی به خدمت دیگر کشورها درآید».
مدیران ما تنها یاد گرفتهاند که از ورزشکاران به صورت ابزاری استفاده کنند، حالآنکه انتظار ورزشکار ما تنها این است که آبرو و حیثیتش حفظ شود و برای ادامه زندگی مجبور به انجام هرکاری نشود.
رئیس پیشین فدراسیون پرورش اندام میگوید: «بعد از ۳۵ سال کار در ورزش و بازنشستگی و داشتن عنوان قهرمانی در والیبال، هیچ یک از مسئولان حتی به خود زحمت نمیدهند یک تماس برای احوالپرسی از من بگیرند، هرچند که به شکر خدا نیازی به چنین تماسهایی ندارم اما جوانان به این موارد توجه میکنند. باید جامعه ورزش را دریابیم نه اینکه تنها شعار دهیم؛ به اعتقاد من، اگر ۵۰ درصد از وعدهها عملی میشد ما شاهد این واقعیت تلخ نبودیم که دهها قهرمان ملی ترک وطن کنند».
پورعلیفر به استفاده ابزاری از ورزشکاران پیش از انتخابات هم اشاره کرده و تصریح میکند: «پیش از انتخابات جامعه ورزش عزیز میشود اما پس از آن، یک شبه همگی به دست فراموشی سپرده میشویم».
وی معتقد است: «در بیرون از ایران هیچ خبری نیست، بچههای ما با خروج از ایران باید تن به بسیاری از مسائل که به آن اعتقادی ندارند، بدهند تا حداقل امکانات را بدست آورند. ورزشکار مهاجر ما پس از دوران قهرمانی تبدیل به یک پناهنده میشود که در آرزوی برگشت به ایران است اما ناچاری باعث میشود که تن به این راه بدهد. مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک برای کاهش این معضل باید صندوق حمایت از قهرمانان را جدی بگیرند و آن را به یک دستگاه با بهرهوری بالا تبدیل کنند؛ از این طریق میتوان یک کشتیگیر را تا آخر عمر مورد حمایت قرار دهد، چرا که عمر قهرمانی کوتاه است و طبیعی خواهد بود که ورزشکار نخبه ما نگران آینده خود باشد».
براساس یک پژوهش از مهاجران ورزشی ایران در چهل سال گذشته، تکواندو با ۹ خروجی در صدر فدراسیونها قرار دارد؛ هرچند کارشناسان این رشته ورزشی معتقدند توسعه روزافزون تکواندو در ایران و حضور پرشمار ورزشکاران تراز اول جهان در کشورمان، زمینه را برای پیوستن تکواندوکاران ایرانی به تیمهای ملی دیگر کشورها فراهم کرده است. البته در گذشته اختلافهای مسئولان فدراسیون با کادر فنی تیم ملی بر سر حقوق آنان، آغازگر قهر تکواندوکاران ایران با تیم ملی شد.
شطرنج و کشتی دیگر فدراسیونهایی هستند که هر کدام با هشت خروجی، بیشترین آمار را در چهار دهه اخیر به خود اختصاص دادهاند؛ اگرچه باید دانست برخی شطرنجبازان ایرانی به دلیل دریافت بورسیه تحصیلی از کشور خارج شدهاند.
پر سروصداترین مهاجرت اما به فدراسیونهای رزمی مربوط میشود که ورزش رزمی جودو در راس آنان قرار دارد. در مدت یاد شده حدود هفت ورزشکار این فدراسیون به خارج از کشور مهاجرت کردهاند.
ورزش ژیمناستیک ایران نیز با ۶ خروجی در جایگاه پنجم قرار گرفته است، ورزشی که ایران در آن جایگاهی در عرصه آسیایی ندارد. البته ورزشکاران آن معتقدند استعداد کافی وجود دارد اما حداقل امکانات حتی برای قهرمانان ملی این ورزش پایه و مادر فراهم نیست بنابراین چه بسا چارهای جز رفتن نمیماند.
قایقرانی با ۵ خروجی، کاراته با ۴ خروجی و پرورش اندام و بوکس هرکدام به صورت جداگانه با ۳ خروجی که بهتازگی رقم خورد دیگر فدراسیونهایی هستند که آمار بالایی در از دست دادن ورزشکاران دارند. نجات غریق، هندبال و فوتبال هر کدام به صورت جداگانه با دو خروجی و کانوپولو، بسکتبال با ویلچر، تیروکمان و شمشیربازی هر کدام با یک خروجی در این فهرست قرار گرفتهاند.
نظر شما