۳ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۰
کد خبر: 84584530
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

آهوی کردستان و نویسنده‌ای که قلم بر زمین گذاشت

تهران- ایرنا- اهل کردستان است؛ یعنی بچه مریوان و با این که به گفته خودش۱۲۰ عنوان کتاب درباره شهدا و دفاع مقدس نوشته، بعد از نوشتن کتابی درباره حاج قاسم سلیمانی قلمش را زمین گذاشته و فقط در فضای مجازی به تبلیغ کتاب‌هایش می‌پردازد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، چهار عنوان از یکصد عنوان کتابی که دوشنبه (۲۹ آذر) در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رونمایی شد، متعلق به او بود. از مظلومیت شهدای استان کردستان گفت؛ استانی که مردم آن پنج هزار و ۴۰۰ شهید تقدیم انقلاب کرده اند ولی این شهدا همچنان مظلوم و غریب هستند. خودش می گوید حکایت همچنان باقی است. البته نام یکی از چهار کتابش همین است. او معتقد است اگر چه قلمش را گذاشته زمین و دیگر هوس نوشتن به سرش نمی زند؛ راه شهدا را ادامه می دهد و پیرو مکتب حاج قاسم سلیمانی است.

در مراسم رونمایی هم آرام و قرار نداشت. با لباس کردی از این سو به آن سو می رفت. البته اگر لباس کردی هم نمی پوشید و فقط لهجه و صحبت کردنش را می شنیدی، متوجه می شدی اهل کردستان است. او با تصاویر شهدا عکس می گرفت، موبایلش را به دیگران می داد تا با غلامعلی حداد عادل یا علی اصغر جعفری مدیرعامل موزه دفاع مقدس و سایر مسئولانی که در مراسم بودند، عکس یادگاری بگیرد، برخی از خواهران یا برادران نویسنده کردستانی با او گرم می گرفتند و درباره کتاب هایش سوال می کردند. چند نفر هم از او می خواستند کتاب هایش را امضا کند. خلاصه همان قدر که در فضای مجازی فعالیت داشت، چند برابر آن در فضای واقعی فعالیت می کرد. البته طبیعی است. کسی که ۱۲۰ کتاب درباره شهدای یک استان نوشته باشد، باید هم اینقدر سر از پا نشناسد و برای ترویج فرهنگ شهادت خود را به آب و آتش بزند.

آهوی کردستان و نویسنده‌ای که قلم بر زمین گذاشت

رضا رستمی که از جانبازان بعد از سال های دوران دفاع مقدس است، در سال ۸۸ در درگیری روستای سرپیر در منطقه اورامان شاهد شهادت چهار نفر از دوستانش بوده و خودش نیز مجروح شده است. او از نویسندگان فعال در حوزه دفاع مقدس و مقاومت است.

وقتی خواستم با او مصاحبه کنم، هنوز قطره های عرق بر پیشانی اش خشک نشده بود و حکایت از خستگی ناپذیریش داشت. در لابلای مصاحبه پرسیدم چند سال دارد که گفت متولد ۵۸ است ولی محاسنش را در راه شهدای دفاع مقدس سفید کرده است. می گفت یکی از خانم ها در مراسم به او گفته چرا اینقدر شکسته شده ای و گفته غصه شهدا او را پیر کرده ولی معتقد است همواره با جان و دل برای ترویج فرهنگ شهادت و دفاع مقدس دست از کار نمی کشد.

وقتی از مظلومیت شهدای کردستان صحبت شد، پرسیدم مگر در کردستان نویسنده نداریم که برای شهدا قلم بزند و او دستش را بالا برد، انگشتانش را باز کرد و با اشاره به انگشتانش گفت: نویسنده داریم ولی به این اندازه. بعد هم گفت نویسنده های شاخص استان کردستان به این اندازه هستند. البته جمله معترضه ای هم گفت که در کردستان جرات می خواهد برای شهدا قلم بزنی. خودش می گوید تنها کسی است که در شهرستان مریوان برای شهدا قلم می زند و فعالیت فرهنگی می کند. او معتقد است مسئولان دروغ می گویند که وامدار خون شهدا هستند و بعد اضافه کرد «ولی من همه این خطرات را قبول کرده ام و تا روزی که زنده هستم پیرو مکتب حاج قاسم هستم و نمی گذارم یاد و خاطره شهدای اهل سنت و تشیع خاموش شود.»

او گفت برای شهید محمد بروجردی و حاج احمد متوسلیان کتاب نوشته، برای رهبر انقلاب و برای قاسم سلیمانی هم. دخترش هم که کلاس چهارم دبستان است، برای حاج قاسم کتاب نوشته ولی جایی برای انتشار از او حمایت نکرده است. اکثر کتاب هایش را هم با هزینه شخصی چاپ کرده است. مدعی است وقتی کتابی چاپ می شود، متولیان فرهنگی کاری انجام نمی دهند، به گونه ای که کتاب ها در انبارها خاک می خورد، نه به دست جوانان می رسد و نه در کتابخانه ها و فروشگاه ها دیده می شود.

وقتی سخن از ۱۰۰ کتاب رونمایی شده در موزه دفاع مقدس به میان آمد، لب به انتقاد گشود و گفت: این کتاب ها رونمایی شده ولی من که نویسنده چهار عنوان از این کتاب ها هستم، هنوز کتاب های خودم به دستم نرسیده و حتی به دست خانواده های شهدا نمی رسد.

رستمی حتی ادعا کرد اگر چه تیراژ هر کتاب هزار نسخه است ولی تعداد محدودی چاپ و در مراسم رونمایی استفاده می‌شود. او خاطره ای از دختری تعریف کرد که در زمان انتخابات ریاست جمهوری با او روبرو شده و رستمی کتاب مام الرحیم (یکی از فرماندهان پیشمرگ مسلمان) را به او داده و همان دختر بعد از دو روز تماس گرفت و تحولی در او ایجاد شده بود که چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کرده بود.

رستمی پیشنهاد کرد یک کتاب برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به کتاب های دانش آموزان اضافه شود تا آینده سازان کشور از کودکی با سیره شهدا و فرهنگ شهادت آشنا شوند.

آهوی کردستان و نویسنده‌ای که قلم بر زمین گذاشت

این نویسنده تاکید کرد با وجود این که ۱۲۰ کتاب برای شهدا و دفاع مقدس نوشته به دلیل برخی بی مهری ها آخرین کتابش را برای حاج قاسم نوشته و قلمش را زمین گذاشته و الان در فضای مجازی همین کتاب ها را منتشر می کند. از آنجا که در یکی از گروه های این نویسنده عضو بودم، برخی فعالیت هایش را در فضای مجازی رصد کردم که شب و روز پیام می فرستاد. یکی از پیام هایش بعد از مراسم رونمایی از ۱۰۰ کتاب جشنواره سرو جالب بود. یک عکس در گروه گذاشته و زیر آن نوشته بود: مراسم رونمایی یکی از کتاب هایم مربوط به شهید عثمان فرشته بود. وقتی وارد سالن شدم، بدون نگاه کردن به عکس طراحی شده‌ شهدا، روی یک صندلی نشستم. وقتی نگاه کردم، دیدم کنار عکس طراحی شده شهید عثمان فرشته نشستم. نگاه کنید عظمت شهدا را. باور کنید مزد تمام زحمات این سال ها را گرفتم.

۵۴۰۰ شهید و ۱۰۰۰ جانباز شیمیایی

مدرک کارشناسی ارشد در رشته هنرهای تجسمی دارد. از او پرسیدم همه این کتاب ها درباره دفاع مقدس است و او گفت برخی از این کتاب ها رمان، برخی شعر و بعضی هم نقاشی است و حتی فیلم هم می سازد. از او خواستم از فعالیت‌هایش در حوزه فیلم بیشتر بگوید و او گفت ۱۰۸ فیلم مستند از شهدای شاخص استان کردستان ساخته که همه این فیلم ها از شبکه استانی پخش شده ولی در شبکه های سراسری فقط یک بار در شبکه دو مستندی از شهید لطیف راستی پخش شد که این شهید بعد از بازدید رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ از استان کردستان ترور شد.

از او درباره چهار کتابی پرسیدم که در مراسم رونمایی معرفی شده بود. رستمی گفت کتاب اول به نام زندان دوله تو درباره خاطرات اسرای زندان دوله تو در سردشت است. کتاب دومش هم عثمان فرشته نام دارد و مربوط به خاطرات سردار شهید عثمان فرشته یکی از سرداران بزرگ استان کردستان است که به گفته رستمی دست راست حاج احمد متوسلیان در مریوان بود.

کتاب سومش هم معراجی های خاکی نام دارد و خاطرات ۴۷ سردار و فرمانده شهید بومی استان کردستان را در آن ثبت و ضبط کرده است. از مهمترین ویژگی کتاب معراجی های خاکی پرسیدم که مکثی کرد و با بغض گفت: شهدای کردستان خیلی گمنام و بی نام و نشان هستند و او تلاش کرده تا سرداران کردستان را معرفی کند. بعد به سفر رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ به استان کردستان اشاره کرد که معظم له هم از گمنامی شهدا یاد و سفارش کرده بودند این شهدا را از گمنامی و مظلومیت درآورید.

او گفت که پنج هزار و ۴۰۰ شهید در استان کردستان دادیم ولی هنوز یک کتاب که شایسته و بایسته این شهدا باشد منتشر نشده است. او تاکید کرد اگر این پنج هزار و ۴۰۰ شهید نبودند، حاج احمد متوسلیان هم نبود و این شهدا دست راست شهید محمد بروجردی بودند که مسیح کردستان نام گرفت. رستمی گفت فرقی نمی کند شیعه و سنی در کنار هم در یک سنگر الان نیز شهید می دهند.

به چهارمین کتابش اشاره کرد و گفت حکایت همچنان باقی است و این نامی بود که برای کتاب خاطرات پیشمرگان مسلمان کرد و پیشکسوتان جهاد و شهادت برگزیده بود که این پیشکسوتان هنوز زنده اند و خاطرات آن دوران را تعریف می کنند و به همین دلیل اسم کتاب را اینگونه انتخاب کرده و خودش هم همچنان این راه را ادامه می دهد.

صحبت به درازا کشید و کتاب کسوف در نیم روز را به عنوان یکی از کتاب های دوست داشتنی خود معرفی کرد. این کتاب مربوط به خاطرات شهدای بمباران شیمیایی دو روستای نژمار و قلعه جی در مریوان است که به گفته رستمی نامی از آنها دیده نمی شود.

داستان های رستمی پایان نداشت؛ از هزار جانباز شیمایی در کردستان گفت که پرونده جانبازی ندارند. از صد شهیدی گفت که نامی از آنها در هیچ جا برده نمی شود. این را هم گفت که نام شهدای شیمیایی سردشت بارها مطرح شده ولی نامی از روستاهای مریوان در تاریخ نیست همانگونه که زندان دوله تو در تاریخ نیست و فقط یک فیلم آن هم در اوایل دوران جنگ تحمیلی ساختند.

دوباره برگشتیم به زندان دوله تو که رستمی گفت اکثر این اسرا، نظامی نبودند. مثلا یکی جهادی بوده و رفته مدرسه یا مسجد درست کند و او را اسیر کردند یا همسر شهیده ای که آهوی کردستان نام گرفت.

منظور این نویسنده از آهوی کردستان شهیده فاطمه اسدی است که حدود یک ماه پیش در کوه های چهل چشمه دیواندره تفحص شد و به عنوان اولین شهیده تفحص شده کشور ماندگار شد.

رستمی گفت که شوهر فاطمه اسدی یکی از اسرای زندان دوله تو بوده و شغل بنایی داشته و زمانی که برای ساختن مدرسه می رفته، ضد انقلاب او را دستگیر کرده و برده است. فاطمه اسدی برای نجات همسرش، خانه خود را به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان می فروشد تا شوهرش را با آن پول آزاد کند ولی مسئول حزب دموکرات او را شکنجه و سپس زنده به گور می کند. حالا بعد از ۳۷ پیکر این شهیده پیدا می شود و نام آهوی کردستان می گیرد. شوهرش نیز حدود چهل روز پیش به عنوان یکی از شهدای سلامت به رحمت خدا رفت و حالا یک دختر از او مانده است ولی این دختر فقط اسمی از شهید دارد. در واقع پدرش اسیر و مادرش شهید بوده ولی نه حقوقی و نه امتیازی از بنیاد شهید گرفته است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha