آرامگاه که میگویم، منظور گُنبد و بارگاه و آنچه از این واژه در ذهن داریم نیست؛ مزاری است بسیار ساده با همان عبارت «سرباز، قاسم سلیمانی، فرزند حسن» که در کنار مزار شهید حسین یوسف اللهی جا گرفته و آمادگاه خیلی از مردم شده است.
گلزار شهدا شلوغ است؛ یعنی چندروز است که اینطور شلوغ شده؛ اگرچه بعد از شهادت سردار دلها اینجا هیچ ساعتی از شبانه روز دیگر خلوت نبوده و نیست اما هنوز چندروز تا سیزدهم دیماه- سالروز شهادت سردار- مانده و مردم نه تاب دارند منتظر بمانند و نه میگذارند مناسبتها و گذشت زمان، نحوه حضورشان را تنظیم کند؛ خودشان را با ماسک و دیگر الزامات بهداشتی رساندهاند تا بر سر مزار آن سرباز مردمی حاضر شوند.
خیلی ها از استان های دیگر آمدهاند؛ اصلا هرچه به مناسبت سالروز نزدیک تر میشویم ترکیب زائران تغییر شکل می دهد؛ یعنی بر تعداد زائران غیرکرمانی و حتی خارجی افزوده میشود؛ نه اینکه از زائران کرمانی کاسته شود، زائران غیرکرمانی چون تعدادشان بیشتر میشود، بیشتر هم به چشم می آیند.
مردمی با هر تیپ و قیافه، سلیقه و سن. رده سنی نوجوان و جوان بخش قابل توجهی از افرادی را تشکیل می دهند که به گلزار شهدای کرمان بویژه در کنار مزار حاج قاسم سلیمانی حاضر می شوند و نشان می دهد این مردم با هر گرایش، باور و پوشش، سردار را دوست داشتند و دارند؛ چرایش را باید از خودشان پرسید.
برخی در قالب کاروان و به طور گروهی از شهرها، استان ها و حتی کشورهای دیگر آمده اند اما بسیاری خودشان، شخصا آمده اند، انفرادی یا خانوادگی و حالا که به سالگرد نزدیک تر شده ایم مجبورند جلوتر از میدان اصلی گلزارشهدا، خودروهایشان را پارک کنند و در مسیر از موکب هایی که دایر شده آب و چای صلواتی می گیرند و خودشان را به مزار می رسانند.
صدای نوحه و دعای موکب های متعددی که لابه لای درختان کاج جنگل دست کاشت گلزار شهدا در دامنه کوه های صاحب الزمان (شیوشگان) در هم می آمیزد در روح و روان آدم هم حال و هوای خاصی ایجاد می کند؛ عطر اسفند و عطر و جنب و جوش مردمی ایجاد شده در اینجا را به طنین این دعاها اضافه کنید.
یک نقاش دیگران را به دور خودش کشانده است؛بی آنکه بخواهد؛ مردی است هنرمند که در گوشه گلزار نشسته و دارد چهره سردار را نقاشی می کند؛ مردم از این کار او خوششان آمده و اطرافش حلقه زده اند، ایستاده اند و نگاه می کنند ببیند چطور هنرش را روی تابلو با یاد و عشق سردار نقاشی می کند.
دیگری از زائران عکس و فیلم می گیرد؛ یکی دیگر حال و هوای افراد بالای مزار سردار، نگاهش را جلب کرده و ساکت ایستاده و فقط دارد نظاره می کند؛ در هرکدام از این آدم ها که دقیق می شوی، دنیایی دارند برای خودشان؛ و قصه ها، حرف ها و التماس دعاها.
هرچه بر شمار زائران بیشتر دقیق می شویم، سوالات بیشتری هم در ذهنمان شکل می گیرد که اینهمه مردم، خودجوش ، خودشان چرا اصرار دارند برای زیارت سردار دل ها بیایند؟ نکته قابل تامل اینکه وقتی پای صحبتشان می نشینیم بیشترشان می گویند اصلا حاج قاسم سلیمانی را یکبار هم از نزدیک و حضوری ندیده اند و برای خیلی ها ممکن است این پرسش پیش بیاید چه چیزی است که مردم را خودجوش به اینجا می کشاند؟
پرسشی که پاسخ های بسیار و تحلیل های مختلفی دارد و بارها هم شاید گفته شده باشد اما بیشتر مردم وقتی می خواهند پاسخ دهند، ویژگی های شخصیتی و سبک زندگی ساده سردار را ردیف می کنند.
پاسخ ها صمیمی است و از صمیم قلب، خودمانی و با اطمینان؛ کسی بهشان نگفته چه بگویند؛ اصلا کسی مجبورشان نکرده به اینجا بیایند؛ وجه بارز این زائران همین است که از سر اشتیاق خودشان را رسانده اند.
برخی که هرروز یا هرهفته می آیند و وقتی درباره دلایل می پرسیم جملات همه شبیه به هم است، می گویند: اصلا ایشان یکی دیگر بود(متفاوت)، واقعا خودش بود؛ مخلص و ولایتمدار بود، اهل ریا، سیاسی کاری، تظاهر، رانت و سهم خواهی برای شخص خودش نبود؛ مردمی و ساده زیست ماند. مشکل مردم را حل می کرد. از خودش و خانواده اش برای دیگران گذشت. جهاد را رها نکرد و ... ، جملاتی از این دست.
واقعا چرا گلزار شهدای کرمان از وقتی سردار دل ها را در آغوش کشید دیگر آرام ندارد و لحظه ای در شبانه روز خلوت نمی شود؟ این سخن گزافه نیست اگر بگوییم در شبانه روز حتی از نیمه شب تا بامداد لحظه ای نیست که گلزار خلوت باشد یا کسی در آن درحال زیارت ، خواندن دعا و رازونیاز نباشد.
تقریبا هرساعت از شبانه روز گلزار شهدای کرمان شلوغ است حتی قبل از ایام سالگرد شهادت؛ چه اینکه این روزها دیگر شلوغ تر است و با حال و هوای متفاوت تر.
صبح ها، بویژه آدینه ها یا عصر پنجشنبه ها که دیگر حال و هوایش توصیف کردن ندارد. همیشه چند اتوبوس در اطراف گلزار شهدای کرمان پارک است و مسافرانش لابه لای قبور شهدا یا داخل حسینیه مشغول دعا و نیایش هستند؛ دهها و صدها خودرو شخصی در محوطه پارکینگ یا اطراف ورودی ها توقف کرده اند.
خیلی ها صبح ها ابتدا مزار شهدا را زیارت می کنند و در اطراف گلزار، دل به دل کوه های صاحب الزمان یا شیوشگان می سپارند و پس از آنکه فرازگاه حاج قاسم را زیارت کردند، دل به قله ۲۲۷۴ متری شیوشگاه می سپارند به فراز قله و در بازگشت هم بار دیگر در گلزار شهدا حاضر می شوند.
گلزار شهدای کرمان به محل و میعادگاهی برای خیلی ها تبدیل شده است؛ ایستگاه های مختلف صلواتی به صورت خودجوش و مردمی برپا شده است؛ بین آنها ایستگاه های برخی شرکت های خصوصی و غیرخصوصی هم دیده می شود اما حال و هوای همه آنها مردمی است.
در گوشه ورودی گلزار، آنجا که زائران قبل از ورود می ایستند، دست بر سینه می گذارند و فاتحه می خوانند؛ آنجا که خیلی ها مناجات هایشان را با خدای خودشان زمزمه می کنند، عموما ایستگاه واکس صلواتی هم هست.
در بیشتر ساعات شبانه روز عده ای از مردم؛ گاه مسئولان و فرماندهان نظامی و انتظامی، نشسته اند و دارند کفش های زائران را واکس می زنند؛ کسی هم نمی پرسد و کاری ندارد که او که کفش زائران را واکس می زند، کیست یا چه شخصیت یا مسئولیتی دارد؛ خیلی هایشان هم کلاهی روی سر گذاشته اند، طوری که کسی آنان را نشناسد، چون از نگاه آنان، این مهم نیست که چه کسی این کار را می کند.
در گوشه ای از گلزار شهدا ماکتی با تصویر سردار سلیمانی به شکل ایستاده قرار داده شده است و بسیاری از زائران بویژه وقتی به صورت خانوادگی از دیگر نقاط کشور یا خارج از کشور آمده باشند، با ژست های مختلف در کنار عکس سردار عکس یادگاری می گیرند.
همچون خانواده چهارنفره ای که از کشور جمهوری آذربایجان آمده بودند؛ پدر و مادر خانواده با دو فرزند دختر نوجوان که پرچمی را روی شانه شان انداخته بودند و تلاش داشتند بر سر مزار سردار فاتحه ای نثار کنند.
خلاصه گلزار شهدای کرمان این روزها به مکانی خاص و ویژه تبدیل شده است؛ اگرچه زیرساخت های خدماتی آن تا شکل مطلوب فاصله دارد اما کسی گلایه ای نمی کند؛ البته زیرساخت های خدماتی اینجا در مقایسه با سال های قبل بسیار بهتر شده است.
برپایی غرفه های عرضه محصولات فرهنگی از کتاب گرفته تا آثار مربوط به شهدا یا شهید سلیمانی از دیگر جلوه های گلزار شهداست.
خادمان گلزار شهدا بسیار شیک، مهربان و متین، چوبپَر به دست به استقبال زائران می آیند؛ با مهر راهنمایی و هدایت می کنند؛ ابتدا آنان را به سمت موکب ها می فرستند تا چای گرمی بنوشند و در هوای سرد و سوزناک زمستانی کرمان اذیت نشوند و سپس خودشان را به گلزار برسانند برای قرائت فاتحه و پاسداشت یاد و خاطر شهیدان این سرزمین، بویژه سردار دل ها.
نظر شما