مسالهای که جامعه روشنفکری ایران همواره با آن مواجه بوده، بحث ترجمه و تاثیر آن در اندیشه و تفکر است؛ اینکه تا چه اندازه به ترجمه متون از زبانهای دیگر باید اهمیت داد. در ایران کتابها و مقالات مختلفی در این راستا ترجمه شدهاند برخی از آنها توانستهاند در توسعه علمی کشور تاثیرگذار باشند که یکی از این نمونهها نشریه ارغنون بوده است اما بسیاری از آنها با کاستیهایی روبه رو هستند که بدون شک بیتوجهی به آن باعث چالشهای متعددی در این زمینه خواهد شد. پژوهشگر ایرنا در گفت وگو با کارشناسان به دنبال یافتن این کاستیها و ارائه راهکارهای گوناگون برای این امر مهم در عرصه فرهنگی است.
فقدان فن ترجمه علمی در مجامع علمی
ترجمه فرآیند برگرداندن کلمات از یک زبان به زبان دیگر است. همچنین ترجمه متون، دانش علمی و مبنایی و بینافرهنگی جوامع را در یک مراوده فرهنگی قرار و تأثیر و تاثرات افکار، شیوهها، رویکردهای متنوع و چند جانبه را انتقال میدهد.
این فرآیند در نگاه نخست، ساده به نظر میرسد اما فرایندی پیچیده و در عین حال مهم است که باید افرادی که تخصص در این رشته دارند وارد این حوزه شوند. اهمیت آن زمانی دوچندان است که بدانیم جامعه ایرانی از مجرای ترجمه آثار جهانی میتواند تجربه و میراث دیگر کشورهای جهان را درک کرده و از آنها استفاده کند.
در واقع ادبیات ناگزیر از ترجمه به فارسی است زیرا کشور ما در بسیاری از زمینهها از جمله علمی و تکنولوژیک وابسته به دنیای خارج است، پس میتوان نتیجهگیری کرد که ترجمه میتواند چه نقش عمدهای در توسعه یک جامعه داشته باشد. البته این اتفاق زمانی عملی میشود که مترجمان به خوبی بتوانند مطالب آنها را بدون نقص بازتاب دهند. در این راستا مجامع علمی و آکادمیک کشور میتوانند مهمترین نقش را ایفا کنند.
«سعید جهانپولاد» شاعر، مترجم و پژوهشگر زبان و ادبیات تطبیقی ملل در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا در خصوص اهمیت ترجمه و جایگاه آن در مجامع علمی میگوید: از آنجا که زبان یک پدیده اجتماعی و چند جانبه، بینا فرهنگی است و در هر برههای از تاریخ نفوذ اجتنابناپذیری در مراودات فرهنگی در جوامع داشته، در میان جوامع علمی و دانشگاهی نیز جایگاه بنیادی دارد.
همچنین از آنجا که از نظر سنجش علمی متون در زمینههای ادبی، علمی و تخصصی جامعه علمی ما با فقدان منابع تاریخی و آنتولوژیکی، هستیشناسی و معرفتشناسی روبرو بوده، نیاز مبرمی به سیستم ترجمه فراگیر و چندجانبه وجود دارد.
یکی از موسسههای معتبر دانشگاهی اعلام کرد از هزار مقاله و پایاننامه ارسالی ایران، اندکی بیش از ۲۰۰ مقاله تائید و تحت بررسی است و بقیه کپی، اقتباس، سرقت و برداشتی بدون ارجاع بوده است.
بنا به گفته جهانپولاد، بهتازگی یکی از موسسههای معتبر دانشگاهی اعلام کرد، از مقالههای علمی و پژوهشی و پایاننامههایی که برای تائید و ثبت جهانی ارسال شده، از هزار مورد ارسالی کشور ایران، فقط اندکی بیش از ۲۰۰ مقاله تائید و تحت بررسی است و بقیه رونوشت(کپی)، اقتباس، سرقت و برداشت یا عیناً خود مقالهها و کتب مبنایی و اصل بدون ارجاع بوده، یعنی جامعه دانشگاهی ما متاسفانه، خودش جعل و تحریف و انتحال(سرقت علمی) مقالهها و کتب مبدا داشته و این آمار از طرف بالاترین سطح علمی دانشگاهی جهان منتشر شد.
وی با ابراز تاسف از این مساله، میافزاید: متاسفانه جامعه علمی دانشگاهی در برابرش سکوت کرد؛ این یعنی ما و جامعه دانشگاهی ما به طور عمیق از فقدان منابع و هنر و فن ترجمه علمی، تخصصی و کاربردی غافلیم.
کاستیها در حوزه ترجمه
به نظر میرسد که وضعیت بازار ترجمه و نشر آنها، به ویژه در حوزه علوم انسانی چندان رضایت بخش نیست و با چالشها و کم و کاستیهای بسیاری روبهروست.
در این راستا جهانپولاد درباره دلایل ضعف ترجمه در ایران میگوید: بیشتر مترجمان فعال، از نظر زمانی به روز نیستند و به طور معمول با تاخیر نیم قرن و شاید بیشتر به سمت متون میروند.
به گفته وی، در حوزه متون ادبی، فلسفی و نظری، با چالش جدی این به روز شدن و نیاز مبرم جامعه ادبی و فرهنگی روبرو هستیم؛ تبادلات فرهنگی و ادبی ما در سطح بینالمللی بسیار لاکپشتی است و به جرات میتوانم بگویم با تاخیر و توقف و گاه با غفلتی تاریخی همراه شده است.
یکی دیگر از مشکلات ترجمه، بحران اوضاع بنگاههای انتشاراتی داخلی و آثار ترجمیک است. این بنگاههای نشر با کمبودهایی از جمله نداشتن تیم تخصصی و تحریریه اجرایی روبهرو هستند و جز تعدادی ناشر تخصصی، بقیه دغدغهمند نیستند و ملاحظات گردش مالی و سود و زیانی دارند؛ به خود اثر، نام مولف و ترجمه متن دقت نمیکنند و اصولاً نیاز جامعه ادبی و نیازهای به روزتر را در نظر نمیگیرند و بیشتر متاثر از فضای پروپاگاندای نشرهای قارهای و اروپایی هستند.
وی اضافه میکند: مشکل دیگر این است که یک اثر در چند بنگاه نشر میشو؛ گاه دیده میشود چند مترجم سطح متوسط آن را ترجمه کردهاند و به این طریق روانه بازار و غرفه و کتابخانهها میشود؛ این اختلال در پروژه ترجمه علمی و فنی، فرهنگی ایجاد میکند.
با وجود مشکلات معیشتی و مالی، ترجمههای چند از یک اثر، توقع مخاطب را به سطحی نازل تقلیل میدهد و از طرفی اگر ترجمه نامناسب و نامفهوم به دستش برسد، یا اثر را کنار میگذارد یا آثار دیگر مولف را دنبال نخواهد کرد.حال و روز ناخوش بازار فرهنگی در ایران
«اصغر علیکرمی» شاعر و مترجم نیز در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا درخصوص آسیبشناسی و کاستیها این حوزه اظهار میکند: بازار ترجمه نیز این روزها مانند هر بازار فرهنگی دیگری در کشور ما حال و اوضاع خوبی ندارد. از طرفی ناشران با مشکلات زیادی از جمله پایینبودن قیمت کتاب نسبت به دیگر کالاها و نیز عدم استقبال مخاطب از کالاهای فرهنگی و کمبود یارانهها و حمایتها روبهرو هستند.
از طرف دیگر حقالتحریرها به اندازهای کم و ناامیدکننده است که امکان فراهمکردن سادهترین نیازهای زندگی مترجم را به او نمیدهد. به عنوان مثال ترجمه یک رمان حدود یک سال طول میکشد و در عمل در طول آن یکسال، مترجم کار دیگری نمیتواند انجام دهد؛ اما حقالترجمههای که برای آن دریافت میکند حتی برای گذران چند روز از زندگی او نیز کافی نیست. ضمن آنکه جشنواره شناخته شده یا طرح عمومی فرهنگی برای حمایت از ترجمه وجود ندارد و در عمل شکل یک تفریح و سرگرمی درآمده است.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر نظارت چندانی بر محتوا وجود ندارد و یک کتاب بارها با اندک تغییری منتشر شده و هیچ ایرادی بر چندبارگی ترجمه آن دیده نمیشود؛ در واقع مترجمان به صنف یا اتحادیه یا چیزی مشابه آن نیاز دارند که مانع از تکرار مکررات و نیز ضایع شدن حقوق آنها شود.
مراد فرهادپور نویسنده و مترجم نیز وضعیت ترجمه در ایران را بحرانی میداند: ما امروز در ترجمه با بحران مواجه هستیم زیرا از آنجا که چنین معنایی برای ترجمه قابل تصور نیست، با انبوهی از ترجمههای نظری مواجهیم که با ترجمه نارسا، غلط و با تیراژهای پایین، به فضای فکری پرتاب میشوند و آنها را هیچ فردی نمیخواند. در این وضعیت موضوع، کنش و سوژه ترجمه تا حدی زیادی جنبه شخصی و روانی پیدا میکند و به علاقهمندی افراد و دیدن نام خود بر جلد کتاب برمیگردد.
در پایان این مبحث باید خاطرنشان ساخت، اگرچه بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که ترجمه در ایران وضعیت مطلوبی ندارد اما نمیتوان آن را یکسره مثبت یا منفی ارزیابی کرد. بدون شک عدهای با تلاش و کوششی که از خود نشان دادهاند به نمونههای موفق در این عرصه تبدیل شدهاند که از این نمونههای موفق باید به افرادی که با نشریه ارغنون همکاری میکردند، اشاره کرد که توانستند بر ترجمه و شیوه تفکر تاثیرگذار باشند.
نگاهی به مهمترین کاستیهای ترجمه در ایران
افزایش ترجمهها نامناسب و نامفهوم |
نداشتن تیم تخصصی در بنگاههای نشر کتاب |
پایین آمدن سبد خانوار در مطالعه کتب |
عدم استقبال مخاطب از کالاهای فرهنگی |
به روز نبودن مترجمان |
پایین بودن قیمت کتاب نسبت به دیگر کالاها |
ترجمه نارسا، غلط و با تیراژهای پایین |
کاهش تبادلات فرهنگی و ادبی |
افزایش پدیده کتابسازی |
عدم نظارت کافی بر محتوا آثار |
نبود تحریریه اجرایی در بسیاری از انتشاراتیها |
سرعت پدیده کتابسازی در عرصه ترجمه
پدیده سرقت ادبی در متون مختلف به ویژه متون ترجمه از جمله مشکلاتی است که در عرصه فرهنگی با آن مواجه هستیم. بدون شک این امر میتواند پیامدهای منفی بسیاری به همراه داشته باشد. عدم رعایت حقوق مولف و سهل و آسان شدن مراحل نشر و پخش کتاب در برخی از بنگاهها، پدیده کتابسازی را سرعت بخشیده است.
«احمد پوری» مترجم و نویسنده در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا در این خصوص میگوید: تا زمانی که در چاپ کتاب، همه کوشش بر حذف و وجین کردن که گاه اثر را ابتر هم میکند، باشد و به نظارتهای دیگر و رعایت حقوق پدیدآورنده اعتنایی نشود این پدیده کتابسازی و ترجمه از فارسی به فارسی و چاپ آثار زیادی که فروش خوبی داشتهاند با تغییر چند جمله و واژه با نام شخصی دیگر به عنوان مترجم، ادامه خواهد یافت؛ زیرا جلوگیری از این پدیده زیانبار فقط با ایجاد نظم و مدیریت و قوانین قابل اجرا امکانپذیر خواهد شد که متاسفانه وجود ندارد.
تا زمانی که در چاپ کتاب، همه کوشش بر حذف و وجین کردن که گاه اثر را ابتر هم میکند، باشد و به نظارتهای دیگر و رعایت حقوق پدیدآورنده اعتنایی نشود این پدیده کتابسازی و ترجمه از فارسی به فارسی ادامه خواهد یافت.جهانپولاد نیز بر این باور است که پدیده کتابسازی به سرعت در بیشتر انتشاراتیها در حال وقوع است. آثار اصلی و سیر تکوینی و تاریخی آثار متفکران در حوزههای متنوع به صورت اصولی و مبنایی ترجمه نشده است؛، برای نمونه از «ژاک دریدا» فیلسوف فرانسوی به جز چند اثر محدود در ایران، ترجمه زیادی نشده است؛ هر چند در مورد اصطلاحات فلسفیاش کتاب تالیف کردهاند که ترجمه نیست و در واقع گاهی یک کتابسازی متوسط است که حتی در ابتداییترین فرهنگ اصطلاحیاش، تألیفگران دچار مشکل شدهاند و میتوانم با یقین کامل بگویم، فقط کتابسازی شده و میانمایگی را ترویج دادهاند.
وی میافزاید: این در حالی است که کار تالیفی به درک و فهم عمیق متون مبنایی مبدا و سیر تاریخ تطور آن نیاز دارد؛ همچنین در حوزه نظریه ادبیِ انتقادی، گفتمانهای نظری، فلسفی در بینارشتهها، این آسیب جدی را داریم و فقدان تیمهای زبده و کارشناس در رشتهها و نیاز یک مؤسسه مرجع برای معادلسازی فرهنگ اصطلاحی را نیز به شدت احساس میکنیم.
کرمی در خصوص بحران کتابسازی در عرصه فرهنگی میگوید: این روزها دیده میشود که مترجمان نوظهوری پیدا شده و متنی را از چند منبع جمعآوری کرده و به عنوان ترجمه خودشان منتشر میکنند. عموم منابع این گروه از کتابسازان، ترجمههای پیشین، ترجمههای بی سر و تهِ گوگل ترنسلیت بوده که به ویژه در زمینه متون علمی بسیار متداول است.
وی تاکید میکند: بازار ترجمه به یک پاکسازی و پالایش نیاز دارد؛ قرار نیست هر فرد زبان میداند تصور کند میتواند سراغ متون برود؛ امروزه این پدیده و رونویسی و گاه تغییر شکل دادن زبان یک اثر و بازنویسی متون نیز مضاف بر علت این آشفتگی است؛ یعنی شخص، الفبای ابتدایی ترجمه متون را نمیشناسد اما یک اثر مثلاً رمان یا داستانی از صد سال پیش را بازنویسی و با عنوان ترجمه و بازنویسی به تجدید چاپ میرساند.
بازار ترجمه به یک پاکسازی و پالایش نیاز دارد؛ قرار نیست هر فرد زبان میداند تصور کند میتواند سراغ متون برود؛ فردی الفبای ابتدایی ترجمه متون را نمیشناسد اما رمان یا داستانی از صد سال پیش را بازنویسی و با عنوان ترجمه و بازنویسی به تجدید چاپ میرساند.راهکارها برای ارتقای ترجمه
امروزه برای پیشرفت در زمینههای اقتصادی، علمی و فرهنگی نیاز ملتها برای برقراری ارتباط با یکدیگر افزایش یافته است اما برای برقراری ارتباط با ملتها که به زبانهای مختلف صحبت میکنند موضوع ترجمه به میان میآید. در ایران متاسفانه سطح کیفی ترجمهها تنزل یافته است؛ برای حل این مشکل باید از یک طرف مترجمها و از طرف دیگر مسؤولان اقداماتی را انجام دهند.
جهانپولاد در این زمینه میگوید: ارتقا سطح ترجمه، معطوف به مترجم است و به قدرت مترجم در دو سطح زبانی زبان مبدأ و چه در زبان مقصد بستگی دارد. قدرت تبدیل یا جایگزین کردن، آگاهی و دانش بینارشتهای و دریافت سطح بالای تکنیکی و فرآیند درک و حضور مداوم خود در تولید و زیستِ زبانی و متنی دارد.
در واقع این عوامل از ویژگیها و استراتژیهای مترجم خلاق است؛ اینکه انتخاب متن بر چه پایهای بوده و آیا نیاز امروز جامعه ادبی را برآورده میکند؟ و آیا این انتخاب براساس آثار دیگر صاحب اثر و مولف اتفاق میافتد؟
آیا فرهنگ اصطلاحی و عناصر زیستبوم و فرهنگی و اصطلاحات زبان مادری متن مورد ترجمه، با ترجمه دقیق و نیز پانوشتها و منابع متون پیشین و اکنونی متن صورت میپذیرد. این یک چالش جدی است و بیش از صد سال ترجمه ما از این استراتژی بهره نبرده و مترجمان ما گاهی حتی نمیدانند منظور بعضی از عبارات و اصطلاحات یا عناصر فرهنگی و نامها چه بوده است.
جهانپولاد پیشنهاد میکند: مدیران مؤسسههای دولتی، غیردولتی، دانشگاهی یا مستقل با همراهی بنگاههای انتشاراتی، موسسه مرجعی یا انجمنی از مترجمان حرفهای و رزومهدار واقعی نه رزومههای کتابساز دعوت به همکاری کنند و حقوق و اساسنامهای نیز تنظیم شود.
وی میافزاید: همچنین مؤسسههای انتشاراتی باید آثار مهم قابل ترجمه و نشر را به این موسسه و تیمهای کارشناسی در رشته و بینارشته ارجاع داده و از طریق این موسسه یا مؤسسههای زیرمجموعه و مرتبط به ترجمههای سیستماتیک، علمی و فنی منجر شود؛ مؤسسههای انتشاراتی نیز تبادلات فرهنگی و ادبی خود را با ملل دیگر از سر بگیرند و ارتباطات علمی و تخصصی با شاعران، نویسندگان، مؤلفان و متفکران حال حاضر ایجاد کنند.
مدیران مؤسسههای دولتی، غیردولتی، دانشگاهی یا مستقل با همراهی بنگاههای انتشاراتی، موسسه مرجعی یا انجمنی از مترجمان حرفهای و رزومهدار واقعی نه رزومههای کتابساز دعوت به همکاری کنند و حقوق و اساسنامهای نیز تنظیم شود.
کرمی نیز میگوید: اگر یک جشنواره رسمی و جدی در حوزه ترجمه ادبیات داشته باشیم میتواند در معرفی استعدادها و تجلیل از پیشکسوتها مفید باشد. مهمتر از آن، تخصیص میزان مشخصی یارانه دولتی به کتابهای ترجمه شده است که باید برایش تصمیمگیری شود. در کشورهای ادبی، هر سال جشنوارههای بسیار بزرگ با جوایز چشمگیر در خصوص ترجمه و معرفی آثار ادبی کشورهای دیگر برگزار میشود که نمونه مشابه و حتی نزدیک به آن در کشور ما نیست.
به گفته وی، یکی دیگر از گامهای مهم برای ارتقای ترجمه این است که در حوزه ترجمه باید روابط و تبادلات فرهنگی و ادبی به سطح بالاتری برسد. بویژه که با رسانههای مجازی و فضای اینترنتی میتوانیم، تماس و ارتباط سیال و کنشگری را با نویسندگان، شاعران، متفکران امروزی و بنیادها و مؤسسههای ژنتیکی متنی جهان داشته باشیم و صحت، سلامت اطلاعات و منابع را نیز از آنها و مؤلفان دریافت کنیم.
کرمی میافزاید: البته تحقق این امر به یک اجماع گروهی از متفکران در این حوزهها نیاز دارد و باید یک همگرایی و شکلی از یک نهضت دوباره به وقوع بپیوندد و مترجمان دانشگاهی و غیردانشگاهی در زیر یک چتر گردهم آیند و مؤسسههای دولتی و غیردولتی نیز آنان را حمایت کنند تا این پروژه ترجمه، شکل سیستماتیک و به سامان به خود بگیرد.
وی تاکید دارد که ترجمه از چند منظر میتواند در حوزه علوم انسانی تأثیرگذار باشد؛به طور نمونه در حوزه علوم مانند دیگر زمینههای علوم از جمله ریاضی و طبیعی و غیره میتواند دستیافتهای جدید تمدن بشری را از دیگر زبانها وارد یک حوزه کند؛ همانطور که ترجمه میتواند یک دستیافتههای جدید علمی را در زمینه ستارهشناسی یا مکانیکی و هر علم دیگری به زبان فارسی وارد کند، در زمینه علوم مانند فلسفه و زبانشناسی و غیره نیز میتواند پای مباحث جدید را به گستره یک زبان دیگر باز کند. با توجه به اهمیت این موضوع باید به این مهم توجه ویژهای شود.
همچنین پوری نیز در ارتباط با راهکارها بهبود ترجمه در ایران، یکی از راهها برای آشفتگیزدایی از ترجمه را تدابیر عملی مسؤولان میداند و میگوید: مسئولان باید با نیروهای خبره در تولید فرهنگی، به جنگ خلافکاریها بروند. تنها کمکی که مترجم میتواند در این زمینه بکند، کار معتبر و با وجدان هنری کردن است.
نظر شما