۱۶ بهمن ۱۴۰۰، ۹:۰۲
کد خبر: 84638612
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

«بی مادر» نگره‌ای ناقص از نسل نصف و نیمه

۱۶ بهمن ۱۴۰۰، ۹:۰۲
کد خبر: 84638612
علیرضا مرادی l روزنامه‌نگار
«بی مادر» نگره‌ای ناقص از نسل نصف و نیمه

تهران- ایرنا- شاید فیلم «بی مادر» اقتباسی آزاد و دیگرگونه از داستان شیخ صنعان و دختر ترسا باشد. اگر فرض را بر این اقتباس یا برداشت آزاد بگذاریم، کاش فیلم بیشتر صیقل میخورد.

بی مادر فیلمی است با بازیگران نام آشنا و با فیلمنامه ای چندوجهی. همان اول ماجرا، یک مشکل در فیلم وجود دارد و آن هم حضور دو بازیگر اصلی سریال پرحاشیه آقازاده در آن است؛ امیر آقایی و پردیس پورعابدینی.

پورعابدینی در این فیلم، حس و حالش شبیه به «راضیه» در آقازاده است؛ دختری از طبقه کم درآمد جامعه که اینک بر اثر جبر روزگار، با خانواده ای از طبقه مرفه، پیوند خورده است. امیر آقایی در بی مادر هم مرد متمولی است که با پورعابدینی دچار مواجهه ای پردردسر می شود. 

امیرعلی (امیر آقایی) یک روانشناس مشهور و موفق است که با مرجان (میترا حجار) که پزشک زنان است، زندگی می کند. آن دو صاحب فرزند نمی شوند. مهروز (پردیس پورعابدینی) هم در کار تزیین لوستر است. یک فرزند پسر دارد به نام «عرفان» که دچار مشکلات جسمی است. 

مرجان، همچون نامش، سخت و غیرمنعطف است. او دچار طرحواره رهاشدگی است. با کسی صمیمی نمی شود و هر آن منتظر از دست دادن اطرافیان اش است. به راحتی حاضر است کودک خود را از دست دهد. بنابراین رابطه اش با امیرعلی؛ همسرش، سرد و بدون هیجان است. 

مهروز، زنی معتقد است و برای انجام کارهای مهم، استخاره می کند. در سرتاسر فیلم هم تلاش می کند پاکدامنی اش را حفظ کند. امیرعلی هم روانشناسی است که مریدان بسیاری دارد. کتاب هایش دیگران را به راه آورده و کارگاه هایش، شلوغ و پرطرفدار است. او نابه جا دلبسته می شود و وضعیت اش، سویه هایی از قصه شیخ صنعان پیدا می کند. 

در فیلم، نگاهی نمادگونه به عرفان می شود و کنایه از آن دارد که گمشده زندگی این روزهای جامعه ما، بی توجهی به عرفان و تفکر به تعالی است. 

اما به لحاظ سینمایی، بی مادر مشکلاتی دارد؛ یکی اش حضور الکن علی اوجی ست. چه در آن افتتاحیه پرتنش که بیشتر ادا بود تا درگیر کردن مخاطب، و چه اواخر فیلم که با حضوری در حد یک نگهبان بی زبان حاضر شد.

یا پژمان جمشیدی با آن گریم متفاوت و البته باورناپذیرش و بازی شلوغ کنترل نشده اش، نقش پرورش دهنده سگ های خانگی را برعهده دارد که به لحاظ نمادشناسی، مفهومی جز، ترسا بودن او ندارد.

یا مثلا تعریف کردن داستان ماهی سیاه کوچولو از زبان امیرعلی برای عرفان در داخل خودرو، هیچ کارکرد منطقی ندارد و هیچ جای قصه صمد بهرنگی با مفاهیم و روند فیلم، همخوانی ندارد.

کارگردان در بازی گرفتن از بازیگران، موفق نیست و این هم، یکی از مشکلات اصلی بی مادر محسوب می شود. 

شاید با اصلاحاتی در تدوین فیلم، بشود در اکران عمومی، بی مادری را فیلم بهتری دریافت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha