فیلم تازه هادی محقق، درباره مامور اداره برق است که درگیر مشکلات یک خانواده معلول می شود. درب، فیلمی آرام، بی ادعا، عمیق و محترم است. این فیلم، مخاطب را گول نمی زند. او را وارد بخشی از جهان می کند که به دور از هیاهوهای مرسوم روزگار، در آن زندگی را نشان می دهد. چالشی زیبا میان طبیعت و فناوری در درب وجود دارد که هیچ یک، دیگری را انکار نمی کند.
جریان برق، آن هنگام که قطع می شود، زندگی همچنان جاری است اما سختی هایی دارد. زمانی که خودرو در رود، گیر می کند، تراکتور نجاتش می دهد. زمانی خودرو کرایه ای مامور برق، در کنار جاده خراب افتاده است، مرد الاغ سوار، در فضای ناباورانه تعمیرش می کند.
درب شعار نمی دهد، عمل می کند. مامور اداره برق، برای کاری که خودش را داوطلبانه می پذیرد تا به خانواده معلول کمک کند، از امکانات دولتی استفاده نمی کند و به قول معروف، از جیب می گذارد.
تنش ها دائما در فیلم وجود دارد و مخاطب را غافلگیر می کند. در آن عشق می بینیم، مرگ می بینیم، معلولیت می بینیم، توانایی می بینیم، فناوری می بینیم، محرومیت هم می بینیم.
در اغلب قاب ها و آنجایی که انسان و مسکن او وجود دارد، یک درخت تنومند و استوار نیز دیده می شود که نشانه هوشمندی کارگردان است. جزئیات در بک گراند قاب ها؛ زیاد، گویا و عمیق است.
درب حکایت تعهد انسان است به انسان. تعهد انسان به طبیعیت. تعهد طبیعت است به انسان. مامور اداره برق، رسول نور است که با جریان برق، جریان زندگی را تعیین نمی کند و نبودش، آن را دچار ایست نمی کند.
بلکه موهبتی است که از دشواری های روزگار می کاهد. در نهایت اینکه، این فیلم حامل دمی آسایش و آرامش است که انسان می آموزاند که با جبر روزگار کنار بیاید. چقدر روح فیلم ما را به یاد رباعیات شاهکار حکیم خیام می اندازد. جای اش خالی.
نظر شما