اولین موضوعی که گاردی را در مقابل روزصفر ایجاد می کند این است که این فیلم در زمان اکران در جشنواره سی و هشتم و درست سال بعد از آن ساخته شد که نرگس آبیار شبی که ماه کامل شد را ساخته بود و امروز هم که روی پرده نقره ای اکران قرار دارد، برای مخاطبی که نوع روایت و قصه عبدالمالک ریگی را از زاویه دید نرگس آبیار دیدهاند احتمالا این شکل از روایت به نظرشان جذاب نباشد؛ تولید بیگ پروداکشن شبی که ماه کامل شد در ترکیب با واقعی بودن روایتی که به تصویر می کشید در مقایسه با قسمت هایی که به فیلم روز صفر اضافه شده و مخاطب می داند که واقعی نیست یکی از موضوعات دیگری است که پذیرش این قصه و همراهی با آن از سوی مخاطب را غیرباور می سازد.
سعید ملکان که سالیان سال در زمینه تهیهکنندگی و چهرهپردازی در سینمای ایران فعالیت کرده است در اولین اثر سینمایی خود در مقام کارگردان که با بودجهای خوب ساخته شده، تلاش دارد تا تریلری سیایی-هیجانی را به تصویر بکشد اما یکی از انتقاداتی که از اولین اکران این فیلم در جشنواره فیلم فجر تا به امروز درباره خطای ملکان در این فیلم بدان اشاره می شود این است که او خود در مقام نویسنده اثر (در همکاری با بهرام توکلی) ظاهر شده و درک این موضوع در آشنایی با کارنامه هنری ملکان کاملا قابل است.
باتوجه به سابقه ملکان در تولید فیلمنامه هایی که عمدتا با رویکردی روشنفکرانه و تا اندازه ای فلسفی تولید شدهاند، ملکان را می توان آخرین و شاید بدترین انتخاب برای نوشتن یک فیلمنامه اکشن و هیجانی در نظرگرفت؛ شاید اگر فیلمنامه اثر ملکان را یکی از چهره هایی که سابقه ای در زمینه نوشتن آثار اکشن و هیجانی داشت، می نوشت می شد به خروجی اثر امیدوار بود.
از سوی دیگر بازی امیر جدیدی و ساعد سهیلی در نقش هایشان قابل باور نیست؛ بار دیگر باید مقایسه ای به عمل آوررد و تصویر عبدالمالک ریگی در شبی که ماه کامل شد را در کنار تصویر ریگی در روز صفر قرار داد؛ بازی آرمین امیریان در نقش ریگی در فیلم نرگس آبیار دلهره رویارویی با یک شخصیت بی وجدان که کاملا قدرت نفوذ بر مریدانش را داشت، به مخاطب منتقل می ساخت اما شخصیت ریگی روز صفر با بازی ساعد سهیلی تصنع یک شخصیت که کاریزمای لازم برای هیچ اقدامی را ندارد را نمایندگی می کند.
سهیلی در تلاش برای ادای لهجه پاکستانی، تمرکز خود بر بازی و اجرای نقش را از دست داده و نمی تواند تصویری از ریگی آن گونه که درباره این شخصیت صحبت می شود را به مخاطب ارائه کند؛ در نتیجه شخصیت ریگی روز صفر کاملا شخصیتی خنثی و غیرقابل باور است.
از دیگر سو بازی امیر جدیدی و تلاش هایش برای نمایش یک نیروی امنیتی به سبک سوپراستارهای هالیوودی همانند فیلم ماموریت غیرممکن و ... به حدی غیرقابل باور و تقلیدی است که به خصوص در سکانسهای پایانی فیلم که مدام گردن خود را تکان میدهد و به نوعی جسارت و ساده بودن عملیات برای خود را به رخ می کشد، موجب خنده تماشاگران میشود.
در حقیقت حرکات و رفتاری که قرار است به شکلی غرور و قدرت یک نماینده امنیتی را نمایندگی کند، شکلی از رفتار کمدی را موجب می شود؛ همه این موارد را بیفزاییم بر این که این مامور امنیتی همه کارها را به تنهایی انجام می دهد و در تمام گستره جغرافیایی به صورتی انفرادی سرنخ ها را دنبال می کند، موضوعی که نه تنها غیرقابل باور است که تصویری غیرواقعی از عملیات امنیتی را نشان می دهد.
بر این اساس وقتی دو شخصیت اصلی فیلم که بار اصلی و عمده قصه بر دوش آنان است، باورپذیر نیستند، ملکان شانس اصلی خود برای این که در اولین فیلمش به موفقیتی در فروش و اقبال مخاطبان دست یابد را از دست داده است. همچنان که این فیلم به رغم ژانر متفاوت و غیرتکراریای که در جدول اکران نوروز ۱۴۰۱ داشت در بین ۷ فیلم در جایگاه چهارم ایستاد و تنها موفق به فروش ۶ میلیاردی تا تاریخ ۳۱ فروردین ماه شد (بر اساس آمار سمفا- سامانه مدیریت فروش و اکران سینما).
در انتها باید گفت که یکی از نکات مثبت این فیلم تنوع جغرافیایی لوکیشن های فیلمبرداری است؛ زمانی که چند کشور اروپایی، افغانستان، پاکستان و چند نقطه ایران در تعقیب عبدالمالک ریگی و تحرکات تروریستی او به تصویر کشیده می شود. گرچه این تصویر و نمایش جغرافیایی تصویری شتاب زده و نوعی الگوبرداری از فیلم های هالیوودی است اما به دلیل مرسوم نبودن این رویکرد در سینمای ایران، این شیوه، شیوه ای قابل تقدیر است.
روز صفر عنوان فیلمی به کارگردانی،تهیه کنندگی و نویسندگی سعید ملکان و بهرام توکلی محصول سال ۱۳۹۸ است. این فیلم به سبک معمایی-هیجانی ساخته شده و در فضای جنگی و ماجراجویانه به زبانهای فارسی، اردو، پشتو و آلمانی؛ محصول ایران است. امیر جدیدی و ساعد سهیلی بازیگران نقش اول آن هستند. چند بازیگر خارجی و بازیگران تئاتر هم در این فیلم جلوی دوربین رفتهاند. بخشهایی از این فیلم در شهر برلین فیلمبرداری شدهاست.
این فیلم (به همراه فیلم شنای پروانه) با دریافت ۵ سیمرغ بلورین از سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر، رکورددار دریافت بیشترین جایزه در این جشنواره شد.
داستان این فیلم در مورد نحوه و چگونگی دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزارت اطلاعات ایران میباشد.
نظر شما