به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد - خداوند نام و خداوند جای / خداوند روزی ده رهنمای
همگان او را میشناسند. نسل دیروز او را در صدای پر طنین مرشد پردهخوان شناخته است و نسل امروز در قصههایی که سینه به سینه از بزرگان نقل شده است. نام پر آوازهاش واژههای بسیاری به ذهن تداعی میکند: شکوه، پاسداری، افتخار و برتر از همه آزادگی. او که تنها به ایران میاندیشید و ایران را دوباره زنده کرد و از این رو «مِهین سخنور گیتی» لقب گرفت. هر سال بر صفحه ۲۵ اردیبهشت دو مناسبت بسیار مهم نگاشته شده است؛ روز پاسداشت زبان فارسی و روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی. تردیدی نیست که بالندگی زبان و هویت ایرانی، مدیون حکیم توس است. زبان فارسی برای بقا و ادامه حیات خود به سخنور پرآوازهای همچون فردوسی نیاز داشت که شاهنامهاش، سند با عظمت خردورزی ایرانیان در گذشته، امروز و فردا است و چنانکه در مقدمه شاهنامه منثور ابومنصوری (اصلیترین منبع فردوسی در سرایش شاهنامه) آمده:
«و اندرین چیزهاست که بهگفتار، مر خواننده را بزرگ آید و به هر کسی دادند تا ازو فایده گیرد. و چیزها اندرین نامه بیابند که سهمگین نماید و این نیکوست چون مغز او بدانی، و تو را درست گردد و دلپذیر آید... این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان بهمعنی، و آنکه دشمن دانش بود، این را زشت گرداند و اندر جهان شگفتی فراوانست.»
شاهنامه اثری است که ما در آن شاهد دو گونه سازْواری هستیم؛ سازواری بیرونی آن، هماهنگی با روح زمانه و انطباق با نیازها و انگیزههای عاطفی و روحی بشر است و سازواری درونی اش، توازن لفظ و معنا و احساس و بیان.
اگرچه در شاهنامه همواره سخن از رزم و نبرد و اوصاف پهلوانان است، و بخش اعظم این شاهکار بزرگ به جنگها و نبردهای میهنی اختصاص دارد، به گونهای که برخی از فردوسیشناسان از «شاهنامه» به «رزمنامه» تعبیر کردهاند؛ اما فردوسی قائل به تعارض جنگجویی و کینهتوزی با خردمندی و دینداری است و هدف او از به تصویر کشیدن این جنگاوریها آن است تا به ما بگوید ستیزهجویی بشر ناشی از نادانی او است و از این رو همگان را به صلح و دوستی دعوت میکند. در داستان سیاوش، اسطوره صلحطلبی و جنگستیزی در شاهنامه، میگوید:
سیاوش چنین گفت کاین رأی نیست/ همان جنگ را مایه و جای نیست - به گوهر بر آن روز ننگ آورم / که من پیش شه هدیه جنگ آورم
شاهنامه را باید «حماسهای انسانی» نامید؛ از آن رو که تماماً انعکاس احساسات مردم ایران است و از خامه سخنوری بیرون تراویده که خود، لبریز از عواطف و احساسات لطیف و شریف انسانی است. شاعری که درد دردمندان، اسیران بی پناه، کودکان بی مادرو پیران نیازمند بر دلش سنگینی میکند. از غم پهلوان محبوبش غمگین است و آنگاه که عملی ناسزاوار از او سر می زند، خشمگین میشود و میگوید: «دل نازک از رستم آید به خشم!»
کتاب بزرگ و سترگ شاهنامه با ۶۰ هزار بیت بنیان زبان فارسی، تاریخ گذشته سرزمین ایران و تعظیم و تجلیل مفاخر ملی است. شاهنامه کتاب حکمت است و ابوالقاسم فردوسی حکیمی است که حکمت را به زبان شعر سروده و دقیقاً از همین روست که سالها پس از خلق این حماسه، بزرگترین حکیم اشراقی این سرزمین، شیخ شهابالدین سهرودی از احیای حکمت پارسی سخن گفته است.
چون نیک بنگریم، ۲۵ اردیبهشت فرصت مغتنمی است تا بار دیگر با تعمق و تفکر در زبان فارسی و میراث و گنجینهی ارجمند ادبی و هویتی آن، بکوشیم پاسبانان خردمندی برای زبان پارسی باشیم. جاودانه باد کاخ برافراشتهی زبان فارسی و درود بر فردوسی بزرگ که شاهنامه را به پارسی زبانان هدیه کرد. این روز خجسته بر تمامی ایرانیان فرهنگ دوست و هنرپرور در سرتاسر جهان گرامی باد.
نظر شما