در مجموعه «نشت» به گواهِ بیانیهی آن با احضارِ بداهه نوری در عکاسی آنالوگ مواجه بوده و از جمله عوامل جمع شدن این عکاسان در یک مجموعه تأثیرات همین بداهه نوری در خلق معناست. نور «در یک تصویر به صورت مستقیم به وسیله بیننده قابل درک است [...] نور یک انرژی است که موجب تحریکات فشاره ای در عصبهای بینایی می شود.»
بنابراین در برخورد نخست با این مجموعه، عکاس به عنوان کسی که به صورت بداهه و بی برنامه ای تعیین شده از نور استفاده نموده و بیننده به عنوان ادراکگر نور در فضایی نشانه ای قرار می گیرند که این فضای نشانه ای اصلی ترین عامل زایش معنایش بر عهده نور است. نوری که حاصل حقیقت برخاسته از موقعیت عکاسی نبوده است. اما به راستی نور دارای چه ارکانی است که می توان از طریق آن ها به شناختی کلی از آن دست یافت؟
در پاسخ به این پرسش همان گونه که فونتنی در کتاب نشانه شناسی دنیای دیدنی ها می نویسد، می توان به چهار عامل فشاره نوری (تمرکز نور)، گستره نوری(انتشار)، رنگ و در نهایت ماده اشاره نمود. این چهار عامل هر یک به شیوهٔ خود در بیشترینه عکس های این مجموعه عاملیت معنازایی را بر عهده دارند: فشارهٔ نوری می تواند کلیت یک عکس را بر عهده بگیرد و یا فقط گستره ای کوچک همچون یک منبع نوری.
در این مجموعه فشردگی نور در ارتباطی تنگاتنگ با ویژگی گستردگی نور قرار دارد به نحوی که شاهد هستیم در عکس ها پاشش و ریزش نور در دو طرف عکس ها به صورت معمول از قسمتی شروع شده و یک باره نور به سوی انتشار بر کل سطح حرکت می کند، در این قسمت می بایست گفت که نمود انتشار از یک هدف و یک منبع نیست، زیرا خود این نور حاصل ادراک حقیقی نور بر سطح ابژه بیرون نبوده و فقط نمودی است بر صفحه مجازی.
لذا در برخورد با ماده حقیقی کاغذ می تواند حامل معانی تازه ای نیز باشد. (هر چند مجموعه مذکور بر بستر آنلاین بوده و بر صفحه ای مجازی تحریکات تنشی برای مخاطب ایجاد می نماید.) مخاطب نمی تواند منبع نوری واحدی در عکس ها بجوید، بلکه اساس بر انتشار نوری است. ریزش نور شاید واژه ای مناسب تر از انفجار نور بر بستر عکس های این مجموعه باشد.
رنگ در کنار نور وابسته است به کادر فیزیکی مکان و نحوهٔ گسترش رنگی منطبق است با اتصال حقیقی با گفتمان مکانی، زیرا هر چند نور در بداهگی خود در انفصال با مکان حقیقی لحظه عکس بوده اما رنگ حتی در کارهای سیاه و سفید در القای معنی تنش عاطفی بیشتری برای بیننده درست می کنند، بیننده ای که در هر حال تشخیص می دهد در مکان حقیقی، ابژه ها سیاه و سفید نیستند. انفصال نور از موقعیت حقیقی ابژه ها و عارض شدن نور بر اثر ظهور آن در نگاتیو مفصل انفصلات و اتصلات گفتمانی است.
انفصال نور از موقعیت اصلی عکس و اتصال آن به موقعیت نگاتیو. این دو موقعیت یکی ذاتی نور و یکی الصاقی آن است. در موقعیت الصاقی نور در عکس ها خط افقی ایجاد نموده که موجب پیوست آسمان و زمین، دیدنی و نادیدنی، تن و روان گردیده است. این مفهوم پیوست افق در همان فشارهٔ نوری و گستردگی نوری استوار است و خط کلی این مجموعه پیوست این دو گانگی است به وسیلهٔ نوری الصاقی.
آنچه که رسانه نقاشی در خدمت نور قرار می دهد ریزش آن از سطحی رنگی ابژه است اما در رسانه عکس این موضوع بیشتر به سوی کشف نادیدنی های حرکت می کند که در دیدنی ها حضور ندارند و شاید کار این مجموعه نیز آشکار کردن اختفای ابژه هایی است که حقیقتی نوری اما خارج از دسترس دارند.
نمایشگاه آنلاین عکس «نشت»، از تاریخ 23 اردیبهشت ماه تا اول خرداد 1401 بر روی وبسایت گالری آرتیبیشن در دسترس عموم خواهد بود.
نظر شما