نمایش پروین به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی با برشی از روایت شاعر بزرگ معاصر کشورمان زندهنام پروین اعتصامی مدتی است که اجرای خود را در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر آغاز کردهاست. این اثر نمایشی که میزبان بازیگران شناختهشده عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان است؛ طی اجراهای خود از یک سو توانسته بخشی از مخاطبان و دوستداران هنر تئاتر و از سوی دیگر علاقهمندان و شیفتگان شخصیت و شعر پروین اعتصامی را به این محیط فرهنگی جلب کند.
یکی از بازیگران شناختهشده این اثر جواد یحیوی است که اجرای نقش ابوالفتح اعتصامی برادر پروین اعتصامی را بر عهده دارد. رویکرد و نگرش یحیوی در ارائه و ایفای این نقش مورد قبول مخاطبان و جامعه منتقدان قرار گرفته و توانسته با نگاه و روایت خود در انتقال این شخصیت به مخاطب با تمام فراز و فرودهایش نمره قبولی را به دست آورد. به همین بهانه با جواد یحیوی به گفتوگو نشستیم تا ظرایف و درونمایههای نقش ابوالفتح اعتصامی را در مسیر خلق و به اجرا در آوردن این شخصیت از او جویا شویم.
با کاسب ماب بودن شخصیت ابوالفتح مخافم
شاید حتی اگر من ابوالفتح را مینوشتم در بخشهایی از نمایش، برخوردهای تندتر، صریحتر و روشنتری در مواجهه با کاراکتر سرهنگ برای او در نظر می گرفتم
آقای یحیوی، شما در نمایش پروین که این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر تهران روی صحنه است، شخصیت ابوالفتح اعتصامی برادر پروین اعتصامی را بازی می کنید، و جالب آنکه در این نقش به اذعان بسیاری از ناظران؛ سیمایی متفاوت از هنر بازیگری تان را نمایش داده اید، اما بگذارید روی شخصیت ابوالفتح تمرکز کنیم. آیا ابوالفتح یک شخصیت کاسب است که می خواهد از رنج و هنر دیگران کاسبی کند؟ کاراکتری مثل او چقدر در جامعه ایران و در تاریخ معاصری که ما با آن درگیریم، نقش ایفا کرده است؟
نه ابدا من چنین برداشتی را از این شخصیت ندارم و چه بسا مخالف آن فکر می کنم؛ ابوالفتح نمایش پروین چند ویژگی دارد که من سعی کردهام در بازیام به آن وفادار باشم. در وهله اول به نظر میرسد که به شدت، فردی خانواده دوست است و نقش پدر و برادر بزرگتر را که در نمایش حاضر نیستند، به خوبی ایفا میکند.
شاید حتی اگر من ابوالفتح را مینوشتم در بخشهایی از نمایش، برخوردهای تندتر، صریحتر و روشنتری در مواجهه با کاراکتر سرهنگ برای او در نظر می گرفتم.
بنابراین من با این مخالفم که بگوییم شخصیت ابوالفتح اعتصامی در نمایش پروین، شخصیت کاسب ماب دارد
عناصری که وارد خانه پروین شدهاند، فضای خانه را ناامن و آلوده کردهاند و ابوالفتح که ظاهرا در خانه به نوعی چتر حمایتی محسوب میشود، میتوانست واکنش عصبیتری در بعضی از موارد به آنها داشته باشد.
کلماتی که ابوالفتح در خانه پروین از آنها استفاده میکند بیانگر شخصیت خانوادگی اوست؛ او هیچ کدام از اعضای خانواده را بدون جان، خان یا عزیز صدا نمیکند؛ پروین همیشه پروین جان است؛ مادر همیشه مادر جان است؛ نصرالله با اینکه برادر کوچکتر است، خیلی از اوقات نصرالله خان است. دیالوگی هست که میگوید «ابوالقاسم خان -برادر بزرگتر اگر گفته، خب حتما درست است». ابوالفتح ارادت و احترام خود را نسبت به تک تک اعضای خانواده حفظ می کند.
اما صرف نظر از شخصیت خانوادگی او، آدمهایی مثل ابوالفتح که در موقعیتهای تاریخی ای قرار گرفتهاند- که گلی شکوفا میشده یا جوانهای رشد میکرده- به نوعی از شناخت رسیدهاند تا پیشتر از زمان خود به این نکته پی ببرند که این محصولی که امروز تولید می شود، در روزگاری پس از این مخاطب جدیتری خواهد داشت و ارزش آن بعدها بیشتر شناخته خواهد شد.
این شخصیتها، هم نوعی از آگاهی فرهنگی را دارند، هم از جنسی از اصالت و شرافت برخوردارند. بنابراین من با این مخالفم که بگوییم شخصیت ابوالفتح اعتصامی در نمایش پروین، شخصیت کاسب ماب دارد.
اتفاقا من فکر می کنم ابوالفتح از تربیت دقیق تری نسبت به نصرالله و سایرینی که حضور پدر را هم کمتر احساس کرده اند، برخوردار است. پدری که رفقایش ملک الشعرای بهار و سعید نفیسی و امثال این ها بوده اند.
ابوالفتح نمایش پروین ریشه حل مشکلات را در مسیر فرهنگی میبیند
آیا به این عنوانِ «تربیت» که به آن اشاره می کنید، نگاهی اخلاقی دارید یا آن را فرهنگی و حتی سیاسی میبینید؟ به هر حال ما یک کلمه میگوییم تربیت؛ اما پس پشت این کلمه یک مبارزه و مقابله ای وجود دارد؛ این که من به چه می گویم تربیت، مهم است.مثلا یکی به آموزش دیسیپلین و نظم می گوید تربیت و یکی به اعطای آزادی و یکی هم مثلا به آداب معاشرت. با این دیدگاه شما می توانیم بگوییم نصرالله نمایش پروین متفاوت یا بد تربیت شده؟
و فکر می کند مسائل و مشکلات مردم از حوزه فرهنگ حل میشوند نه با نوعی عملگرایی نسنجیده و اسلحه کشیدن و تظاهرات کردن و ...ببینید نصرالله در نمایش پروین به دلیل جوانی، فضا و التهابات اجتماعی زمانه خود، رفتار خاصی دارد برای نمونه اگر او در آن برهه از تاریخ، در شمال کشور زندگی میکرد، به جنبش جنگل میپیوست. آدمیست که دلش میخواهد اسلحه بکشد، گلوله مستقیم بزند، خط محکم باید و نباید اجتماعی و سیاسی دارد در حالیکه ابوالفتح اینطور نیست؛ نرمتر است. او به لایههایی فرهنگیتر و زمینههایی درونیتر فکر میکند.
یعنی تعلیمات بزرگ منشانه (همان طور که در متن اشاره میشود) که در وجود پروین است، برای او مهم تر است تا اینکه از خیابانهای شهر، ماشینهای نظامی متفقین عبور کنند یا هر اتفاق دیگری آن بیرون بیفتد. او فکر می کند مسائل و مشکلات مردم از حوزه فرهنگ حل میشوند نه با نوعی عملگرایی نسنجیده و اسلحه کشیدن و تظاهرات کردن و ...
پاسبانی ابوالفتح از فرهنگ بر مبنای مضامین نجات بخش استوار است
و ظاهرا ماجرا در پروین اینطور است که ابوالفتح، راه فرهنگی را انتخاب میکند؟
بله دقیقا، ابوالفتح راه فرهنگی را انتخاب کرده که بنشیند و پاسبانی و باغبانی کند. پاسبانی از مضامینی که برای بشر نجاتبخش و رهاییبخش هستندبله دقیقا، ابوالفتح راه فرهنگی را انتخاب کرده که بنشیند و پاسبانی و باغبانی کند. پاسبانی از مضامینی که برای بشر نجاتبخش و رهاییبخش هستند تا اینکه عکس العملهای لحظهای از خود نشان دهد.
در نمایش هم میبینید که برخورد نصرالله با سرهنگ که یک عنصر نامطلوب در خانه پروین است، یقهگیری و اسلحهکشی و عملگراییست اما ابوالفتح با آرامش برخورد می کند.
مخالفتم با نگاه تربیتی ایدئولوژیک است
آقای یحیوی، میتوان اینگونه استنباط کرد که شما دارید دفاعی تاریخی از شخصیتهایی مثل ابوالفتح میکنید و به شدت مخالفید با شخصیتهایی مثل نصرالله که در طول نمایش به ابوالفتح لقب کاسب میدهند؟
من موافق نقد ابوالفتح توسط نصرالله نیستم؛ اما آدمهای پرجوش و خروشی مثل نصرالله هم گونهای از تجربه زیستی در این جامعهاند که آنها هم باید باشند و هستند.
شما نمیتوانید بگویید که همه باید رفتاری فرهیختهوار در مواجهه با مسائل داشته باشند. چون به هر حال محال است که ما بتوانیم یک جامعه را پر کنیم از آدمهایی که شبیه هم هستند.این که میشود همان تربیت ایدئولوژیکی که میخواهد از همه آدمها، موجوداتی یکدست بسازد. ولی من گمانم این است که آنچه فرهنگ ما را نگه میدارد و حفظ و حراست می کند، وجود افرادی مثل ابوالفتح است.
در حال حاضر کمتر شاهد حضور انسانهای مومن به روشها و اصولها هستیم
شما حضور آدمهایی مثل ابوالفتح را در جامعه کنونی چگونه میبینید؟ آیا ما در این زمینه دچار کمبود هستیم؟ فکر میکنید در خانوادهها و جامعه چه قدر ابوالفتح داریم و چه قدر خوب است که داشته باشیم؟
در حال حاضر، ما آدم مومن به این روشها و اصول در خانوادهها نمیبینیم یا خیلی کم میبینیم؛ هر کسی در ظاهر اعتقاداتی دارد اما حاضر نیست برای آن جانش را بدهد
به نظر من کمبود داریم؛ آدمهایی مثل ابوالفتح در تربیت عناصر تاثیرگذار بر جامعه که منشا تغییر و تحول در مواجه با آسیبها و رنجهای جامعه هستند، بسیار موثرند. ببینید آدمهایی مثل ابوالفتح از بین رفتهاند یا چنان نادیده گرفته شده و مورد بی مهری واقع شدهاند. آدمهایی که میتوانستند عناصری را تربیت کنند که صاحب اصالت، شرافت و ایمان باشند که با آن ایمان بتوان چراغی روشن کرد.
در حال حاضر، ما آدم مومن به این روشها و اصول در خانوادهها نمیبینیم یا خیلی کم میبینیم؛ هر کسی در ظاهر اعتقاداتی دارد اما حاضر نیست برای آن جانش را بدهد. اما به تاریخ که نگاه کنیم آدمهایی را خواهیم دید که ایمانی را پرورش داده و پای اصولی ایستادهاند و به آن فکر کردهاند و برای آن انرژی و وقت گذاشتهاند تا آن ایمان، روزی ثمری بدهد که عام المنفعه باشد.
آدمهایی مثل نصرالله امروز یک مانیفستی دارند، شعاری میدهند و اعلامیهای صادر میکنند و فردا به نحوی دیگر. شرایط کنونی جامعه ما هم به همین شکل درآمده. در حالی که اگر از سالها پیش جریانی در مسیر اصلاح این آسیب ایجاد شده بود که فضاهای جدید فکری و فرهنگی را رقم می زد (مثل گشایشی که در حوزه مطبوعات اتفاق افتاد)، آدمهایی تربیت میشدند که بتوان در اصلاح جامعه روی آن ها حساب کرد.
ابوالفتح نمایش پروین قرار است آدم کلاسیکی باشد
موقعیتهایی که در نمایش پیش میآید الزاما معرف کل یک شخصیت نیستجایی در دیالوگهای خود، مادر را با القاب زیادی صدا میکنید و نصرالله میگوید این همه القاب را گفتی اما یک کلمه نگفتی «مادر». میخواهم بدانم، کاراکترهایی مثل ابوالفتح، آدمها را به صورت حقوقی و جایگاهشان میبینند؟ یعنی تربیت و مضامین و القاب افراد برایشان مهمتر است یا روحیات خانوادگی و احساسات هم برایشان اهمیت دارد؟
خب ابوالفتح نمایش پروین قرار است آدم کلاسیکی باشد. برای آدم سنتی و کلاسیک، طبقه و تبار مهم است. او آداب و رسوم خاصی برای خود دارد و با عناوین و القابی که به اعضای خانواده خود میدهد و تعاریف و تمجیدهایی که از پروین میکند و مورد نقد نصرالله هم هست، میخواهد به نحوی خانواده و خاندان و ایل و تبار خود را معرفی کند.
در عین حال رگه هایی از صمیمیت بیشتر هم در او دیده میشود؛ تعداد دفعاتی که افراد را با لقب «جان» خطاب میکند بسیار زیاد است. یا در میزانسنی دو نفره کنار مادر در بالکن و صمیمیتر از همیشه مینشیند. از این جهت من میخواهم بگویم موقعیتهایی که در نمایش پیش میآید الزاما معرف کل یک شخصیت نیست.
نظر شما