۱۰ مرداد ۱۴۰۱، ۱۷:۲۴
کد خبرنگار: 2493
کد خبر: 84840643
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

آن سوی وهم

۱۰ مرداد ۱۴۰۱، ۱۷:۲۴
کد خبر: 84840643
عدنان شاه طلائی | عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
آن سوی وهم

تهران- ایرنا- فیلم «زالاوا» که جوایز متعددی در جشنواره فجر و دیگر جشنوارهای بین‌المللی کسب و تحسین منتقدین را از آن خود کرده است به این می‌پردازد که ترس می‌تواند یک نشانه باشد تا یک پدیده.

فیلم زالاوا، زال آباد در زبان کوردی «سپید موی» معنی می‌دهد که جوایز متعددی در جشنواره فجر و دیگر جشنوارهای بین المللی کسب کرده و تحسین منتقدین را از آن خود ساخته است.

ارسلان امیری بعد از تجربه‌های قابل توجه به عنوان دستیار کارگردان اینک خود دست به کار این اثر شده است. امیری با همسر خود آیدا پناهنده در نوشتن فیلمنامه همکاری تنگاتنگی را از سر گذراندند که حاصل آن تولید زالاوا است. که همه نگاه ها را معطوف خود ساخته و با اشراف بر ابزار کار و ذهنیات و درونیات و روایت‌هایی که می‌نویسد تبحر خود را به اثبات رسانده است.

این درست که حوادث زالاوا در روستایی دور افتاده در کردستان بوقوع می پیوندد، ارسلان امیری اما از ذکر نام و شناسه گذاری پرهیز کرده است و صرفا به کدبندی های موقعیتی اکتفا نموده و روایت فیلمش را در ناکجا آبادی دوردست و مبهم که قید زمان و مکان را زده است، جایی که تنها گویش کوردی و فارسی دارند، رقم می زند.

اصولا انتظار و دلهره و تعلیق که عنصر کلیدی و از ویژگی های مختص ژانر است امیری را دچار لکنت و عدم تسلط یا دچار لغزش نمی‌کند. به قول خودش که گفته بود «اثرش تخیلی است و فیلمنامه را ده سال در ذهن خود داشته و پس از ده سال ‌دیده وقت آن رسیده که آن را بسازد.»

او با همسرش  آیدا پناهنده در نگارش اثر همکاری کرده که در اساس بر پایه گفته های بزرگان و ریش سپیدان طوایف که با شایعاتی خرافه پرداز و بزرگنمایی و توهم محض آغشته شده که اساسا زاییده و هم فکری آنان است که ابدا علمی نیست، نگاشته اند.

در سالهای پایانی دهه پنجاه خورشیدی یک استوار ارتش با بازی خوب نوید پورفرج که پیشتر وی را در مغزهای کوچک زنگ زده دیده بودیم، از بالا دستور دارد که در زالاوا هرچه اسلحه گرم در دست روستاییان است جمع آوری کند، اما با شایعاتی مبنی بر حرکت اجسام که از وجود جن خبر می‌دهد و حرفهایی خارق عادت که این شائبه را تقویت می‌کند، روبرو می‌شود.

اهالی روستا گویی به وهمی دچار شده اند که از خطر حتمی که با عقل جور نیست، سخن می گویند، حال باید دید آیا آنسوی وهمی که آنان دچارش شده اند، حقیقتی وجود دارد؟ اهالی روستا دچار بیماری پوستی نیز شده اند که بدین منظور خانم دکتری از سپاه دانش با بازی هدی زین العابدین برای مداوا و کشف راز آنان، به آنجا آمده است.

اگر از واقعیت فرونگذاریم ارسلان امیری کار متفاوتی را ارائه کرده است که نمونه های آن را سالهاست در سینمای درام و هراس نداشته ایم. صداگذاری با شناخت ماهیت وجودی تم و پلاتوهای اثر، مخاطبش را به وجد می آورد و کادرهای  متفاوتی از اینسرت های دیدنی از طبیعت و ساختمان خانه های کاه گلی کهنه روستا، اکثر بازیگران نقش‌های خود را به زیبایی عرضه کرده، بویژه جن‌گیر روستا.

خانم دکتر و استوار بسیار محکم و دقیق پرداخت شده اند. قاب‌های خوب کم نیستند که با موسیقی و صدا همراه شده باشند. فریمی که از نور شمع اکسپوز شده در خانه، خانم دکتر و استوار را درون خود، جای داده گفتگوئی رمانتیک میانشان رد و بدل شده کاملا شاعرانه و گل درشت مینماید و از هر نوع سانتیمانتالیزم دوری می جوید.

سر آخر اینکه استوار به عنوان منجی وارد جامعه ای بسته می‌شود که با خرافه، سر ستیز ندارد، تعقل و درک صحیح از ماهیت وجودی عوامل زیست محیطی و زندگی عادی در زیست بوم آنان دست نخوردنی باقی مانده که استوار از پس آنان  برنمی آید.

همه می‌دانیم ترس می تواند نشانه باشد تا یک پدیده. در واقع اما آدمی می‌تواند دارای مشکل بزرگتری بلحاظ روان‌شناختی که آن را بصورت ترس و توهم از خود نشان‌ میدهد، باشد.

از بین بردن ترس یعنی از بین بردن یک نشانه اما اصل مشکل باقی میماند. از استوار و جن گیر و خانم‌ دکتر کاری ساخته نیست تا زمانی که اهالی آن جامعه محصور و منزوی، از پوسته خود گام بیرون نگذارند ...   

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha