جعفر شهری در کتاب طهران قدیم در خصوص شروع عزاداری برای شهدای کربلا مینویسد که از ازمنه دور یعنی از رسیدن طایفه بنیاسد به دشت کربلا و شناختن اجساد شهدا و به خاک سپردن ایشان و مویه کردن بر مزارشان که روز سوم و به روایتی پنجم شهادت بوده، مردم شیعه مذهب پنهانی و در زمان دیلمیان و دودمان صفویه به طور آشکار همه ساله در دهه محرم، در بیستم صفر که اربعین امام حسین(ع) نامیده میشود مجالس تذکاری در عزای آن بزرگوار برپا میداشتند. [۱] پس آنگونه که فیودور وویچ کورف روسی در سفرنامه خود مینویسد: «محرم نزد ایرانیان ماه ماتم و اندوه است، در این ماه ایرانیان به دلیل شهادت امام حسین(ع) فرزند علی(ع) عزاداری میکنند».
فیودور وویچ کورف: محرم نزد ایرانیان ماه ماتم و اندوه است
آلبویه؛ عزاداری آشکار و رسمی در محرم
در دوره آلبویه تا روی کار آمدن طغرل سلجوقی، سوگواری سالار شهیدان بر اثر سیاستهای معزالدوله در بغداد و بیشتر نقاط ایران به صورت آشکار و رسمی برگزار میشد. در این عهد این مراسم آیینی به صورت سوگواری دسته جمعی در محلهای معین، دستهگردانی و سینهزنی اجرا میشد. یکی از اهداف مهم آلبویه در این سیاست مذهبی ابراز مخالفت علنی با حکومت خلفای عباسی بود. این آیین با سقوط آلبویه به مدت چند قرن پنهانی انجام میشد تا اینکه با روی کار آمدن صفویه این مراسم بار دیگر و با شکوفایی بیشتر برپا شد. [۲]
صفویه؛ زمینهساز گذار از سنتهای کهن عزاداری محرم به سنتهایی نو
در دوره صفویه با رسمیت یافتن مذهب تشیع اثنیعشری، شدت گرفتن تمایلات ملی ایرانیان در برابر عثمانی و بالا رفتن نقش جهانی ایرانزمین زمینهساز گذار از سنتهای کهن عزاداری محرم به سنتهایی نو در عصر صفوی شد. [۳] پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی که در دوره شاه عباس اول صفوی به ایران میآید در وصف مراسم عزاداری عاشورا سال ۱۰۲۷ ه. ق مینویسد: «دورا دور آنها را با مخمل سیاه پوشانده بودند و روی هر تابوت یک عمامه سبز و یک شمشیر گذاشته و سلاحهایی از اطراف آن آویخته بودند. این اشیا را روی طبقهایی چند بر سر عدهای گذاشته بودند و به آهنگ سنج و کرنا جست و خیز میکردند و دور خود چرخ میزدند».
میکله مامبره دیپلمات ونیزی در سفرنامه خود در مورد مراسم عزاداری محرم در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی مینویسد که «در ماه مه آنها مصائب فرزند علی (ع) که امام حسین (ع) نامیده میشود، را اجرا میکنند ... آنها برای شهادت وی این مصائب را به مدت ده روز انجام میدهند و به آن سبب همگی سیاه میپوشند، با پارچههایی مشکی سر خود را میبندند و لباسهای مشکی به تن میکنند. در این ده روز شاه از خانه خود خارج نمیشود. از عصر تا ساعت یک شب گروههای مردمی شهر را طی میکنند و در مساجد به فارسی مصائب آنکه امام حسین (ع) مینامند را فریاد میزنند. آنان نام این واقعه را عاشورا نهادهاند».
قاجارها و نهادینه شدن عزاداری حسین (ع)
با روی کار آمدن دودمان قاجاریه، عزاداری برای امام حسین(ع) نهادینه شد و به صورت امری عمومی و مردمی درآمد، به گونهای که نوشتهاند در دوران قاجاریه در تهران و شهرهای بزرگ در تمام ماههای محرم و صفر در اغلب محلهها مردم با برپا کردن چادر و گستردن فرش و نصب علم و کتل، عزاداری میکردند و هر کس و هر صنف و دسته طبق نذر خود به طور نسبی به این کار دست میزدند و آن را نوعی فریضه مذهبی میدانستند. [۴]
در دوره قاجاریه بزرگان حکومت نیز خود به برگزاری مجالس عزا اقدام میکردند، چنان که اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات (چاپ و نشر) ناصرالدین شاه با تصریح و تاکید بر برگزاری مجالس عزاداری در منزل خود میگوید: «تنها چیزی که از برای خود اسباب نجات دنیا و آخرت می دانم خدمت به خامس آلعبا سیدالشهداء(ع) میباشد».[۵]
جان ویشارد سفیر فرانسه نیز معتقد است که شخص شاه به طور کلی سیاه می پوشید و به سخنان واعظ گوش فرا می داد. ساموئل گرین ویلر بنجامین نخستین دیپلمات رسمی آمریکا در دوره ناصرالدین شاه با مشاهده مراسم عزاداری محرم در ایران و شنیدن شرح واقعه امام حسین (ع) در خاطراتش مینویسد که «اگر شخص شجاعی در این دنیا بوده، مسلماً آن شخص حسین، پسر علی (ع) بوده است».
ساموئل بنجامین: اگر شخص شجاعی در این دنیا بوده، مسلماً آن شخص حسین، پسر علی بوده است
همچنین در این دوره از بعضی رویدادهای تاریخی و مذهبی، از جمله واقعه کربلا، نمایش میساختند و در گذر یا میدانها، به تماشا میگذاشتند. به عبارت دیگر، از دوره قاجاریه، نمایش به عنوان یکی از اقسام عزاداری بر دیگر عزاداریها افزوده شد. در این دوره، حکومت و دربار و به دنبال آن، اعیان و اشراف نه تنها از تعزیهخوانیهای عمومی تشویق و حمایت میکردند، بلکه خود نیز به برگزاری این مراسم میپرداختند و تکایا و محلهای معین و حتی خانههای شخصی خود را به این کار اختصاص میدادند.
انیس الدوله، ملکه ایران در دوره ناصری، زنان سفرای کشورهای خارجی یا فرستادگان زن از کشورهای اروپایی را به مراسم تکیه میآورد و شخصاً داستان تعزیه را برایشان شرح میداد و حتی برای آن که شدت وابستگی خود را به مذهب تشیع نشان دهد در حضور آنها برای مصایب امام حسین(ع) گریه و ناله سر میداد.
به هر ترتیب عزاداری برای امام حسین(ع) در طول تاریخ و به شیوههای مختلف برگزاری میشده است و در عصر قاجار که در واقع ادامه روند عصر صفویه بوده، وارد مرحله جدیدی میشود که از لحاظ شکلی و محتوایی دگرگون میشود و در میان مردم نمود بیشتری پیدا میکند و زنان نیز حضور گستردهای در این مراسم دارند.
این در حالی است که در دوره پهلوی اول محدودیتهای فراوانی پیش روی عزاداری به شکل عمومی ایجاد شد که بعد از سرنگونی رضاشاه این محدودیتها به شکل ملموسی کاهش یافت. در ادامه، ریشههای شکلگیری نهضت اسلامی که به انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ منتهی شد، بر بستر هیاتهای عزاداری رشد یافت.
پینوشت
[۱] شهری، جعفر(۱۳۷۶). طهران قدیم، جلد ۲، تهران: انتشارات معین، ص ۳۵۲
[۲] جعفریان، رسول(۱۳۷۶). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم: موسسه انصاریان، ص ۳۲۵
[۳] پرغو، محمدعلی، غلامزاده، صدیقه(۱۳۹۴). «عزاداری محرم در عهد صفوی؛ یک بررسی آسیبشناختی»، تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شماره ۳، ص ۱
[۴] کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، ص ۳۲۱
[۵] عزیزالسلطان، روزنامه خاطرات عزیزالسلطان(۱۳۷۶). به کوشش محسن میرزایی، تهران: زریاب، ص ۱۲۶
نظر شما