مدتی قبل بود (۲۸ تیر ماه ۱۴۰۱) که جمعی از شعرا دیداری با رئیسجمهوری داشتند و نکات مختلفی در آن جلسه مطرح شد. یکی از این موضوعات که با درخواست یکی از شاعران مطرح شد، راهاندازی یک تشکیلات جدید و مستقل برای شعر بود. این موضوع که هر از گاهی در مدیریت فرهنگی مطرح میشود، با واکنشهای مختلفی روبهرو شده است که در آخرین نمونه آن محسن پرویز، رئیس انجمن قلم ایران و معاون فرهنگی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در یادداشتی به این موضوع پرداخته است که در ادامه مشروح این یادداشت را میخوانیم:
و اما «قصه شعر»...
تاریخ تکرار می شود؛ متاسفانه!
آقای وزیر، مراقب باشید تصمیم عجولانه گرفته نشود.
اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ در آیین افتتاحیه نخستین همایش شاعران ایران و جهان در تالار وحدت تهران، مجری مراسم پس از مقایسه حوزه شعر و فیلم گفت که به نمایندگی از شاعران حاضر، خواهان راهاندازی تشکیلات مستقلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شعر است (چیزی شبیه دفتر موسیقی یا دفتر هنرهای تجسّمی) و از حاضران خواست تا اگر موافقاند، کف بزنند. تالار وحدت مملوّ از شاعران ایرانی و خارجی و علاقهمندان ادب فارسی بود و صدای کفزدنها سالن را به لرزه درآورد. البته این نظرخواهی با دست زدن حاضران در جلسه تمام نشد. رئیسجمهوری وقت در پاسخ به این درخواست خامدستانه، عجولانه از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواست تا قائممقامی در حوزه شعر و ادب فارسی انتخاب کند.
تیرماه ۱۴۰۱ با جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ به دیدار رئیسجمهوری محترم رفته بودیم. تاریخ تکرار شد و یکی از شاعران، در صحبتهای خود، با استدلالی مشابه خواهان راهاندازی یک تشکیلات جدید برای شعر در وزارت ارشاد شد!
سال ۱۳۸۹ یادداشتی نوشته بودم که بخشی از آن را تکرار میکنم:
۱. آیا ایجاد تشکیلات جدیدی به اسم شعر (دفتر یا اداره یا مرکز یا سازمان) چقدر کارساز است و تا چه اندازه میتواند به گسترش و پیشبرد امور کمک کند؟ کدام طرح عملیاتی در حوزه شعر مطرح شده که به دلیل نبود تشکیلاتی به این اسم معطل مانده است؟
۲. بسیاری از همانها که تصور میکنند نبود تشکیلات دولتی باعث ضعف کارها میشود، از سوی دیگر همواره خواهان سپردن امور به بخش غیردولتی و کاهش تصدّیگری دولت میشوند (و گاهی تا آنجا پیش میروند که راهحلّ همه مشکلات را تعطیلی بخشهای دولتی میدانند).
به دیگر سخن، هرجا که تشکیلاتی هست، برخی خواهان محدودسازی یا حتّی برچیدن آن هستند و ضعف امور را به دخالت دولت نسبت میدهند و هر جا که نیست، خواهان گسترش تشکیلات دولتی و ایجاد آن هستند (تا ظلمی که به آن حوزه رفته است، جبران شود)! و این میشود که معمولاً دولتها (طی سالها هم) به یک تشکیلات درست و کارشناسیشده دست نمییابند.
۳. نه تنها شعر، که ادبیات داستانی هم فاقد یک تشکیلات مستقل در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. داستان (به عنوان مادر ادبیات نمایشی و سینما) هیچگونه تشکیلاتی در وزارتخانه ندارد. ایجاد تشکیلاتی برای حوزه شعر، منجر به طرح درخواست مشابه دستکم از سوی داستاننویسان خواهد شد.
۴. در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ساختار بر اساس نوع هنر پایهریزی شده است و لذا هریک از هنرهای مرتبط دارای تشکیلاتیاند؛ ولی در معاونت امور فرهنگی چنین نیست و کارها باید در ادارات و دفاتر موجود به سرانجام برسند. اگر قرار باشد دفاتر یا ادارههای تخصّصی، بخشهای مختلف را به سامان برسانند، لازم است «دفتر یا اداره شعر، اداره داستان، اداره حکمت و اندیشه و فلسفه، اداره تاریخ، اداره نکوداشت مفاخر فرهنگی و نظایر آن» راهاندازی شوند.
۵. مشکل اصلی، تشکیلات نیست. تشکیلات کار نمیکند. آدمها کار میکنند. آنجایی که تشکیلاتی هست، اما انگیزه و مدیر توانمندی نیست، کاری انجام نمیشود و برعکس.
نظر شما