۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۸:۰۳
کد خبر: 84867186
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

«قبیله‌گرایی» برابر مهاجران افغانستانی و یک بام و دو هوای رسانه‌ای

۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۸:۰۳
کد خبر: 84867186
مینا اینانلو
«قبیله‌گرایی» برابر مهاجران افغانستانی و یک بام و دو هوای رسانه‌ای

تهران- ایرنا- گسترش اخبار جعلی در مورد حضور مهاجران افغانستانی در خاک ایران و تبعات آن، بر بستر «دیگری‌سازی» پیش می‌رود. برخی هم می‌گویند تشدید آن در رسانه‌های اجتماعی با تبلیغات ضدایرانی ارتباط دارد.

حضور مهاجران افغانستانی در ایران چه قانونی باشند و چه غیرقانونی، زمانی بیشتر به چشم می‌آید و به دیده یک مساله به آن نگریسته می‌شود که یکی از آنان در حادثه‌ای خبرساز شود؛ از حمله به طلاب در صحن رضوی تا آخرین آن که زورگیری در یکی از بزرگراه‌های پایتخت بود.

به همین خاطر این انگاره نزد طیفی از پژوهشگران اجتماعی، فعالان حوزه مهاجران، روزنامه‌نگاران و ... شکل گرفته که مساله مهاجران در جامعه ما با مقوله خبر و فراتر از آن نحوه بازنمایی رسانه‌ای این مساله گره خورده است؛ بررسی ابعاد این وضعیت باعث شد تا پژوهشگر ایرنا با «علی شاکر» روزنامه‌نگار و «امید جهانشاهی» متخصص مدیریت رسانه و مدیر گروه آینده‌پژوهی رسانه مرکز تحقیقات صداوسیما گفت‌وگو کند که شرح آن در ادامه آمده است؛

نحوه شکل‌گیری «ما» و «دیگری»

علی شاکر: با افغانستانی‌ها همدردی می‌کنیم، در توییتر هشتگ‌های حمایت‌گر راه می‌اندازیم، ولی فقط کافی است که احساس کنیم حضور اهالی افغانستان برای ادامه حیات مسالمت‌آمیز ما خطر دارد، آنجا است که رسانه‌ها وسیله‌ای می‌شوند برای دیگری‌سازی

شاکر درباره نگاه عمومی به حضور مهاجران افغانستانی در ایران می‌گوید: آن‌چه از آن تحت عنوان افغان‌هراسی یاد می‌شود چیزی نیست که عجیب یا تازه باشد و البته جای کلمه‌ی «افغان» هر چیز دیگری می‌توانیم بگذاریم. موضوع این است که ما انسان‌ها به طور کلی توان ارتباط میان‌گروهی ضعیفی داریم. طی چند صد سال اخیر ما به‌گونه‌ای فرگشت پیدا کرده‌ایم که می‌توانیم روابط حسنه‌ درون‌گروهی داشته باشیم و حداکثر با «برخی گروه‌ها» ارتباط بگیریم. ما از این طریق با هم همکاری می‌کنیم و اخلاق از دل همین همکاری بیرون می‌آید. با این حال مشخص است که بر اساس ویژگی‌هایی که داریم ما که نمی‌توانیم با همه همکاری کنیم و این باعث به وجود آمدن دو مفهوم «ما» و «آن‌ها» می‌شود یعنی دو قطب دور از هم.

وی می‌افزاید: «ما» درون روابط گروهی خود، هم نزدیکی‌های خویشاوندی داریم و هم ارزش‌ها و فرهنگ مشترک. اینجا است که دوستی و رابطه‌ی مستحکمی بین ما شکل می‌گیرد. در همین حال چون طی این چند ده هزار سال در جوامع قبیله‌ای رشد کرده‌ایم به راحتی نمی‌توانیم از ساخت «دیگری» یا همان «آن‌ها» جلوگیری کنیم. اما این تعارض میان «ما» و «آنها» چه زمانی پیش می‌آید؟ «جاشوآ گرین» نویسنده‌ی کتاب «قبیله‌های اخلاقی» در جواب می‌گوید زمانی که دچار تراژدی منابع مشترک شویم، یعنی هر دو قبیله مجبور شویم برای ادامه حیات از منابعی مشترک استفاده کنیم این تعارض پیش می‌آید. پس در عمل باید با هم همکاری کنیم. هرچند که از یک قبیله نیستیم. برای همین است که طی چند صد سال اخیر یکی از مهمترین پرسش‌های فلاسفه این است که چه‌طور باید به یک اخلاق عرفی و جهان‌شمول برسند.

از دیگری‌سازی خودمان تا تبلیغات ضدایرانی دیگران

شاکر پیرامون نقش رسانه‌ها در نحوه انعکاس حضور مهاجران افغانستانی در ایران و تبعات آن می‌گوید: ماجرا این است که برخی افغانستانی‌ها به خاطر تنگناهای پیش آمده به ایران آمده‌اند. ما در ابتدا و زمانی که هنوز آنان در کشور خود با تروریسم و درگیری‌های داخلی دست‌ به گریبان هستند، با افغانستانی‌ها همدردی می‌کنیم. در توییتر هشتگ‌های حمایت‌گر راه می‌اندازیم. ولی فقط کافی است که احساس کنیم حضور اهالی افغانستان برای ادامه حیات مسالمت‌آمیز ما خطر دارد. آنجا است که رسانه‌ها وسیله‌ای می‌شوند برای دیگری‌سازی.

وی می‌افزاید: اما پیرو همان اصل قبیله‌گرایی، باز در این فضا هم با پدیده‌ی «اتاق پژواک» (Echo Chamber) مواجهیم. یعنی کاربران جذب کسانی می‌شوند که به لحاظ فرهنگی و هنجاری با آنان نزدیکی دارند. باز در اینجا هم قبیله‌هایی مجازی شکل می‌گیرد و روند «دیگری‌سازی» ادامه پیدا می‌کند. یعنی «ما» حامل تمام ویژگی‌های خوب هستیم و «آن‌ها» حامل تمام ویژگی‌های اخلاقی نادرست.

امید جهانشاهی نیز در این باره اظهار می‌دارد: مسائل اساسی جامعه، آن‌هایی هستند که از سوی رسانه‌ها برجسته و بزرگ می‌شوند؛ این که مردم چه برداشت، قضاوت و نگاهی درباره رویدادها و مسائل داشته باشند از سوی رسانه‌ها تعیین می‌شود. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که نگاه رسانه‌ها به رویدادها و برجسته ساختن آنها به مولفه‌های مختلفی برمی‌گردد که یکی از آنها مالکیت رسانه‌ها و در واقع اقتصاد سیاسی آنها است.  نکته دیگر بحث رشد رسانه‌های اجتماعی در کشور و طبیعتی است که رسانه‌های اجتماعی دارند و از این طریق می‌توانند بر تعیین اولویت و جهت گیری‌های ذهنی تاثیر داشته باشند.

وی ادامه می‌دهد: در مورد افغان‌ها چند عامل باعث شد که نگاه به آنان و مسائل‌شان مورد توجه مردم قرار بگیرد. قبلا رسانه‌های رسمی مانند تلویزیون و روزنامه متاثر از روایت رسمی حکومت به مورد افغان‌ها می‌پرداختند، اما مهاجرت گسترده آنان به ایران بعد از پیروزی طالبان در افغانستان باعث شد که مردم نسبت به افغان‌ها حساس شوند و این رویدادهایی که اتفاق افتاد یعنی حمله جوان متاثر از اندیشه‌های تکفیری و به شهادت رساندن طلبه‌ها در مشهد باعث شد که مساله افغان‌ها در رسانه‌ها و جامعه جدی و پر رنگ شود.

امید جهانشاهی: واکاوی شایعاتی که در خصوص افغان‌ها در ایران و رسانه‌های اجتماعی مطرح شده نشان می‌دهد که هم رسانه‌های اجتماعی باعث می‌شوند اخبار جعلی گسترش یابد و هم اینکه خط خبری ضدایرانی به دنبال افغان‌هراسی در ایران بوده و هست

به گفته جهانشاهی، رسانه‌های اجتماعی به موضوعی حساس می‌شوند که اغلب در آن زمینه اطلاعات گسترده‌ای ندارند و تحت تاثیر فضا قرار می‌گیرند و شروع می‌کنند درباره موضوعاتی که آگاهی لازم را ندارند، مدام نشر و بازنشر می‌کنند. به عبارتی توسعه اخبار جعلی در رسانه‌های اجتماعی به ذات آنها برمی‌گردد. در مورد افغان‌ها من فکر می‌کنم یک خط خبری یا جریان سیاسی معاند با ایران هم مطرح هست و به دنبال افغان‌هراسی و دامن زدن به آن است زیرا افغان‌هراسی به ضرر کشور ما است. نگاه منفی نسبت به مردم افغانستان در بین ایرانیان پیامدهای نامطلوبی برای ما و دستاویز مطلوب برای دشمنان دارد. در واقع شایعاتی که نسبت به افغان‌ها در ایران و رسانه‌های اجتماعی مطرح شده و حتی پلیس فتا هم به این زمینه ورود کرده و به یک یا دو نمونه از آن‌ها پرداخته‌است، نشان می‌دهد که هم رسانه‌های اجتماعی باعث می‌شود که اخبار جعلی گسترش یابد و هم اینکه خط خبری ضدایرانی به دنبال افغان‌هراسی در ایران بوده و هست.

چه باید کرد؟

شاکر به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: در دوره‌ی معاصر بر طبل دیگری‌سازی کوبیدن در عمل بر ضرر خود ما هم هست. اینجا است که باید سواد رسانه‌ای کاربران را ارتقا دهیم. این امر باعث می‌شود تا اگر شیطنت‌هایی در این میان وجود دارد، کاربران سریع‌تر به آن پی ببرند.

وی ادامه می‌دهد: نهادهای واسط مدنی باید بتوانند در شبکه‌های اجتماعی موج‌ «شناخت دیگری» راه بیندازند. این شناخت از دل «ارتباط» بیرون می‌آید. بنابراین کارزارهای اجتماعی در این میان بسیار اهمیت دارند. در این کارزارها، ما باید خیال کاربران را آسوده کنیم که حضور افغانستانی‌ها (دیگری) در ایران فاجعه نیست. در بسیاری از مواقع همکاری‌های مردم دو کشور باعث اتفاق‌های خوبی شده است. همچنین باید بر پیشینه‌ی فرهنگی و زبانی میان ایران و افغانستان تاکید شود.

شاکر در نهایت می‌گوید: البته باز هم تاکید می‌کنم. با حلوا حلوا کردن رسانه قرار نیست دهان صلح شیرین شود. صرف پرداختن رسانه‌ها به این موضوع موجد صلح نیست. اما آنچه که اهمیت دارد این است که رسانه می‌تواند «وسیله‌ی صلح‌آفرینی» باشد. به همان اندازه که قدرت جنگ‌آفرینی دارد.

امید جهانشاهی بیان می‌دارد: نگاه رسانه‌های رسمی به موضوع افغانستان باید یک نگاه فرهنگی باشد. افغانستان بخشی از ایران بزرگ فرهنگی است و ایران ما و افغانستان در طول سال‌های متمادی برادران، هم‌زبانان و هم‌دینان یکدیگر بوده و رسانه‌ها باید این رویکرد فرهنگی را داشته باشند. غفلت از آن نباید سبب شد افراد ناآگاه در رسانه‌های اجتماعی و کسانی که به دنبال ضدیت ایران بزرگ فرهنگی هستند در رسانه‌های اجتماعی به شایعات و افغان‌هراسی دامن بزنند. من معتقدم اگر در مورد جمهوری آذربایجان هم چنین رویکرد فرهنگی می‌داشتیم، می‌توانستیم موفق‌تر عمل کنیم. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha