اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در تلاش است تا در سلسله مطالبی یاد و اثر استادان و پژوهشگران ایران اسلامی را که بر اثر بیماری کرونا از دنیا رفتند، زنده کند.
در همین ارتباط در گزارشی پژوهشی با عنوان «نظریهپردازی که رژیمهای بینالمللی را میشناخت» و یادداشتهایی با عناوین «استادی که در حوزه روابط بینالملل دغدغهمند بود»، «مردی از جنس رئالیسم ایرانی» و «استادی که دشمن را خوب میشناخت» به بررسی حیات علمی و آثار دکتر ابومحمد عسگرخانی پرداخته شد.
دکتر «روحالله قادری کنگاوری» دانشیار روابط بینالملل و عضو هیات علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) مطلب ذیل را در مورد دکتر عسگرخانی در اختیار ایرنا قرار داده است:
دکتر عسگرخانی روی مساله وحدت ملی بسیار تاکید داشت و معتقد بود دولت باید در مقابل بلوکهای قدرت قوی باشد اما در برابر مردم و جامعه نباید گردنفرازی کند
دکتر عسگرخانی روی مساله انسجام، یکپارچگی و وحدت ملی بسیار تاکید داشت و معتقد بود که دولت باید در مقابل بلوکهای قدرت قوی باشد نه ضعیف اما در برابر مردم و جامعه نباید گردنفرازی کند. اگر دولتی تسلیم و وامدار بلوکهای قدرت باشد نخواهد توانست دولت قوی و مقتدر را برای حل مسائل کلان ملی و مشکلات جامعه تشکیل دهد. این نکته بسیار دقیق است و هنوز هم ما میبینیم که این مساله روز ما است. یعنی هرجا دولت قوی بود به صورت مستقل و مقتدر، توانسته امنیت و معیشت جامعه را تامین کند اما برعکس هرجا ضعیف بود و ضعیف عمل کرد به جای خدمت به جامعه در خدمت گروهها و جریانهای قدرتی قرار گرفت، جز حفظ منافع خودشان منفعت عمومی و اجتماعی برایشان ارزشی نداشته است.
اساسا تعارض منافع در چنین شرایطی شکل میگیرد و این بدترین وضعیتی است که میتواند برای یک دولت و حاکمیت پیش بیاید؛ دولتی که نتیجه تعارض منافع نهادی و سازمانی و فردی باشد هرگز نخواهد توانست حافظ منافع ملی باشد و عملا یک دولت وابسته و ضعیف خواهد بود.
دکتر عسگرخانی حقیقت قدرت و امنیت را با پوست، گوشت و استخوانش درک کرده بود و به دلیل اشراف کامل و اطلاعات دقیق ایشان از مناسبات قدرت در روابط بینالملل و بازی قدرتهای بزرگ، مهمترین کارویژه دولت را تولید و تامین امنیت خودبنیاد میدانست و تحت هیچ شرایطی مذاکره و مصالحه بر سر امنیت را به نفع کشور و نسل آینده ایران نمیدانست. به تعبیر خود من ایشان حتما ترجیح میداد در داخل کشور خودش از گرسنگی بمیرد اما به دست خارجی و بیگانه کشته نشود؛ عجب نگاه بلند عزتمندانهای داشت. به همین خاطر دکتر عسگرخانی از همان روز اول با برجام و این سبک از مذاکره مخالف بود. البته مخالف مذاکره نبود حتی با دشمن. مذاکره را فعل مشروط میدانست؛ مشروط به زمان، مکان، موضوع و ساختار مذاکره و حتی تیپولوژی مذاکرهکنندگان. البته برخی برای کوبیدن دکتر عسگرخانی میگفتند که این حرفا از شکمسیری است و دکتر عسگرخانی التفاتی به اقتصاد و معیشت مردم ندارد. در صورتی که اصلا این طور نبود بلکه او مخالف مذاکره بیهوده و بیثمر بود و مذاکره را بر سر امنیت که ناموس ملی میدانست، هرگز قبول نداشت. بارها مشاهده میشد که از شدت ناراحتی مثل مارگزیده به خودش میپیچید که مبادا واگذاری قدرت هستهای به حوزه بازدارندگی موشکی و منطقهای هم بیانجامد. مخالفت ایشان با پذیرش رژیمسازی علیه کشور مثل برجام و FATF هم ناشی از این نوع نگاه بود.
انصافا دکتر عسگرخانی را به حق میتوان پدر رئالیسم ایرانی و مغز متفکر امنیت خودبنیاد، خودیار و خوداتکا در جامعه علمی علوم سیاسی و روابط بینالملل کشور نامید. او تا کجا را نظاره میکرد. تا کِی خدا فرزندی چون ابومحمد به این دنیا هدیه کند. من در اینجا البته بنا ندارم از ظلمی که در حق استاد شد صحبت کنم اما استاد را به خاطر همین تیزبینی و هوشیاری و نقد دیپلماسی طرفدار غرب و آمریکا بود که از دانشگاه بازنشسته کردند. آخر مگر میتوان فکر و اندیشه را بازنشسته کرد. یگانه گوهری بود انصافا استاد.
دکتر عسگرخانی ایمان و اعتقاد عجیبی به نهاد سپاه پاسداران در تولید قدرت ملی و نقش بیبدیل آن در تامین امنیت ملی داشت و همواره تاکید می کرد که سپاه به عنوان یک نهاد بازدارنده محور باید نوعی بوروکراسی هستهای را تشکیل داده تا از نفوذ و خرابکاری دشمن در صنعت هستهای و نفوذ و وادادگی در دیپلماسی هستهای مراقبت و محافظت کند و فرایند بازدارندگی هستهای تکمیل شود. احترام ویژهای که استاد برای مقام شامخ شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی قائل بودند اصولا از این جنس بود. او میدید که این بزرگوار چگونه شبانهروز برای گسترش مرزهای امنیت ملی از طریق نیروهای مومن و جان برکف مقاومت خود را به آب و آتش میزند.
او معتقد بود که شهید سلیمانی هرجا قدم برداشته از منافع ملی ایران دفاع کرده چرا که ایشان منافع ملی را متغیر وابسته به امنیت ملی و بینالمللی میدانست و لذا هر جا امنیت ایران تهدید شود ناچار از مداخلهایم و باید با آن تهدید مقابله کرد، چون منافع ایران به خطر افتاده است. دکتر عسگرخانی جنس کنش شهید سلیمانی را این نوع تحلیل میکردند و همواره میستودند. وی، شهید سلیمانی را اسطوره معنویت و اسطوره استراتژیست میدانست که توانسته ایدئولوژی را به استراتژی تبدیل کند چرا که هدفش رساندن آدمی به درجه کمال انسانیت است و برای این هدف استراتژی داشت. او، شهید سلیمانی را بزرگترین استراتژیست جنگهای ترکیبی در دنیا میدانست و میشناخت.
دکتر عسگرخانی مهمترین کارویژه دولت را تولید و تامین امنیت خودبنیاد میدانست و تحت هیچ شرایطی مذاکره و مصالحه بر سر امنیت را به نفع کشور و نسل آینده ایران نمیدید
فهم دکتر عسگرخانی در حوزه سیاست خارجی را میتوان در قالب «مکتب عسگرخانی» بیان کرد. حقیقتا ایشان صاحب مکتب بود؛ مکتبی که قدرت را با امنیت و امنیت را با اقتصاد، و اقتصاد را با فرهنگ و ارزشهای انسانی میسنجید و دنبال میکرد. قدرتی را میخواست که امنیتآفرین باشد و امنیتی را میخواست بدون وابستگی و اتکاء به عنصر خارجی تا بستر رشد و توسعه و پیشرفت ملت و مولد هنجارها و ارزشهای والای انسانی باشد. ما کمتر استادی در رشته روابط بینالملل داشته و داریم که اینگونه به سیاست خارجی و دیپلماسی نگاه کند. اساساً دکتر عسگرخانی هدف از رشته روابط بینالملل را جلوگیری از جنگ و خونریزی و ایجاد صلح و امنیت پایدار برای بشریت میدانست نه صرفا دانش چرایی و چگونگی رفتار دولتها. از نظر او اتهامات و جنجال رسانهای غرب و آمریکا در سه حوزه حقوق بشر، تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی صرفاً یک هدف دارد و آن هم تسلیم کردن ایران است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید مراقبت نماید که در برابر خواستههای آنها کوتاه نیاید.
دکتر عسگرخانی قدرت منطقهای، قدرت موشکی-پهبادی و قدرت هستهای را در خدمت سیاست خارجی و پشتیبان دیپلماتها در عرصه بینالمللی میدانست. لذا هرگز به دوگانه مشکوک و مسموم میدان و دیپلماسی باور نداشت و بیان آن را خیانتی نابخشودنی میدانست.
همه نهادهای دفاعی، نهضتی و نظامی کشور در کنار دستگاههای امنیتی را کنشگران و پشتیبانان اصلی و قانونی دستگاه دیپلماسی کشور میدید و دیپلماسی را هرگز در انحصار یک نهاد یا یک بازیگر خاص نمیدانست. به همین خاطر یکی از مطالبات جدی استاد این نکته بود که چرا واقعیات سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دانشگاههای مادر ایران مثل تهران، شهید بهشتی، علامه و ... تدریس نمیشود تا لااقل دانشجویان را با ادبیات بازدارندگی، دیپلماسی اجبار، خلع سلاح و کنترل تسلیحات آشنا کرد و به قدرت مقاومت در تولید امنیت پی ببرند.
*دانشیار روابط بینالملل و عضو هیات علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع)
نظر شما