ویژگی بنیادی انقلاب اسلامی نسبت به دیگر نهضتهای ایران در سده اخیر، مکتبی و اسلامی بودن آن است. با این همه، در حال حاضر و با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی این ادعا را مطرح میسازند که روحانیت جایگاه و پایگاه مردمی خود را نسبت به گذشته از دست داده و این در حالی است که روحانیت در مدل حکومتی جمهوری اسلامی جایگاهی محوری دارد.
نهاد روحانیت از این جهت دارای اهمیت است که بسیاری مشروعیت و اعتبار این نهاد نزد مردم را به شکل مستقیم به مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی گره میزنند؛ به این معنی که هر چه جایگاه اجتماعی و مشروعیت نهاد روحانیت در جامعه ایرانی متزلزل شود و کاهش یابد، اعتبار و مشروعیت نظام نیز زیر سوال می رود.
برداشتن عمدی حجاب، عدم شرکت در مناسک سیاسی و ... از نمونههای بارز مخالفتهایی اجتماعی است که ضرورت ترمیم رابطه مردم و روحانیان را به تصویر میکشد
در بین روحانیون، افراد سرشناسی وجود داشتند که به واسطه تصدی سمتهای مدیریتی عالی یا شهرت در مسائل علمی از جایگاه ممتازتری برخوردار بودند. این افراد تاثیری شگرف در جذب مردم و کسب حمایت مردم از نظام داشتند. این ویژگی در بزنگاههای مهم تاریخی و اجتماعی ایران ملموستر بوده است.
روحانیون سرشناس با حمایتهایی که از دولتمردان و نظام جمهوری اسلامی در چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجام دادهاند، بسیاری از تهدیدات و نقشههای دشمنان نظام را خنثی کردهاند. با این حال در یک دهه اخیر مخصوصاً از سال ۱۳۹۵ به بعد، شاهد ارتحال بسیاری از این چهرهها هستیم؛ افرادی که موجب قوام و تضمین امنیت ملی جمهوری اسلامی بودهاند. ضمن اینکه ارتحال این افراد و تلاش برخی چهرهها و روحانیون برای پر کردن خلاء ناشی از فقدان این افراد در جامعه، باعث ایجاد چالشهایی در کشور شده است.
در پژوهشی که «پیمان حسنی» پژوهشگر پژوهشکده مطالعات راهبردی به انجام رسانده، ضمن بررسی نقش روحانیت در ایران معاصر و نسبت آن با امنیت ملی جمهوری اسلامی به چالشهای ناشی از ارتحال علما و مراجع تقلید در حدود یک دهه اخیر پرداخته شده و توصیههای راهبردی در مورد جایگاه روحانیت به چشم میخورد.
روحانیت از صفویه تا پهلوی
روحانیت عنصر اصلی مولد فرهنگ در کشور ما بوده است. نهاد روحانیت در تاریخ و جامعه ایرانی سابقه طولانی دارد، با این حال در تاریخ سیاسی ایران معاصر بعد از حدود شش قرن انفعال و بیتحرکی در عرصه سیاسی و اجتماعی، در دوره صفویه شاهد تاسیس حکومت فراگیر شیعی هستیم.
در دوران زندیه و افشاریه این نقش رنگ باخت و کنشگری روحانیون در عرصه سیاسی جامعه کاهش ملموس پیدا کرد، با این حال در دوران قاجاریه شاهد بازگشت روحانیت به عرصه سیاسی و اجتماعی هستیم. فتوای میرزای شیرازی در تحریم استعمال تنباکو و توتون را میتوان نقطه عطفی در حیات سیاسی و اجتماعی این نهاد برشمرد.
در یک دهه اخیر به ویژه از سال ۱۳۹۵ به بعد، شاهد ارتحال بسیاری از چهرههای شاخص روحانی و مراجع هستیم؛ افرادی که موجب قوام و تضمین امنیت ملی جمهوری اسلامی بودهاند
انقلاب مشروطیت و مسائل پیرامونی آن منزلت و جایگاه روحانیت را تا حد زیادی نزد مردم و حکومتها بالا برد.
در دوران حیات سلسله پهلوی وضعیت روحانیت شرایط جدید پیدا کرد رضا شاه به دلیل تلاش برای نوسازی و تجدد ایران و نیز تمرکز قدرت در ساختار دولت مطلقه، همواره خود را در مقابل روحانیت میدانست و تلاش میکرد موقعیت سیاسی اجتماعی این قشر را محدود سازد. دوران رضا شاه دوران سرکوب و انزوای سیاسی اجتماعی روحانیت است.
بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ رفتهرفته شاهد ترمیم و بازسازی منزلت سیاسی-اجتماعی از دست رفته روحانیت هستیم. ملی شدن صنعت نفت به رهبری آیت الله کاشانی نقش مهمی در این راستا ایفا کرد. سرانجام این حرکتها در سال ۴۲ سر آغاز شکل گیری نهضتی بود که در سال ۵۷ به ثمر نشست.
جامعه مدرسین و مقاطع سرنوشتساز؛ از معرفی تا خلع مراجع
طی سالهای بعد از انقلاب، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مهمترین نهاد حوزوی برای انجام فعالیتهای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بوده است. این نهاد متشکل از تعدادی از استادان حوزه علمیه قم و هدف آن اصلاح و برنامهریزی برای فعالیتهای حوزه علمیه و ترویج و گسترش معارف اسلام، دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه و ایجاد زمینه مناسب برای پرورش نیروهای حوزوی است.
پس از انقلاب جامعه مدرسین به عنوان مرجع اصلی در امور حوزه و مراجع و روحانیان نیز مطرح شد و به تنظیم روابط و تعاملات میان جامعه حوزه و حکومت پرداخت.
پس از درگذشت آیت الله اراکی به علت عدم وجود مرجع جامعالشرایط علل اطلاق، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تعداد ۷ نفر از علمای جایز التقلید را معرفی کرد که آیات عظام سید علی خامنه ای، محمدتقی بهجت، محمد فاضل لنکرانی، حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی، جواد تبریزی و ناصر مکارم شیرازی را شامل میشد.
با توجه به اینکه چندتن از این آیات عظام درگذشتهاند، در سالیان اخیر جایگزین ایشان از طرف جامعه مدرسین اعلام نشده است. اما در این میان مراجع عظام دیگری هستند که نامشان از جانب جامعه مدرسین اعلام نشده است؛ حسین نوری همدانی، سید محمد صادق روحانی، عباس محفوظی زاده، جعفر سبحانی تبریزی، محمد اسحاق فیاض، سید علی حسینی سیستانی، محمد حسین نجفی، عبدالله جوادی آملی، حسین مظاهری، یدالله دوزدوزانی، محمد علی گرامی قمی، سید کاظم حسینی حائری، بشیر حسین نجفی، سید محمدتقی مدرسی از مراجعی هستند که نامشان از جانب جامعه مدرسین اعلام نشده با این حال مقلدین فراوانی دارند.
از دیگر اقدامات جامعه مدرسین که در سپهر سیاسی کشور بازتاب بالایی داشت، می توان به معرفی سید کاظم شریعتمداری و یوسف صانعی به عنوان افراد فاقد صلاحیت برای مرجعیت و حمایت از انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.
دهه ۹۰ و چالش ارتحال مراجع
دهه ۹۰ را میتوان یکی از مهمترین مقاطع تاریخ سیاسی ایران دانست چرا که در این دهه روحانیون پر نفوذی در نظام جمهوری اسلامی و جامعه ایران دار فانی را وداع گفتند.
متعاقب اتفاقات سال ۸۸ که قریب به هشت ماه به طول انجامید، بسیاری از روحانیون سرشناس وارد میدان شده و توانستند دفاع کاملی از نظام و انقلاب داشته باشند
این روحانیون شناخته شده را میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد:
۱. افرادی که نفوذ زیادی در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند
۲. کسانی که شاید نفوذشان در حاکمیت کمتر از دیگران بود اما از نظر سیاسی و اجتماعی مورد توجه و محل رجوع بسیاری از افراد جامعه ایران بودند
۳. افرادی که هر دو ویژگی را داشتند
از مهمترین افرادی که در یک دهه اخیر رحلت کردند می توان افرادی چون عزیز خوشوقت، آقا مجتبی تهرانی، محمدرضا مهدوی کنی، اکبر هاشمی رفسنجانی، عباس واعظ طبسی، ابوالقاسم خزعلی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محی الدین حائری شیرازی، محمد مومن، سید محمود هاشمی شاهرودی، محمدتقی مصباح یزدی، محمد یزدی، ابراهیم امینی، یوسف صانعی، حسن حسن زاده آملی، لطف الله صافی گلپایگانی، سید محمدعلی علوی گرگانی و سید عبدالله فاطمی نیا را نام برد.
علما و مراجع تقلید از دیرباز در شکلگیری و هدایت جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... در جامعه ایران نقش داشتهاند. روحانیت با در اختیار داشتن تریبون رسمی به نام منبر و همچنین استقلال مالی از حکومتهای عصر خود به دلیل در اختیار داشتن مسئولیت اداره موقوفات، جمع آوری خمس و زکات و غیره نسبت به سایر نحلهها و جنبشها قدرتمندتر بودهاند.
نکته مهم دیگر این است که نقش علما و مراجع تقلید در دوران پس از انقلاب در دورههای بسیار پررنگ بود. مهمترین و بارزترین مسئله در قضایای سال ۸۸ مشهود و ملموس است. متعاقب اتفاقاتی که در این سال افتاد و قریب به هشت ماه به طول انجامید، بسیاری از روحانیون سرشناس وارد میدان شده و توانستند دفاع کاملی از نظام و انقلاب داشته باشند. از این رو و با توجه به این نقش و جایگاه، فقدان این روحانیون در دهه ۹۰ را میتوان از مسائل مهم دهه گذشته دانست.
انتقادهای وارد و درستِ بسیاری از علما به گرانیها، نامساعد بودن وضع معیشت مردم، عملکرد ضعیف دولتها و مسئولان، ضمن تسلی بخشیدن به جامعه، در قالب امر به معروف مسئولان بوده و آنها را به اصلاح رویهها و عملکردهای خود وا میداردظهور «روحانیتهای تازه» و پیامد آن برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
درگذشت علمای باتجربه و چهرههای شاخص حوزههای علمیه رفتهرفته راه را برای ورود چهرههای جدید به عرصه اجتماعی باز میکند.
با دقت در سیره عملی علمای متوفی در یک دهه اخیر در مییابیم که با وجود مشکلات سیاسی و اقتصادی متعدد در کشور، این افراد ضمن انتقاد از عملکرد دولتها و مسئولان هیچگاه به صورت مستقیم در مقابل انقلاب اسلامی و نظام اسلامی قرار نگرفتند. انتقادهای وارد و درستِ بسیاری از علما به گرانیها، نامساعد بودن وضع معیشت مردم، عملکرد ضعیف دولتها و مسئولان، ضمن تسلی بخشیدن به جامعه، در قالب امر به معروف مسئولان بوده و آنها را به اصلاح رویهها و عملکردهای خود وامیدارد.
با این حال، در سالیان اخیر چهرههای جدیدی در لباس روحانیت در جامعه به کنشگری پرداختهاند که در موارد متعددی مواضع و گفتههای ایشان ضمن مخالفت صریح با نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب، قرائت ناصحیح و اشتباه از دین را نیز بین مردم رواج میدهد.
در این بین در موارد متعددی حمایت رسانههای بیگانه از این افراد، باعث دیده شدن ایشان شده و توانسته است افراد متعددی را جذب صحبتها و مواضع ایشان کند. از طرفی هم گسترش شبکههای اجتماعی و فعالیت گسترده این افراد در این بستر، امکان دسترسی آسان به بسیاری از صحبتها و مواضع ایشان را برای مردم تسهیل کرد. ضمن این که با شیوع همهگیری کرونا و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی، افراد بیشتری مخاطب چنین شبکههایی شدهاند.
موضعگیری این افراد در قبال مسائل مختلف، همواره دستاویز رسانههای معاند شده و باعث ایجاد هزینه برای نظام اسلامی شده است. این افراد با انتقاد صریح و تند از وضعیت اقتصادی کشور، برگزاری لایو اینستاگرام با خوانندههای خارجنشین، فعالیت در قالبهای موسوم به عدالتخواهی و حتی ارائه خوانشهای متفاوت و روشنفکرانه از اسلام و دین، افکار عمومی جامعه را ملتهب میکنند. از دید بسیاری، چنین اقداماتی ضمن اینکه وجهه مردمی حکومت را خدشهدار میکند میتواند باعث ایجاد موجی از نارضایتیها و مخالفتهای اجتماعی شود.
طیفی از چهرههای جدید در لباس روحانی با انتقاد رادیکال از وضعیت اقتصادی کشور، برگزاری لایو اینستاگرام با خوانندههای خارجنشین، فعالیت در قالبهای موسوم به عدالتخواهی و حتی ارائه خوانشهای متفاوت و روشنفکرانه از اسلام و دین، افکار عمومی جامعه را ملتهب و دستاویز رسانههای معاند را فراهم میکنند
چالشهای مرجعیت جدید
افزایش فشارهای ناشی از جنگ اقتصادی نابرابر علیه مردم، بر اساس برخی ادعاها و مشاهدات، مرجعیت را با نوعی بحران مقبولیت مواجه کرده است. گسترش جنگ و تهاجم فرهنگی به خصوص در میان قشر جوان و نوجوان باعث فاصله گرفتن این گروه از بدنه روحانیت شده است. ناگفته نماند که در موارد متعدد افزایش فشار اقتصادی زندگی طلاب را نیز تحت تاثیر قرار داده و شمار قابل توجهی از آنها از حوزههای علمیه انصراف داده و وارد بازار کار شدهاند.
از این منظر، تبلیغات گسترده رسانههای معاند در کنار فشارهای وارده بر مردم باعث شده تا روحانیت و مرجعیت جبهه مردمیاش تحت تاثیر قرار گیرد.
در فضای کنونی این نگرانی رخ نموده که تحریک خشم عمومی مردم از سوی رسانههای معاند و شبکههای اجتماعی تهدیدی جدی برای آینده روحانیت و مرجعیت در کشور به وجود آورد. البته باید توجه داشت که اظهارنظرهای غیرکارشناسانه و بدون فکر از جانب برخی چهرهها مخصوصا روحانیون سرشناس، باعث فراهم شدن خوراک کافی برای تبلیغات ضد دینی رسانههای معاند میشود، ضمن اینکه عملکرد برخی از روحانیون در چند دهه اخیر به نحوی بوده است که وجهه مردمی این نهاد مذهبی- سیاسی تضعیف شده است.
آینده حوزه و مرجعیت و نسبت آن با حاکمیت
در حال حاضر به دلیل مشکلات بیان شده، حوزههای علمیه با چالشهای جدی مواجهند؛ چالشهایی که در موارد متعدد میتوانند آسیبهای جبرانناپذیری را ایجاد کند. از آنجایی که حکومت در ایران بر اساس ولایت فقیه بوده و روحانیت همواره نقش مهمی در برقراری و اداره کشور داشتهاند، بی تردید هر آسیبی به موجودیت نهاد حوزه علمیه و روحانیت تاثیری مستقیم و گسترده بر امنیت ملی دارد.
شناخت این آسیبها و راه حلهای آن میتواند به حفظ امنیت ملی کمکی شایان کند. اصلیترین چالشها و راهکارهای پیشنهادی در این زمینه از این قرارند:
ظهور چهرههای جدید و ارائه خوانشهای غیر متعارف از دین
اصلیترین چالش در سالهای اخیر ظهور چهرههای نو با خوانشهای جدید از دین بوده است. این افراد به منظور تاثیرگذاری حداکثری بر مردم و جذب افراد به خصوص افراد مخالف وضع موجود، انتقادات و نیز خوانشهایی را از دین ارائه میکنند که از اساسا بر یک خلط منطقی استوار بوده و مخاطب کلام ایشان قدرت تمیز قائل شدن بین مطالب ارائه شده و اصل دین را ندارد.
در سالهای اخیر برخی از این افراد با ورود محاکم ذیصلاح خلع لباس شدهاند. چنین اقداماتی اگرچه در کوتاهمدت میتواند به عنوان مُسکن عمل کند، اما در مواردی میتواند باعث افزایش محبوبیت این افراد نیز بشود.
استفاده از شبکههای اجتماعی
تا سالها پیش شبکههای مجازی نقش چندانی در تنظیم روابط افراد نداشتند اما در سالهای اخیر مخصوصاً از زمان شروع کرونا شبکههای اجتماعی نقش ممتازی در زندگی افراد پیدا کردهاند. مخابره سریع اخبار، شیطنتهای رسانهای از جانب رسانههای معاند، شیوع و گسترش استفاده از اخبار جعلی و فیکنیوزها و ... همگی از آسیبهای شبکههای اجتماعی هستند. بیتردید اعمال نظارت صحیح بر این بسترها میتواند بسیاری از آسیبهای موجود را کاهش دهد.
پرهیز از سیاستزدگی تریبون نماز جمعه و تبیین دقیق مسائل جاری کشور از راهکارهای پنجگانه برای مقابله با آسیبهای پیش روی جایگاه روحانیت است
تقویت جبهه و وجه مردمی حوزه های علمیه
باید توجه داشت در سالهای اخیر طیفی از مردم برای اعلام نارضایتی خود از حاکمیت دست به تغییر سبک زندگی خود زدهاند؛ برداشتن عمدی حجاب، عدم شرکت در مناسک سیاسی و ... از نمونه های بارز این نوع مخالفت اجتماعی هستند. از طرف دیگر مردم اصلیترین حامی و مدافع حوزههای علمیه و مراجع تقلید و حتی حاکمیت هستند و بدون وجود مردم در عرصه اجتماعی و سیاسی کشور، حیات جامعه با مشکل مواجه خواهد شد. تقویت ارتباط بین علما به طور کلی حوزههای علمیه و مردم میتوانند منزلت اجتماعی حوزه را بازسازی کند.
توصیههای راهبردی
با توجه به مطالب گفته شده و به منظور کاستن از آسیبهای موجود در مسئله جایگاه روحانیت در کشور، اتخاذ و انجام اقدامات زیر توصیه میشود:
اول: استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای نشر آثار و سخنرانیهای چهرههای سرشناس به منظور تبلیغ صحیح معارف دینی
دوم: برگزاری جلسات درس اخلاق توسط چهرههای سرشناس و ایجاد امکان ارتباطگیری مردم با علما و روحانیون سرشناس
سوم: پرهیز از سیاستزدگی تریبون نماز جمعه و تبیین دقیق مسائل جاری کشور
چهارم: نقش آفرینی و کنشگری بیشتر مراجع و علما در قبال مسائل جاری کشور به طوریکه در مردم این احساس ایجاد شود که نهاد حوزه و روحانیت جدای از مردم نبوده و همواره در مشکلات مختلف دوشادوش مردم حرکت می کنند.
پنجم: برگزاری جلسات مناظره، گفتگو و بحث پیرامون موضوعات مستحدثه و دعوت از افراد سرشناس برای شرکت در این برنامهها. باید توجه داشت که در جامعه کنونی انجام چنین اقدامی گام مهمی در زمینه جهاد تبیین به شمار میرود و می تواند بسیاری از شبهات و سوالات مردم را پاسخ دهد.
پینوشت:
پیمان حسنی، «دلالتها و پیامدهای ارتحال علما و مراجع تقلید»، مجله دیدهبان امنیت ملی، مرداد ۱۴۰۱
نظر شما