نقشه جنگ مدرن برای روزی ۲ ساعت و نیم

تهران- ایرنا- گستردگی استفاده از شبکه‌های اجتماعی در سراسر جهان و زمانی که به صورت میانگین و نزدیک به ۲ ساعت و نیم برای هر نفر در آن صرف می‌شود، امکان و عرصه‌ای بی‌سابقه را برای مهاجم «جنگ شناختی» پدید آورده است.

با گسترش جوامع بشری و پیشرفت حوزه‌های مختلف، ارتباطات و برخوردهای میان انسان‌ها نیز رو گستردگی نهاده است به طوری که در کنار برخوردهای سخت و فیزیکی، مواجهه نرم نیز در گفتمان‌های متفاوت حوزه‌های دفاعی و امنیتی وارد شده است.

یکی از این عرصه‌ها که محصول پیشرفت جوامع انسانی در حوزه‌های فناوری و فناوری‌های الکترونیکی است، «جنگ شناختی» نامیده می‌شود. در این جدال مهاجم سعی دارد با استفاده از ابزارهایی همچون رسانه به ویژه پلتفرم‌های فعال در بستر شبکه جهانی اینترنت و به عبارت بهتر شبکه‌های اجتماعی، شناخت یک فرد یا جمعی از افراد را تغییر دهد، به گونه‌ای که آنان دیگر توانایی لازم را همانند گذشته در شناخت مشکلات و اتخاذ استراتژی‌های لازم در رفع آن مشکل نداشته باشند.

برای مهاجم جنگ شناختی، سیاستمداران، اقتصاددانان، گروه‌های فعال در حوزه مذهب و دانشگاهیان فرقی ندارند. مهاجم سعی دارد همه را تحت تاثیر قرار بدهد

به این ترتیب، جنگ شناختی را می‌توان ترکیبی از جنگ سخت و نرم دانست، چرا که علاوه بر کاربرد گسترده ابزارهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی، قوه شناخت عموم مردم و نخبگان را نشانه می‌رود تا آن گونه که گردانندگان این جنگ می‌خواهند رفتار کنند.

در این زمینه، «میثم گوهرپور» و «مجید روحانی» در پژوهشی با عنوان «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگ‌های نوین» به دنبال بررسی جایگاه و ابعاد جنگ شناختی به عنوانِ یکی از جدیدترین انواع جنگ بوده‌اند؛ پژوهشی که خلاصه‌ای از آن در ادامه آمده است.

جنگ شناختی چیست؟

جنگ شناختی را باید مظهر ایده نبرد مدرن بدون جدال فیزیکی دانست که در صورت تحقق می‌تواند تولید قدرت کند. به عبارتی این جنگ موفق به ترسیم فضای رقابتی جدید شده است که فراتر از حوزه‌های مرسوم زمینی و هوایی است.

جنگ در حوزه شناختی با استفاده از طیف متفاوت و گسترده‌ای از استراتژی‌ها، ابزارها و تکنیک‌ها در پی کنترل مکان‌ها، سازمان‌ها و ملت‌ها با هدف قراردادن و تاثیرگذاری بر ذهن و مغز آنان است. در این خصوص «ژنرال دیوید ال. گلدفین»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا معتقد است که ما در حال گذار از جنگ‌های فرسایشی به جنگ‌های شناختی هستیم.

هدفگذاری کوتاه و بلندمدت

اهداف جنگ شناختی را می‌شود بر اساس چشم‌انداز به دو دسته کوتاه و بلندمدت تقسیم‌بندی کرد. اهدافی مانند حمله برای تغییر یک سیاست عمومی دولت یا جلوگیری از رخ دادن یک جنگ از سوی یک دولت خاص از جمله اهداف کوتاه‌مدت در این زمینه به شمار می‌آیند. زمانی هم که مهاجم جنگ شناختی با ایجاد ناآرامی مدنی، تحریک جنبش‌های جدایی‌طلبانه، ایجاد شک و تردید در مورد حکومت‌ها به دنبال براندازی حکومتی باشد، وارد فاز بلندمدت خود شده است.

جنگ شناختی برای رسیدن به اهداف کوتاه یا بلند خود «بی ثباتی» و «نفوذ» را دنبال می‌کند و در این مسیر برای نیل به اهدافش، آحاد جامعه هدف را نشانه می‌رود. این نکته به این معنا است که برای مهاجم جنگ شناختی، سیاستمداران، اقتصاددانان، گروه‌های فعال در حوزه مذهب و دانشگاهیان فرقی ندارند. مهاجم سعی دارد همه را تحت تاثیر قرار بدهد.

گام اول مهاجم جنگ شناختی «اختلال در قوه شناخت شهروندان و نخبگان» است گام دوم «اختلال در روند تصمیم‌گیری»

گام اول و دوم در جنگ شناختی

در تحلیل تعریف‌های ارائه شده از جنگ شناختی دو گام اساسی را که مهاجم برای حصول نتیجه باید بردارد می‌شود مورد شناسایی قرار داد که عبارتند از گام اول: «اختلال در قوه شناخت شهروندان و نخبگان» و گام دوم: «اختلال در روند تصمیم‌گیری».

به عبارت صحیح، مهاجم قوه شناخت و تشخیص درست را از قربانی با ابزار رسانه سلب می‌کند تا نتواند تصمیم درستی را که در راستای ایفای نقش متناسب با آرمان اجتماعی جامعه برایش تعریف شده اتخاذ کند.

بنابراین ما در جنگ شناختی با سه متغیر عمده «شناخت»، «تصمیم‌گیری» و «رسانه» مواجهیم که مهاجم سعی دارد با ارتباط دلخواه مابین این سه متغیر، جامعه هدف را آن گونه که خود می‌خواهد مدیریت و چه بسا از درون نابود کند.

آمارهایی از مساحت و عمق میدان مخاصمات جدید

آمار کلی استفاده از رسانه‌های اجتماعی در جهان می‌گوید ۵۷.۶ درصد از مردم در این شبکه‌ها عضویت دارند و روزانه بیش از ۲ ساعت و ۲۷ دقیقه در آن وقت صرف می‌کنند.

این آمار همچنین گسترده عضویت در شبکه‌های را هم نشان می‌دهد؛ ۸۵ درصد از مردم اروپای شمالی، ۸۴ درصد مردم اروپای غربی، ۸۲ درصد مردم آمریکای شمالی، ۷۹ درصد از مردم آمریکای جنوبی، ۶۹ درصد از مردم جنوب شرق آسیا، ۶۶ درصد از مردم اقیانوسیه، ۴۵ درصد مردم جنوب آسیا، ۳۳ درصد از مردم آسیای مرکزی، ۱۶ درصد از غرب آفریقا و ۸ درصد آفریقای مرکزی در شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی عضویت دارند.

این حجم از علاقمندی مردم به عضویت و استفاده از شبکه اجتماعی علاوه بر تاکید بر اهمیت آن در عرصه‌های سیاستگذاری، باعث شده جهانی موازی با جهان واقعی به وجود بیاید تا جنس ارتباطات شکل و شمایل مجازی به خود بگیرد و به آن لقب انقلاب ارتباطات بدهند.

۵۷.۶ درصد از مردم در شبکه‌های اجتماعی سراسر جهان عضویت دارند و روزانه بیش از ۲ ساعت و ۲۷ دقیقه در آن وقت صرف می‌کنند

بنابراین دسترسی مردم به شبکه‌های اجتماعی سبب شده مهاجم جنگ شناختی وسوسه شود تا از این فضا استفاده کند. ناگفته نماند که خشونت را که از ویژگی‌های ذاتی هر جنگ است نمی‌شود به راحتی در این عرصه مورد شناسایی قرار داد اما مهاجم جنگ شناختی با سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی روی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی با نفوذ در لایه‌های مختلف اجتماع و با تزریق اطلاعات بعضا نادرست اقدام به تخریب قوه شناختی افراد می‌کند تا امکان نافرمانی اجتماعی و بی‌ثباتی فراهم شود.

انواع جنگ‌های نوین

در جدول زیر شمایی از انواع جنگ‌های نوین بر اساس پیشینه تاریخی، تکنیک، جامعه هدف، ابزار، اهداف و پیامدها و اصول ترسیم شده است.

نوع جنگ پیشینه تاریخی تکنیک جامعه هدف ابزار اهداف و پیامدها اصول
روانی به باستان برمی‌گردد

برچسب زدن

ترس

نظامی و غیرنظامی همه چیز یک ابزار جنگ روانی است تاثیر آن بر سلامت روانی جمعیت غیر نظامی جامعه اولین جنگ در هر سطحی است که رخ می‌دهد.
الکترونیک دهه ۱۹۰۰ بهره‌گیری از ابزار دیجیتال با حوزه نظامی ارتباط پیدا می‌کند و با افکار عمومی سروکار ندارد رادار، ماهواره مخابراتی و... نابودکردن و از کار انداختن سلاح‌ها و تجهیزات، نیروی انسانی و سیستم ارتباطی به حداقل رساندن یا محروم کردن میزان استفاده موثر طرف مقابل از امواج الکترومغناطیس
اطلاعاتی دهه ۱۹۸۰ سطح تاکتیکی و استراتژیک و لایه مدیریتی قابل همه حوزه‌های جامعه

ویروس‌ها و بدافزار، کرم‌های رایانه‌ای، بمب منطقی

جنگ اطلاعاتی به دنبال کنترل جریان اطلاعات است نفوذ بهره‌برداری، تخریب اطلاعات، انهدام سامانه‌های اطلاعاتی و انهدام زیرساخت‌های حیاتی و حساس
سایبری فراگیر شدن اینترنت جاسوسی خرابکاری همه بخش‌های نظامی و غیرنظامی بدافزارها، فیشینگ‌ عملیات نفوذ، سرقت و تخریب نهایت تسلط بر جامعه هدف ابزارهای این جنگ به طور منحصر به فردی دارای کاربرد دو گانه هستند
شناختی جدیدترین اختلال در قوه شناخت و تصمیم‌گیری نخبگان و علوم جامعه رسانه و شبکه اجتماعی نفوذ و بی‌ثباتی، فروپاشی و نابودی از درون مهاجم با توسل به رسانه در قوه شناخت افراد جامعه اخلال ایجاد می‌کند

چهار ویژگی مشترک جنگ‌های نوین

جنگ شناختی با وجود تفاوت‌هایی که با دیگر جنگ‌های مدرن دارد، اما درهم تنیدگی این جنگ با جنگ‌های مدرن دیگر پررنگ است به طوری که می‌شود جنگ شناختی را نمونه پیشرفته دیگر جنگ‌های نوین دانست

اولین و اساسی‌ترین وجه شباهت مابین جنگ‌های نوین این است که مبتنی بر «دانش پایه» هستند. این به این معنا نیست که جنگ‌های گذشته از دانش بی‌بهره بودند، بلکه حجم بهره‌مندی از دانش در جنگ نوین به مراتب بیشتر از نمونه‌های سابق خود است. همین امر باعث پیچیدگی بیشتر جنگ شده تا همه بازیگران در این عرصه نیازمند به سطحی از دانش و تسلط در حوزه فناوری شوند.

دومین ویژگی مشترک تخصصی شدن حوزه‌های جنگ بر اساس اهداف و تجهیزات است که همین امر باعث تربیت نیروی انسانی ماهر، ابزار و سیستم‌های مخصوص به خود شده است.

سومین ویژگی مشترک در جنگ نوین کم‌اهمیت شدن تعداد نیروی نظامی است. یعنی در جنگ نوین یک فرد متخصص می‌تواند یک لشگر را فلج کند و همین امر باعث شده که تعداد افراد در این جنگ ملاک برتری نباشد.

چهارمین ویژگی مشترک این جنگ‌ها، بهره‌مندی از ابزارهای مشترک است. به‌طوری که همه این انواع جنگ‌ها از بستر اینترنت و ارتباطات سیار نهایت بهره را می‌برند.

سه تفاوت شاخص میان انواع جنگ‌های نوین

اولین و مهمترین تفاوت ما بین جنگ‌های نوین «افکار عمومی» است. به طوری که میزان درگیر شدن افکار عمومی جامعه به واسطه به‌کارگیری تکنیک‌های مهاجم جنگ‌های نوین و تمرکز مهاجم بر روی جنگ‌های عوام و خواص می‌تواند این نوع جنگ را از هم متفاوت سازد؛ به‌طوری که مهاجم در جنگ‌های روانی و سایبری اطلاعاتی روی افکار عمومی سرمایه گذاری کرده است اما در جنگ الکترونیک تمرکز روی بخش نظامی و تجهیزات این حوزه است.

دومین تفاوت عمده ما بین جنگ‌های مدرن وجود بستر لازم در جامعه هدف است. مهاجم در جنگ‌های روانی، الکترونیک، سایبری و اطلاعاتی باید توانایی ایجاد بستر لازم را داشته باشد یعنی برای خلق بستر منتظر جامعه هدف نمی‌ماند، اما در جنگ شناختی مهاجم نیازمند بستر لازم در جامعه هدف است. به عبارت دیگر باید شرایط در جامعه برای ورود مهاجم این نوع از جنگ مدرن مهیا باشد.

در جنگ شناختی هر چند خشونت عریان نیست اما تخریب قوه شناختی افراد امکان نافرمانی اجتماعی و بی‌ثباتی را فراهم می‌سازد

سومین تفاوت عمده تکیه بر عوامل خارجی و داخلی است. مهاجم در جنگ‌های اطلاعاتی، روانی و سایبری و الکترونیک در راه رسیدن به هدف بخش عمده از توانمندی، هدف خود را در عامل خارجی جست‌وجو می‌کند، اما جنگ شناختی تنها جنگی است که برای رسیدن به هدف خود که همان فروپاشی است، نقش عامل داخلی را پر رنگ می‌کند.

نتیجه‌گیری

جنگ شناختی با وجود تفاوت‌هایی که با دیگر جنگ‌های مدرن دارد، اما درهم تنیدگی این جنگ با جنگ‌های مدرن دیگر پررنگ است به طوری که می‌شود جنگ شناختی را نمونه و ورژن پیشرفته دیگر جنگ‌های نوین دانست. به عبارت دیگر مهاجم در جنگ شناختی برای رسیدن به اهداف خود که همان فروپاشی از درون است سعی دارد با استخدام دیگر جنگ‌های نوین و البته بهره‌مندی از نقاط قوت آنان به این هدف نایل آید.

منبع:
میثم گوهرپور قلعه‌رودخانی و مجید روحانی دهبنه، «جایگاه جنگ شناختی در میان جنگ‌های نوین»، فصلنامه راهبرد سیاسی، دوره ششم، شماره ۲، شماره پیاپی۲۱، شهریور ۱۴۰۱

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha