تصاویر و واقعیاتی که از ازدواج و طلاق به عنوان ۲ رخداد مهم و تعیینکننده در تشکیل یا فروپاشی خانواده ارائه میشود متفاوت و گاه متعارض است. در این باره رئیس کمیسیون فرهنگی در جلسه علنی روز بیست و دوم آذرماه مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: آمارهای ارائه شده حاکی از کاهش میزان طلاق، کاهش سن ازدواج و افزایش تمایل به ازدواج است که این آمار بسیار خوشحال کننده است.
میانگین سن اولین ازدواج در دورهای پنجاه ساله یعنی از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵، برای مردان حدود ۲.۵ سال و برای زنان حدود ۴.۵ سال افزایش را تجربه کرده است
همزمان، دبیر ستاد ملی جمعیت با اشاره به آمارهای مقایسهای میان سال ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰ گفت: در سال ۱۳۹۰ تعداد ازدواج ۸۷۴ هزار بود که این رقم در سال ۱۴۰۰ به ۵۷۰ هزار کاهش پیدا کرد. تعداد طلاق در سال ۹۹ حدود ۱۴۳ هزار عدد بود که در سال ۱۴۰۰ این عدد به ۲۰۰ هزار افزایش یافت. نرخ باروری در سال ۱۳۹۰، ۱.۷۹ بود که در سال ۱۴۰۰ نرخ باروری به ۱.۶۵ رسید.
در پیوند با این وضعیت به خصوص در سالهای اخیر، پژوهشهای متعددی انجام شده از جمله «تاخیر ازدواج در ایران: تحلیل تفاوتهای شهرستانی در الگوهای تجرد مردان و زنان» عنوان مقالهای به قلم فاطمه ترابی، محمد ترکاشوند مرادآبادی، عباس عسکری ندوشن و عادله امامی است که در دوفصلنامه مطالعات جمعیتی در ۱۴۰۰ منتشر شده است.
در سالیان اخیر، دوران تجرد جوانان ایرانی طولانیتر شده است. روند متفاوت تاخیر ازدواج در مناطق مختلف ایران، موجب پراکندگی منطقهای قابل ملاحظه از نظر زمانبندی ازدواج در میان استانها و شهرستانهای کشور شده است. هدف پژوهش یادشده، مطالعه وضعیت و تعیینکنندههای تجرد جوانان در سطح شهرستانهای ایران بوده و واحد تحلیل، ۴۲۹ شهرستان در سرشماری سال ۱۳۹۵ است. برای این منظور، وضعیت تجرد مردان و زنان، با تمرکز بر سنین ۳۹-۲۵ سال، در سطح شهرستانها مطالعه و سپس ارتباط آن با برخی از ویژگیهای اقتصادی- اجتماعی شهرستانها بررسی شده است.
سه پرسش مهم در این پژوهش عنوان شده که عبارتند از؛
بر اساس آخرین آمار سراسری نفوس و مسکن، میانگین سن اولین ازدواج مردان در دامنهای از ۲۹.۸ سال در استان ایلام تا حدود ۲۵ سال در استان سیستان وبلوچستان در نوسان بوده است
۱- تفاوت و پراکندگی وضعیت تجرد مردان و زنان در میان شهرستانهای کشور چگونه است و کدام شهرستانهای ایران، بالاترین و پایینترین مقادیر هر شاخص و نسبت تجرد را دارند؟
۲- ارتباط میان شاخصها و متغیرهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی شهرستانها با نسبتهای تجرد در سنین مختلف چگونه است؟
۳- آیا عواملی که تفاوتهای موجود در نسبت تجرد را به طور نسبی توضیح میدهند، برای مردان و زنان یکسانند؟
نگاهی به سن ازدواج شهرستانیها در طول نیم قرن
برآوردهای انجام شده نشان میدهد در سالهای ۱۳۶۵-۱۳۴۵، میانگین سن اولین ازدواج مردان ایرانی روندی نزولی را پیموده و از ۲۴.۹ سال به ۲۳.۲ سال رسیده است. اما پس از آن، در تمامی سرشماریهای بعدی روند افزایشی را تجربه کرده و در سال ۱۳۹۵ با میانگین ۲۷.۴ سال به اوج خود رسیده است. در بین زنان، اما میانگین این شاخص در سرشماری سال ۱۳۴۵، ۱۸.۳ سال بوده است و تا سرشماری سال ۱۳۹۰ به طور مستمر روندی افزایشی داشته است و به ۲۳.۴ سال رسیده است؛ پس از آن با کاهشی اندک به ۲۳ سال در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
با این اوصاف، بر اساس برآوردهای موجود، میانگین سن در اولین ازدواج، در دوره پنجاه ساله، از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵، برای مردان حدود ۲.۵ سال و برای زنان حدود ۴.۵ سال افزایش را تجربه کرده است.
میانگین سنی اولین ازدواج زنان از ۲۶.۱ سال در استان ایلام تا ۲۱.۱ سال در استان خراسان رضوی متغیر به ثبت رسیده است.
میانگین سنی اولین ازدواج زنان حدود ۶ سال پیش، از ۲۶.۱ سال در استان ایلام تا ۲۱.۱ سال در استان خراسان رضوی متغیر به ثبت رسیده است
نتایج آخرین سرشماری کشور در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد که از نظر میانگین سن در اولین ازدواج تفاوتهای مهمی در بین استانهای کشور، هم برای مردان و هم برای زنان، وجود دارد؛ به طوری که رقم این شاخص برای مردان در دامنهای از ۲۹.۸ سال در استان ایلام تا حدود ۲۵ سال در استان سیستان وبلوچستان در نوسان بوده است. درخصوص میانگین سنی اولین ازدواج زنان نیز این دامنه تفاوتها از ۲۶.۱ سال در استان ایلام تا ۲۱.۱ سال در استان خراسان رضوی متغیر بوده است.
بیشترین و کمترین میانگین سنی تجرد
بر مبنای میانگین سنی تجرد (میانگین سن در اولین ازدواج) در سرشماری سال ۱۳۹۵، تصویری از الگوهای سنی تجرد در شهرستانهای دارای بیشترین و کمترین میانگین سنی تجرد به تفکیک برای مردان و زنان به دست میآید. شهرستان خلیلآباد در استان خراسان رضوی با میانگین سنی ۱۷.۸ سال به هنگام اولین ازدواج، رویهمرفته پایینترین نسبتهای تجرد زنان را در بین شهرستانهای ایران به خود اختصاص داده است. در آنسوی طیف، شهرستان بدره در استان ایلام با میانگین سنی ۲۸.۳ سال به هنگام اولین ازدواج، به طور متوسط دارای بالاترین نسبتهای تجرد زنان در بین شهرستانها بوده است. جالب آن که در شهرستان خلیلآباد، در برابر هر ۱۰۰ نفر زن ۲۰ تا ۲۴ ساله، ۱۲ زن مجرد هرگز ازدواج نکرده در این گروه سنی وجود دارد. حال آنکه در شهرستان بدره این رقم ۶۵ زن از هر ۱۰۰ زن هرگز ازدواج نکرده است.
توزیع فضایی وضعیت تجرد نشان میدهد که شهرستانهای واقع روی نواری که از غرب تا جنوب غرب کشیده شده دارای بالاترین نسبتهای تجرد در سنین ۳۰-۳۴ ساله در ایران هستند و این الگوی توزیع فضایی نسبتهای تجرد، برای مردان و زنان تقریبا مشابه است. در واقع، روی این نوار، شهرستانهایی از استانهای کرمانشاه و ایلام و لرستان تا چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و فارس و بوشهر واقع شدهاند. در نقطه مقابل، پایینترین نسبتهای تجرد در سنین ۳۴-۳۰ ساله برای مردان و زنان را میتوان در مناطق مرکزی کشور دید که امتداد آن به سمت شمالشرق کشور و منطقه خراسان ایران شامل خراسانهای جنوبی، شمالی و به ویژه استان خراسان رضوی کشیده میشود. در تبیین این تفاوتهای شهرستانی در وضعیت تجرد، برهمکنش میان عوامل ساختاری با الگوهای فرهنگ محلی غالب در مناطق مختلف ایران نقش کلیدی و مهمی دارد.
شهرستانهای واقع روی نواری که از غرب تا جنوب غرب کشیده شده دارای بالاترین نسبتهای تجرد در سنین ۳۰-۳۴ ساله در ایران هستند. پایینترین میزان تجرد را هم در این سنین میتوان در مناطق مرکزی کشور دید که امتداد آن به سمت شمالشرق کشور و منطقه خراسان کشیده میشود
نسبت تجرد با تحصیلات عالیه
شاخصهای نسبت زنان و مردان دارای تحصیلات عالی، رابطه مثبتی را با وضعیت تجرد هر ۲ جنس در سطح شهرستانهای ایران نشان میدهد. شدت ارتباط این دو متغیر با وضعیت تجرد مردان در مقایسه با زنان قویتر است. بر اساس این یافته، شهرستانهایی که در سال ۱۳۹۵، درصد جمعیت دارای تحصیلات عالیه بالاتری داشتهاند، نسبتهای تجرد نیز در آنها به ویژه برای مردان بالاتر بوده است.
براساس تحقیقات انجام شده، میانگین سن ازدواج برای زنانی که بیسواد و یا دارای تحصیلات ابتدایی هستند، ۲۳.۵ سال است. سپس در مقاطع راهنمایی و متوسطه به مقدار حداقلی خود(حدود ۲۰ سال) کاهش مییابد و دوباره به موازات افزایش سطح تحصیلات در مقاطع دانشگاهی، سن ازدواج نیز روبه فزونی میگذارد؛ به طوری که برای دانشآموختگان کارشناسی ارشد و بالاتر تا ۲۸.۴ سال افزایش مییابد. با این اوصاف، شاید بتوان گمانهزنی کرد که احتمالاً بالاتر بودن نسبت باسوادی زنان در بسیاری از شهرستانهای کشور به معنای آن است که سهم زنانی که در سطوح میانی تحصیلی واقعاند، در این نقاط بیشتر از شهرستانهایی است که در آنها شاخص نسبت باسوادی به طورکلی پایینتر است. از طرفی، برای زنان، دارا بودن سطوح میان تحصیل، احتمالا به معنای افزایش شانس خانهدار بودن برای آنان است. بررسیهای در ایران نشان دادهاند که متوسط سن ازدواج زنان خانهدار در مقایسه با زنان شاغل و یا بیکار در جستجوی کار، به طور قابل توجهی پایینتر بوده است.
نقش بیکاری در وضعیت تجرد مردان و زنان
شاخصهای نسبت بیکاری مردان و زنان و همچنین درصد فعالیت زنان همبستگی مستقیمی را با وضعیت تجرد هر دو جنس در سطح شهرستانهای ایران نشان میدهند. این یافته به این معنی است که شهرستانهایی که دارای نسبتهای بالاتر بیکاری برای مردان و زنان بودهاند، شاخصهای تجرد بالاتری را هم برای زنان و هم برای مردان نشان دادهاند و برعکس، در شهرستانهای با نسبت بیکاری پایینتر، دوران تجرد نیز کوتاهتر بوده و بنابراین ازدواجها در سنین پایینتری صورت گرفته است.
نکته برجسته آن که ارتباط میان درصد فعالیت مردان با شاخصهای تجرد هر دو جنس، کاملا در جهتی مخالف با رابطه درصد فعالیت زنان با شاخصهای تجرد است. این شواهد دلالت بر آن دارد که در شهرستانهایی که مردان دارای درصد فعالیت و مشارکت در نیروی کار بالاتری هستند، درصد جمعیت مجرد اعم از زنان و مردان پایینتر است. حال آنکه بالاتر بودن درصد فعالیت زنان به معنای بالاتر بودن درصد مجردها در آن شهرستانها است.
در شهرستانهایی که مردان بیشتر اشتغال دارند، درصد جمعیت مجرد اعم از زنان و مردان پایینتر است. حال آنکه بالاتر بودن درصد فعالیت زنان به معنای بالاتر بودن درصد مجردها در آن شهرستانها است
این دو یافته به ظاهر مغایر، بر اساس دو چارچوب متفاوت قابل تحلیل است. از یک سو، با توجه به اینکه در جامعه ایران، مدل مرد-نانآور الگوی مسلط بر خانواده ایرانی از گذشته دور تاکنون بوده است از این رو، انتظارات اجتماعی رایج آن است که کلیه هزینههای خانواده توسط مردان تأمین شود. با این تفسیر، در شهرستانهایی که درصد مشارکت مردان در نیروی کار پایین است، مردان شرایط لازم برای ازدواج و عهدهدار شدن پذیرش چنین مسئولیتی را در خود نمییابند و بنابراین، ازدواج را به تأخیر میاندازند. اما از دیگر سو، مشارکت و حضور زنان در نیروی کار، به معنای استقلال اقتصادی بیشتر زنان است و مطابق با انتظارات نظری، در اینگونه مواقع، منافع اقتصادی ازدواج برای زنان کاهش مییابد و ازدواج را به تأخیر میاندازند.
شهرنشینی در تجرد افراد چه تاثیری دارد؟
یافتههای تحقیق حاضر نشان داد نسبت شهرنشینی نیز با نسبت تجرد زنان رابطه منفی و با نسبت تجرد مردان رابطه مثبت دارد. شهرستانهای با درصد شهرنشینی بالاتر، شهرستانهای مهاجرپذیر و شهرستانهای با درصد روستانشینی بالاتر، احتمالا مهاجرفرستند. فزونی سهم مردان در جریانهای مهاجرتی، سبب افزایش شانس «فراهمی جفت» برای زنان در مناطق شهری میشود و حال آنکه زنان نقاط روستایی با پدیده تأخیر ازدواج و طولانی شدن دوره تجرد مواجه میشوند.
افزایش جمعیت زنان ازدواج نکرده در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری به مهاجرت مردان جوان جویای کار مربوط میشود. این امر منجر به از دست رفتن شانس ازدواج برای دختران در مناطق روستایی میشود و درنتیجه سن ازدواج افزایش مییابد.
یافتههای پژوهش
۱- بر پایه یافتهها، شهرستانهایی در غرب و جنوب غرب کشور بالاترین نسبتهای تجرد و در مقابل، شهرستانهایی در مرکز و شمال شرق کشور پایینترین نسبتهای تجرد را برای هر ۲ جنس دارند.
۲- نسبتهای تجرد، ارتباط معکوسی با نسبتهای باسوادی و ارتباط مستقیمی با نسبت بیکاری دارند.
۳- سیاستهای توسعه متوازن ملی در جهت کاهش نابرابری شهرستانها میتواند ضمن تسهیل ازدواج جوانان، تفاوتهای منطقهای و پراکندگی شهرستانی موجود در وضعیت تجرد جوانان را کاهش دهد.
۴- در این تحقیق نشان داده شد هنگامیکه به واسطه تاخیر ازدواج، نسبتهای تجرد در گروههای سنی پایینتر شروع به افزایش میکند، احتمال تجرد در گروه سنی بعدی نیز به موازات آن افزایش خواهد یافت. بهواسطه انتقال این الگوهای تاخیر به سنین بالاتر، نهایتا پتانسیل رشد تجرد قطعی برای مردان و زنان در آینده نزدیک در ایران دور از انتظار نخواهد بود.
۵- در نسلهای جدیدتر با توجه به تاخیری که در ازدواجها بهوجود میآید، احتمال ازدواج بعد از ۴۰ سالگی نیز افزایش مییابد. با این اوصاف، با توجه به حجم انبوه جمعیت جوانانی که در دهه ۱۳۶۵-۱۳۵۵ متولد شده و در سرشماری ۱۳۹۵ در سنین ۳۹-۳۰ سالگی واقعاند، برای جلوگیری از افزایش تجرد قطعی، اولویت جدی و فوری برنامهها و سیاستگذاریهای ملی باید فراهمسازی زمینههای مناسب برای ازدواج این مجردها باشد.
نظر شما