سرشت شوخ و شأن شامخ استاد کریمی مراغه‌ای در ۹۲ سالگی

مراغه- ایرنا- «میرزا حسین کریمی مراغه‌ای» در شعر آئینی دارای نشان درجه یک هنری است و هر وزیر و وکیلی هم در سفرش به مراغه با او دیدار می‌کند؛ بسیاری از اشعارش را نه تنها در آذربایجان بلکه در آن سوی مرزها هم از بَر می‌خوانند و در ۹۲ سالگی همچنان سرشت شوخ و شأن شامخی در میان مردم و مسئولان دارد.

به گزارش ایرنا بیانات مقام معظم رهبری در خصوص میرزا به خوبی منظومه فکری این شاعر معاصر را معرفی می‌کند؛ شاعری که به فرموده رهبری «در جای‌جای اشعار طنز خود مواد مخدر و آلودگی‌های جوانان که سوغات دولت‌های جهانخوار برای کشورمان بوده را به باد انتقاد گرفته و به بی‌تحرکی ملت و دولت حاکمه رژیم گذشته اشاراتی بس آگاهانه کرده است».

«در هر ورقی از رنگارنگ استاد کریمی، مطلبی تازه و فکری بکر به چشم می‌خورد و طی یک شعر بلند با عنوان «عهد حضرت سلیمان» رو در روی صاحبنظران قرار می‌گیرد و آنانکه با فن نویسندگی آشنایی دارند و در جراید رژیم گذشته قلم‌زنی می‌کردند، می‌دانند که نوشتن و چاپ کردن اینگونه مطالب چه خطرهایی در پی داشت».

مقام معظم رهبری اینگونه ادامه می‌دهند که «استاد کریمی در لفافه طنز داستانی زنده و گویا از انتخابات دوران رژیم گذشته به قلم آورده و با مهارت به وضع زندگی و تقسیم ناعادلانه ثروت‌های مملکت به وسیله هیئت حاکمه و به مقام و منصب‌رسیدگان اشاره می‌کند و در آن دقایقی که تنور خشم و شلاق جهل بر سر صاحبان قلم و اندیشه آتش می‌ریخت و لب‌ها را دوخته می‌داشت، مذاکرات و انتخابات مرغان را به تصویر کشیده است».

«محمدحسین قابل‌نژاد سردرودی» که در سال ۱۳۹۵ ارج‌نامه‌ای نزدیک به ۸۰۰ صفحه‌ برای میرزا به رشته تحریر درآورد، با مطالبی تحت عنوان چند کلمه راجع به این شاعر ملی اینگونه می‌نویسد: «ایشان طنزپردازی اجتماعی و مردمی است که در مقام یک جامعه‌شناس و مردم‌شناس چیره‌دست، روحیات آدمیان و رویدادهای زمان را به خوبی می‌بیند، واقعیت‌های اجتماعی و تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی را تصویر می‌کند و بدی‌ها و نیکی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌ها را در شعرهای خود با زبان طنز بازتاب می‌دهد؛ از این‌رو شعر طنر او مرزها را در می‌نوردد».

«میرزا حسین نسبت کریمی مراغه‌ای طی» ۱۲ مرداد سال ۱۳۱۰ شمسی در مراغه و در خانواده‌ای اهل فضل و دانش متولد شد تا جایی که پدرش «محمدعلی ذاکر» متخلص به «ذاکر» نه تنها در سال ۱۳۱۷ انجمن ادبی اوحدی مراغه‌ای را بنیان نهاد بلکه یک کتابفروشی در ورودی سراج‌بازار مراغه تاسیس کرد که امروزه همچنان به فعالیت خود با مدیریت فرزندان استاد ادامه می‌دهد.

نکته قابل تامل اینکه بر اساس آنچه که در ارج‌نامه میرزا درج شده است، پدرش در شعر «کریمی» تخلص می‌کرد تا زمانی که شعری در محضر آیت‌الله حائری می‌خواند و از طرف ایشان به تخلص «ذاکر» مفتخر می‌گردد؛ وی حتی لقب «فخرالشعرا» را هم به ایشان اطلاق می‌کند.

میرزا حسین از اوان کودکی تحت نظارت دقیق پدرش به آموختن الهیات و معارف دینی پرداخت و در ۶ سالگی وارد بازار شد؛ تجربه‌ای که رنگارنگی طبقات و افکار و باورهای مردم را در ذهنش بنیان نهاد و آرزوی ورودش به دنیای شعر و شاعری نطفه بست.

«قابل‌نژاد سردرودی» در مورد سرآغاز ورودش به دنیای پررمز و راز شاعری نوشته است: «رفته‌رفته متوجه شد که خواهد توانست مثل پدرش کلمات را به رشته نظم کشد و عباراتی موزون بسازد؛ ولی نه تجربه کرده بود و نه جرأت آن را داشت تا اینکه عشق و شوق او را جسور کرد و او با اندک توان نوشتنی که پدر دانش‌پرورش به او آموخته بود، شروع به نوشتن کرد؛ این بود آغاز شاعری این نابغه بزرگ و زیربنای دایره‌المعارف بزرگ طنز رنگارنگ که حقایق در قالب طنز در آن مجموعه آمده و به ما و نسل آینده بیان شده است.

عقدنامه خوشبختی میرزا با مراغه

کریمی در ابتدا شعرگونه‌های درهم و برهم‌اش را از پدرش پنهان می‌کرد و «قابل‌نژاد» در توصیف اولین رویارویی پدر با دلنوشت‌های پسر می‌نویسد: «روزی چشم تیزبین «ذاکر» به جیب‌های پر از کاغذپاره پسرش حسین می‌افتد و از او می‌خواهد که آنها را به پدر نشان دهد و او همه آن دلنوشته‌ها را با اضطراب تمام و عرق‌ریزان جلو آن استاد مسلم و دانای مراغه می‌ریزد و با دلهره در انتظار اظهارنظر پدر جسمانی و معلم روحانی خود روی دو زانوی ادب ساکت می‌نشیند و با چشمان دردمند به آن دردآشنا خیره می‌شود؛ «ذاکر» چون از خواندن آن رنگارنگ پاره‌ها فارغ می‌شود، ابر عاطفه از دریای احساس، قطرات باران محبت را به چشمان حیرت‌زده انتقال می‌دهد. پدر شروع به گریه کرده و اشک دیدگانش محاسن پاکش را خیس می‌کند و قلب باصفایش منقلب می‌شود و در آن حال روحانی پدر آموزگار پسر شاگرد را به آغوش پرمهر خود می‌کشد و به پیشانی فرزندش بوسه می‌زند؛ «ذاکر» یکی از آن کاغذها را که انتخاب کرده بود به فرزندش نشان داده و می‌گوید: پسرم این عقدنامه خوشبختی با مراغه است؛ تو شاعر بزرگ و بی‌نظیری خواهی شد. من بعد همیشه شعر بنویس و همه آنها را به من نشان بده»

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد مراغه پیش از این در مورد استاد کریمی مراغه‌ای اینگونه گفته بود که «ایشان در کنار پدر ادیب و شاعر خود، «محمدعلی ذاکر مراغی»، قرآن، فن شعر و تحصیلات مقدماتی را فراگرفت و قریحه و طبع ذاتی از همان دوران نوجوانی از وی شاعری ممتاز ساخت تا جایی که با تخلص «کریمی» بیش از ۳۰۰ هزار بیت شعر طنز و مرثیه به زبان‌های ترکی، فارسی و عربی سرود.

«احمد دادرس فیاض» اضافه می‌کند: مجموعه «رنگارنگ» کریمی اشعار طنز وی را شامل می‌شود و علاوه بر آن آثار بسیاری در زمینه نوحه و مرثیه دارد که تعداد آنها به بیش از ۲۰ جلد می‌رسد.

به گفته وی از آثار مرثیه استاد کریمی می‌توان یه «شعله آه»، «سحاب اشک»، «سوغات کربلا»، «دریای اشک»، «زیارتنامه»، «خیمه‌گاه کربلا»، «چهارده معصوم» و «توشه عتبات» اشاره کرد.

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به اعطای نشان درجه یک هنری در رشته شعر آیینی به کریمی مراغه‌ای در سال ۱۳۹۹ اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: اعطای این گواهینامه در جلسه ۴۴۲ شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور که در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ تشکیل شد، به تصویب رسید.

«یونس مروارید» نیز در کتاب مراغه که در دهه ۷۰ شمسی منتشر شد، درباره میرزا نوشته است: «زندگی او در میان توده مردم و آشنایی وسیع وی با افکار، آرزوها و خواسته‌ها و دردهای مردم، شعرش را از محتوایی مردمی سرشار کرده و همین توجه به دردها و مسایل مردم کوچه و بازار موجب شده تا انتشار اولین مجموعه شعرش با استقبال گسترده مواجه شود.

در ادامه این توصیف آمده است: استاد کریمی دردها و مفاسد جامعه را به وجهی عریان و با محتوایی سرشار از واقعیت در قالب طنز بیان می‌کند؛ ارادت قلبی او نسبت به خاندان ائمه اطهار نیز سبب شده است تا قسمتی از شعار خود را درباره شهدای کربلا بسراید.

استاد با قلم از وطن دفاع کرده است

«حسین فرهادی» از شاگردان میرزا در مورد ایشان می‌گوید: استاد همانند یک حاکم عادل و حکیمی صادق و حاذق و رسولی امین هم از استعداد ذاتی و نبوغ فطری و چشم و دل حقیقت بین برخوردار هستند و هم این اوصاف حسنه و نعمت‌های خدادادی را قدر شناخته و هوشمندانه و مسئولانه در وجود خود پرورانده و بکار بسته است.

وی ادامه می‌دهد: می‌شود ادّعا کرد یک لحظه هم بی‌خیال خیالاتش و وظیفه انسانیش در سهل‌ترین و سخت‌ترین و تلخ و شیرینی‌های زندگیش نبوده و در سفرهای عادی و مناسبتی هم هیچ مورد و موضوعی از اندیشه ژرف و چشم دل تیزبین و قلم نافذ و بیان رسای ایشان بدور نمانده است.

«از کنار ناملایمات و ناعدالتی و جهل، جهد و صفا و جفا، معامله و مجادله، گفتار و رفتار، فخر و فضیلت، فقر و ثروت، نکبت و نعمت، شرارت و شرافت، پریشانی و پشتیبانی و عادات و آداب آدم‌ها بی‌تفاوت رد نشده‌اند و همه را به حافظه مستعد خویش سپرده و برای هر مورد چراغی نورانی و راهی هموار و مناسب نمایانده است.

ابهامات و سوء تفاهمات را رفع نموده و ناپیداها را یافته و پیش‌روی مردم نهاده و برای همه و هر صنفی و هر کاری شوری برای گفتن و شعری برای سرودن، قلبی برای تپیدن، زبانی برای فریاد و ذوقی برای نوشتن دارد.

چه سخاوتمندانه و بی‌منت این همه اعجاب و اعجاز و افتخار و امتیاز و استعداد را ارزانی مردم مراغه و تمامی هموطنان و همنوعان هدیه کرده‌اند؛ از حسین و عشق به اصغر در آثار احرام عشق، از کعبه تا کربلا، بزم عزا، آتشکده کریمی، انتقام کربلا گفتند و نوشتند و گریستند و بسی نا انصافی و شاید هم کج فهمی و نادانی بوده باشد اگر استاد کریمی را به عنوان شاعری صرفاً طنزنویس بشناسیم!

استاد نه تنها یک ادیب فرهیخته و عارفی توانا و بلکه جامعه‌شناس برجسته و انسان‌شناس و روانشناس بی‌نظیر عصر خود است؛ بلکه ایشان سیاستمداری بصیر و روشنگر و روشنفکری توانا و بنده مخلص و عاشق و حق‌شناس بوده و هستند».

وی ادامه می‌دهد: کافی است کسی با الفبای سیاست آشنا بوده باشد، آن وقت با تأمل و تعقل و تعمق در محتوای «سوگلیم ایران اره گیتدی» استاد می‌داند زمانی که قانون کاپیتالاسیون در مجلس شورای ملی توسط نمایندگان منتسب و حقیر و خائن به تصویب رسید و حضرت امام بخاطر اعتراض و مخالفتشان دستگیر و زندانی و تبعید شدند، شاعر شجاع و فرزند خلف مراغه این مسلمان متعهد و ولایتمدار با سرودن شعر« افسوس منیم سوگلیم ایران اره گیتدی» همه خشم و تعصب و آزردگی از آن مصوبه و سلطه اجانب و همصدایی با امام را اظهار کردند.

«قویدی گوزیمی یاشلی پریشان اره گئتدی/ من یانمیرام ایران اره آیانیه گئتدی / اما یانیران آخ نیه بیگانیه گئتدی / اسلام بونا نیله‌دی نصرانیه گئتدی / بوندا یوخوموش غیرت و وجدان اره گئتدی / ایران نجه ایران واریدی مهر و وفاسی / ناموسی حیاسی نه گوزل صدق و صفاسی / دولموشدی بوتون قلبلره خوف و هراسی/ نامحرمی ائتمیشدی هراسان اره گئتدی /ایران عزیزیم منه جسمیمده کی جاندور / من قویمارام الدن گئده مهریه‌سی قاندور / ساغ سول بو قیزا مشتریدی بسکه ماتاندور / سن ایلمه باور بئله آسان اره گئتدی»

به گزارش ایرنا این شاعر پرآوازه طی روزهای اخیر به دلیل نارسایی قلبی ابتدا در بیمارستان امیرالمومنین (ع) مراغه و سپس در بیمارستان شهید مدنی تبریز بستری شد و جمعی از شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی به عیادت وی رفتند تا شأن شامخ میرزا بار دیگر یادآوری شود.

اشعار اجتماعی و طنز استاد کریمی در قالب ۲۵ جلد کتاب رنگارنگ و اشعار مرثیه و مداحی این استاد در قالب ۳۰ جلد چاپ و منتشر شده است.
میرزا حسین کریمی مراغه‌ای ادامه‌دهنده سبک سنّتی و کلاسیک شعر بوده و غالباً در اشعار طنز خود رسم و رسوم زمان خود را به باد انتقاد گرفته است.

اکثر اشعار او هرچند به ترکی آذربایجانی سروده شده‌ است، ولی به علت مقید بودن به سبک قدیم و اوزان شعری، با تعبیرات و اصطلاحات عربی و فارسی بسیاری آمیختگی دارد.

بسیاری از مردم آذربایجان اشعار این شاعر شیرین‌سخن را با صدای خودش دوست دارند و برخی از همین اشعار همچون «چله» سرگرمی محفل گرم خانواده‌ها در شب‌های طولانی زمستان است.

بسیاری از مداحان نیز از مرثیه‌های استاد کریمی مراغه‌ای بهره می‌برند تا جایی که در بیشتر آثار صوتی و تصویری مرحوم «سلیم موذن‌زاده» نیز می‌توان به اشعار استاد کریمی مراغه‌ای گوش جان سپرد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha