به گزارش ایرنا، دو حادثه نزدیک به هم پیش از قیام ۱۹ دی به وقوع پیوست که اولین آن شهادت حاج آقا مصطفی خمینی فرزند بنیانگذار انقلاب و دیگری درج مقاله ۱۷ دی در روزنامه اطلاعات بود که در ایران و به خصوص در قم بازتاب بسیار وسیعی داشت.
ایرنا سعی کرده است روایت دقیق تر از قیام ۱۹ دی ماه سال ۵۶ را با استناد به کتاب « ۱۹ دی به روایت اسناد ساواک» گردآوری شده در «مرکز بررسی اسناد تاریخی» ارائه کند و مطالب این گزارش از کتاب مذکور اقتباس شده است. گفتنی است مطالب برجسته شده و داخل گیومه قرار گرفته از اسناد تاریخی و اسناد ساواک برگزیده شده است.
نگاهی به فضای ایران قبل از قیام ۱۹ دی
فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی دهه ۵۰ و به خصوص سالهای واپسین رژیم پهلوی در نگاه عناصر رژیم پهلوی، عصر شکوفایی و رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ بود و برخی از تحلیلگران و سیاستمداران خارجی در آن زمان، برای تثبیت موقعیت رژیم پهلوی، ایران را جزیره ثبات می نامیدند. رژیم پهلوی توانسته بود در بعد رسانه ای، از خود تصویری مورد پسند غرب و در ظاهر اصلاحگر و معتقد به آزادی و توسعه سیاسی نشان دهد. رژیمی با ارتشی مدرن و پیشرفته، دستگاه امنیتی بسیار قوی و خشن، مجلس مطیع و گوش به فرمان و حکومتی با شرکای پرنفوذ در سطح منطقه و جهان و رژیمی بدون اپوزیسیون قوی و ثروتی هنگفت برای هرگونه اقدام.
« سیا معتقد بود: ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد بلکه حتی آثار و علائمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به چشم نمیخورد.»
و در تحلیل اطلاعات دفاعی آمده بود: «و انتظار می رود شاه در ۱۰ سال آینده نیز همچنان فعال در قدرت بماند.»
و از بعدی دیگر شاه از لحاظ شخصیتی دارای باورهایی از اقتدار و تواناییهای ویژه بود که هر چند توهمی بیش نبود و یکباره همچون یخ در آفتاب ذوب شد ولی همگان به یاد دارند در مصاحبه با اوریانا فالاچی راحت می گفت: «و از طرف خداوند برگزیده شده ام تامأموریتی را انجام دهم.... و پیوسته احساس پیش از وقوع دارم و آن درست به . اندازه غریزه ام قوی است. .... من کاملاً تنها نیستم چون قدرتی مرا همراهی میکند که دیگران قادر به دیدن آن نیستند | قدرت باطنی و پنهانی..... من پیامهایی را دریافت می کنم»
و در نهایت معتقد بود من پایدار خواهم ماند و با اشاره به فالاچی می گفت: « و پادشاهی در ایران از رژیم های شما بیشتر دوام خواهد آورد. رژیم های شما دوام نخواهند آورد.»
پل رادمن نویسنده مشهور آمریکایی در مجله نیویورک تایمز او را قانع دنیا نام نهاد؟! و در مقابل این وضعیت مطلوب نیروهای مخالف رژیم شاه طبعاً وضعیتی نابسامان را تجربه می کردند و روزنه های امید یکی پس از دیگری بی فروغ می گشت و آخرین کورسوهای امید روبه خاموشی می گرایید در همین زمان شاه سرمست از غرور برای تسریع این روند و در هم شکستن آخرین مقاومت ها، فرمان حمله به آخرین دژ انقلابیون را صادر کرد.
پژواک شهادت حاج آقا مصطفی فرزند برومند امام خمینی (ره) که در همه ایران طنین انداز شد و محبوبیت آن رهبر مستضعفین را در بین توده مردم و گروههای انقلابی به نمایش گذاشت به نحوی که رژیم را به واکنش سریع واداشت و منجر به درج مقاله ۱۷ دی تحت عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با هدف هتک حرمت امام خمینی (ره) در روزنامه اطلاعات شد.
تحولات کشور به خصوص در شهر قم با سرعت فزاینده ای شتاب گرفت و همه چیز به گونه ای دیگر رخ نمود و ثبات پوشالی به یکباره رنگ باخت و سیر جریانات و طوفان حوادث سرنوشتی دیگر را رقم زد به گونه ای که طومار رژیم پهلوی را در هم پیچید.
دو حادثه قریب به هم به وقوع پیوست: اول شهادت حاج آقا مصطفی خمینی (ره) و دوم درج مقاله ۱۷ دی که در ایران و به خصوص قم بازتاب بسیار وسیعی داشت و به همین جهت اسناد ارائه شده در این مجموعه در حول دو محور فوق خواهد بود.
شهادت حاج آقا مصطفی خمینی
مباحث فراوانی را مفسران سیاسی و تاریخ نگاران متذکر شده و میشوند ولی در صدد هستیم روایت آن وقایع و پیامدهای آن را نه به زبان تحلیل و بیان فرضیات بلکه برگرفته از دل واقعیات بکاویم، سیر اسناد را از اول آبان ماه سال ۱۳۵۶ آغاز میکنیم و تا پایان فراگیر شدن مراسم چهلم شهداء ادامه خواهیم داد.
اسناد را با برگه دست نوشتهای که روی یکی از دیوارهای قم چسبانده شده بود، شروع میکنیم «و ارجعی الی ربک با کمال تاسف فرزند برومند بزرگ مرجع عالیقدر آیت الله العظمی خمینی دام بقائه جناب آقا مصطفی دعوت حق را لبیک گفت. شب مسجد اعظم»
خبر به سرعت پخش می شود. در گزارش ساواک آمده است: «و مسافرانی که از نقاط مختلف برای زیارت آمده بودند با دیدن چراغانی اطراف حرم و نصب پرچم سیاه و نوشتن تسلیت ناخودآگاه به طرف مدرسه کشانده می شدند.....»
گزارشها یکی پس از دیگری ارسال و شرکت کنندگان متجاوز از ۶۰ هزار نفر بر آورد می شود و مجالس ختم یکی پس از دیگری منعقد میشوند. وعاظ به افشاگری و بیان اهداف امام خمینی(ره) می پردازند و نام و یاد امام یک بار دیگر در سراسر ایران طنین انداز میشود.
در مراسم مسجد اعظم به تاریخ ششم آبان ۵۶ سخنران میگوید : «چرا او از ایران خارج شد. چرا زیر بار ظلم و ستم نرفت چرا مانند مردم بزدل نبود او آزاده بود از رهبر بزرگ شیعه است او می گفت قانون اساسی را که با خون دل نوشته اید رعایت کنید ...»
گروه ها و اقشار مختلف جامعه با برگزاری مجالس ختم و یادبود در سراسر ایران موجی از خشم و نفرت خود را به نمایش گذاشته و بستگی و پیوستگی خود را به امام ابراز کردند.
«تجلیلی که قاطبه روحانیون بازاریان، اعضاء سابق جبهه به اصطلاح ملی، نهضت آزادی دانشجویان و افراد عادی در خلال برگزاری مجالس ختم و سوگواری یاد شده بالا در مسجد ارک مسجد جامع بازار، مسجد جامع سرسبز نارمک، مسجد اعظم قم مسجد آیت الله کاشانی در پامنار مسجد شهرری از خمینی به عمل آوردند و در دنباله مراسم سوگواری به یک روز تعطیل عمومی در قم و یک روز تعطیل شدن بازار تهران انجامید. اکثر شرکت کنندگان در این مراسم و مجالس شعارهایی بر له خمینی و علیه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که یکبار دیگر خمینی به ایران مراجعت نماید»
آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی مطابق با عید غدیر در مدرسه امیرالمومنین مجلس ختمی برای شهادت مصطفی خمینی گرفتند .
تلگرام علماء، اساتید و بزرگان حوزه علمیه قم به حضرت امام خمینی(ره) و تصریح رهبریت آن مرجع فرزانه نقطه آغازین دیگری در حرکت انقلابی مردم ایران بود: «با توجه به عظمت روحی و قدرت تحمل دشواری ها که از آن جناب معهود است و با توجه به نیاز مبرمی که جامعه اسلامی به رهبری آن حضرت دارد مطمئناً این مصیبت دردناک در اراده راسخ آن زعیم بزرگ و ایفای وظایف رهبری تأثیری نخواهد گذاشت. امید آنکه با بازگشت آن جناب به ایران کلیه آلام و مصائب جامعه اسلامی تخفیف و تسکین یابد.» در کلیه مراسم و محافل قطعنامه هایی قرائت می شد که در رأس آن بازگشت امام را طلب می کردند.
«جمعیت حاضر در مسجد در پایان قرائت هر ماده با گفتن صحیح است و احسنت آن را تایید می کردند «بازگشت سریع مرجع عالیقدر و مجاهد حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی »
رژیم پهلوی برای مقابله با موج توفنده ای که هر روز بر خروش آن افزوده می شد، در ابتدا سعی کرد کلیه افراد فعال را دستگیر و تبعید نماید: «بررسی شود تا روزهای عاشورا و تاسوعا بازداشت و سپس آزاد شوند بهتر است یا آنکه کمیسیون امنیت اجتماعی تشکیل و تبعید شوند»
در حرکتی دیگر سعی گردید وقایع و حوادث را تحریف نمایند و مردم را به حرکت اسلامی بدبین نمایند. روزنامه رستاخیز در تاریخ یازدهم آذرماه ۵۶ به جعل واقعیات پرداخت و متعاقب آن در سیزدهم آذرماه ۵۶ مردم و علمای قم علیه درج مطالب خلاف واقع در روزنامه ها تظاهرات کردند.
در این مرحله تعدادی از وعاظ، علما، مبلغان، اساتید و علمای طراز اول حوزه تبعید شدند و به نظر می رسید همه چیز آرام و تحت کنترل در آمده است و رژیم می تواند به تلافی برخواسته برای همیشه پرونده انقلابیون مسلمان و رهبری آن را یکسره کند.
مرحله دوم: حوادث ۱۹ دی
با درج مقاله توهین آمیز هفدهم دی ماه سال ۱۳۵۶ تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات رژیم با عکس العمل جدی روحانیت و توده مردم مواجه گردید: « ... از ساعت ۱۶:۳۰ حدود چهارصد نفر از طلاب حوزه قم در مسجد اعظم اجتماع و تاساعت ۱۷ به تدریج بر تعداد آنان افزوده گردید و به قریب دو هزار نفر بالغ گردیدند. جمعیت از مسجد خارج و در جلوی مدرسه خان و خیابان های موزه، ارم، حجتیه و بهار شروع به تظاهرات و دادن شعارهای درود برخمینی و مرگ بر حکومت استبدادی نمودند.... در ساعت ۲۰:۱۵ حدود سیصد نفر در جلوی مدرسه خان و میدان آستانه تجمع و تعدادی از آنان شروع به دادن شعار نمودند..... در این ماجرا به علت تجمع زیاد افراد متفرقه و عدم امکان شناسایی کسی بازداشت نگردیده است...»
در گزارش دیگر آمده است : « ساعت ۱۰ روز جاری (۵۶/۱۰/۱۸) به علت درج مطلبی تحت عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات دروس حوزه علمیه قم تعطیل و حدود ۲۵۰ نفر از طلاب علوم دینی در مدرسه خان اجتماع و با دادن شعار درود برخمینی و مرگ بر حکومت استبدادی به طرف میدان آستانه و حرم حرکت کرده و به منزل آیت الله گلپایگانی مراجعه نموده و پس از منزل وی مجدداً دست به تظاهرات خیابانی زده که در حال حاضر مأمورین انتظامی در حال پراکنده کردن آنان می باشند....»
«... تظاهرات شروع و تعدادی از آنها به مسجد اعظم که آقای شریعتمداری برای درس گفتن آمده بود رفته و از وی خواستند به دنبال تعطیل حوزه درس را رها نماید که ایشان با ناراحتی از منبر پایین آمده و درس را تعطیل می نمایند. تظاهر کنندگان به منزل شیخ هاشم آملی و علامه طباطبایی سپس به منزل وحید خراسانی می روند. در ساعت ۱۰:۳۰ صبح ناصر مکارم شیرازی در مسجد امیرالمؤمنین شروع به سخنرانی نمود و گفت شماها با هم همدست و هم زبان باشید قیام کنید، اگر بمیریم همه با هم بمیریم و اگر زنده باشیم همه باهم زنده باشیم تا دست این حکومت یزیدی را کوتاه کنیم... ما می میریم ولی از خمینی جدا نیستیم تمام پاکستان که ۳۰ میلیون شیعه دارد و عراق و افغانستان تمام شیعه ها از خمینی هستند و او را جدا از خودشان نمیدانند....»
رژیم که به خشم آمده بود دستور شدید سرکوب مردم را صادر کرد و پلیس به تظاهر کنندگان حمله ور شد و در نتیجه در ۱۹ دی ماه عده ای مجروح و شهید گردیدند : «طبق اطلاعی که مجدداً از بیمارستانها کسب گردیده، تعداد کشته شدگان پنج نفر است که چهار نفر از آنان در اثراصابت گلوله کشته شده مجروحین تیر خورده که در بیمارستان بستری میباشند جمعا ۹ نفر است که حال دو نفر از آنان وخیم می باشد. ...»
ولی این اقدامات هیچگونه خللی در عزم مردم بوجود نیاورد: « .... از ساعت ۱۶ جاری جمعیت تظاهر کنندگان حدود ۱۰ هزار نفر در مدرسه خان و مسجد اعظم و صحنین اجتماع و در مسیر خیابان صفاییه حرکت نمودند...»
مراجع طراز اول قم با تأیید اقدامات مردم انزجار خود را از اینگونه حرکات اعلام می نمودند: «.... طلاب همگی به منزل آیت الله گلپایگانی رفتند به طوری که منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصی شد آیت الله گلپایگانی پشت میکروفون رفته و ۵ دقیقه سخنرانی کرده و گفت دیشب روزنامه را برایم خواندند خیلی ناراحت شدم. مدتی است که به دین روحانیت جسارت می کنند... بعد طلبه ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کنار بگذراند. اختلاف بین ما از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان آورتر است..... درسها را تعطیل کردیم ولی نباید که به همین جا اکتفا کنیم ما باید با آقایان دیگر صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند.....» «.... آیت الله نجفی سخنرانی کرده و گفت من ایشان را خمینی (را) خوب میشناسم ما هشتاد سال است با هم رفیق هستیم ایشان با این حرفها، کوچک نمیشود ...» ... «بطور دسته جمعی به منزل شیخ هاشم آملی رفتند. آملی خیلی مختصر در چند کلمه گفت با این اهانت را محکوم می کنیم و ساکت نمینشینیم ... ما کارهای شما را تحسین میکنیم. همه شما را دوست داریم.....» «... طلاب به منزل علامه طباطبایی رفتند و علامه طی چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد....»
سخنرانی مهیج آیت الله وحید خراسانی باعث شور و شوقی مضاعف در بین مردم گردید : «... وحید خراسانی شروع به صحبت کرده و در ضمن صحبت خمینی را تشبیه به نور کرد که اگر کسی پا روی نور بگذارد نور خاموش نمی شود و سپس شعری خواند که مفهومش این بود که آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود و در حالی که روی سخنش با نویسنده مقاله بود گفت ای احمق تو به شخصی توهین کردی که معرفه (شناخته شده) است در حالی که تمامی بندگان نکره (ناشناخته) هستند ولی وقتی به خدا نزدیک شدند معرفه شوند.»
آیت الله گلپایگانی با حضور در بیمارستان آیت الله گلپایگانی به عیادت مجروحان تظاهرات که از میان اقشار مختلف جامعه از قبیل ،طلاب ، دانشجویان، کارگران، محصلان و کارمندان بودند پرداخت و ضمن اظهار همدردی انزجار خود را از این اعمال وحشیانه اعلام نمودند.
موج تظاهرات و اقدامات وحشیانه رژیم به گونه ای بود که خیلی زود شهرهای مجاور ضمن اظهار همدردی به حرکتی خودجوش و مشابه آنچه در قم گذشت پرداختند.
رژیم با تهدید و ارعاب سعی کرد مردم را مجبور به عقب نشینی کند و از روند آن جلوگیری کند : «.... کلیه کسبه شهر موظفند که مغازه های خود را از ساعت ۹ صبح روز بیست و دوم دیماه باز کرده و به کسب مشغول باشند در غیر این صورت پروانه کسب آنان برای همیشه لغو و نسبت به انسداد جلوی مغازه نیز از طریق احداث دیوار اقدام خواهد شد.»
رژیم بار دیگر کوشید علاوه بر برخورد با مردم به تبعید دسته جمعی - علما و فعالین ، مردم را مجبور به سکوت کند. «ساعت ۸ صبح جاری کمیسیون حوزه امنیت اجتماعی شهرستان قم در دفتر کار فرماندار تشکیل و در مورد ۱۰ نفر محرکین وقایع اخیر به شرح ذیل اتخاذ تصمیم و دستور اجرای موقت حکم از استاندار استان مرکزی اخذ گردید...»
و متقابلاً آیات عظام نیز با انتشار اعلامیه ها و ایراد سخنرانی به محکوم کردن اعمال رژیم پرداختند. در ۲۲ دیماه ۵۶ اعلامیه ای با امضای ۳۷ تن از طرف اساتید و علمای حوزه علمیه قم انتشار یافت و اعلام داشتند:
«و حادثه اسفناک و دلخراش حوزه علمیه قم را به عموم مسلمانان تسلیت می گوییم. اخیراً در روزنامه های ایران قلم هایی به کار افتاده و مقالاتی نوشته شده است که متضمن توهین به مقام شامخ روحانیت و انکار بعضی احکام مسلمه اسلام است...»
این روند رفته رفته به تعطیلی نمازهای جماعت قم و کاشان انجامید «.... از روز بیستم ماه جاری تاکنون در هیچ یک از مساجد شهر نماز جماعت اقامه نشده و روحانیون از شرکت در مساجد خودداری کرده اند»
و با برپایی مجلس ختم، یاد و خاطره شهیدان را زنده نگه داشتند و از آن به عنوان سندی برای رسواسازی رژیم بهره جستند. « ... روحانیون و بازاریان متعصب مذهبی در نظر دارند، روز پنج شنبه ۲۹ دیماه ۵۶ را روز ختم کشته شدگان حادثه اعلام دارند [و] احتمال اینکه در روز مذکور مجلس ختم برگزار و احیاناً بازار شهر تعطیل گردد، وجود دارد ...»
«... ضمناً تعدادی از وعاظ طرفدار خمینی در نظر دارند امشب در مجالس روضه خوانی تهران منبر رفته و مجالس را به صورت فاتحه خوانی اداره نمایند.»
و وعاظ از این فرصت استفاده کرده و در تمامی مجالس و محافل به افشاگری علیه رژیم پرداختند : «.... در روزنامه ها به روحانیت اهانت شده و از آنها به عنوان مرتجع نام برده شده در صورتی که روحانیت از مسایل ارتجاعی مبراست.... آنها ما را خائن میدانند ولی ما خائن نیستیم. آنهایی که سرمایه های مملکت را به خارج می برند خانن هستند....» و با گسترده شدن دامنه اعتراضات روحانیون از شهرستانها جهت کسب تکلیف به قم آمده و هر روز دامنه قیام گسترده تر می شد.
«.... شیخ محمد صدوقی یزدی از یزد و سید روح الله خاتمی از اردکان یزد و شیخ ابراهیم اعرافی از شورک میبد یزد به قم آمده بودند و با آیات و مراجع تماس گرفته و گفتند اگر اجازه می دهید در یزد و توابع آن به عنوان اعتراض مغازه ها را تعطیل کنند و ...» «.... در دهه آخر صفر و در مدارس علمیه قم کاملاً تعطیل و طلاب و وعاظ شهرستانها به روستاها اعزام شده اند و به ظاهر محافل مذهبی ........ خاصی در تدارک و تهیه مقدمات تظاهرات و فعالیتهای به خصوص نیستند ولی باطن محیط آمادگی هر گونه آشوب و بلوا را دارد....» «... ساعت ۱۴ روز جاری تعدادی اعلامیه پلی کپی شده تحت عنوان پیام ۱۹ دی وسیله افراد ناشناسی در خیابانهای اطراف حرم توزیع که سریعاً وسیله مأمورین جمع آوری گردید...» ... «اخیراً تعدادی طلاب علما دینی به مرودشت وارد و در گروههای ۲ الی ۳ نفری تقسیم و به روستاهای استان فارس اعزام و یکی از آنها اظهار نموده در آینده نزدیک یک قیام عمومی برپا خواهد شد و ما نیز به همین منظور به روستاها آمده ایم .... اوامر ملوکانه شرف صدور یافت همه سازمانها در همه نقاط مواظب باشند.»
زمان به سرعت و با التهاب، بسیار در ایران سپری می شد و یاد روز چهلم شهدای قم نزدیک می شد و رژیم به خوبی دریافته بود که آینده آبستن حوادث بیشماری است؛ لذا تدابیر امنیتی شدیدتری را تدارک دیده بود. «.... نظر به اینکه روز شنبه ۲۹ بهمن ماه ۵۶ مصادف با روز چهلم حادثه اخیر قم می باشد و احتمال دارد عوامل ناراحت و افراد متعصب مذهبی با برگزاری مجالس ختم مبادرت به انجام تظاهرات و یا خرابکاری نمایند لذا خواهشمند است دستور فرمایید ضمن توجیه مأمورین مربوطه در زمینه مراقبت و پیش بینی های لازم در مورد تردد افراد مشکوک در منطقه از تشکیل مجالس مذهبی در منازل و مساجد و تکایا به منظور فوق و برگزاری ختم برای مقتولین حادثه مذکور شدیداً جلوگیری کنند....»
«... نوارهای آیات قم و خمینی در سطح گسترده ای تکثیر و به فروش میرسد مقرر فرمایند...»
«.... به قرار اطلاع قرار است روز ۲۹ دیماه ۵۶ به مناسبت روز در گذشت کشته شدگان واقعه اخیر قم مذهبی و عوامل مخرب در نقاط مختلف کشور تظاهراتی انجام شود.»
در بولتن ویژه ای که گزارش وقایع در نقاط مختلف کشور به مناسبت چهلمین روز شهدای قم تهیه شده، آمده است که از طرف آیات عظام گلپایگانی و محمد وحید میاندوآبی، سیدکاظم شریعتمداری اعلامیه ای منتشر و در سراسر کشور پخش گردید. شهر قم به حالت تعطیل در آمد و وضعیت ۱۶ استان حالت غیر عادی داشت در تبریز وضع به گونه ای دیگر بود و تظاهرات مردمی به درگیری انجامید و تعدادی از مردم به شهادت رسیدند که خود سرمنشأ تحرکات و جنبشی جدید شد:
«... آیات حوزه علمیه قم اعلام کرده اند حوزه روز سوم اسفند ۵۶ به مناسبت حوادث اخیر تبریز تعطیل خواهد بود و مجلس ترحیم برای مقتولین برگزار خواهد شد.»
«... سه هزار نفر طلاب علوم دینی و دانشجویان شهرستانهای مختلف مجلس ختمی به مناسبت هفته کشته شدگان واقعه تبریز در مسجد اعظم قم برگزار و با تلاوت قرآن و شعارهای ...»
در تمامی این جلسات ضمن افشاگری در مورد رژیم پهلوی، الگوهای اسلامی و حکومت مورد نظر اسلام تبیین می شد و از امام (ره) به عنوان رهبر حرکت اسلامی یاد می شد و بازگشت ایشان را درخواست می کردند:
«... خواسته های ملت ایران این است ۱- آزادی کلیه زندانیان سیاسی مسلمان که در رأس آنها آیت الله منتظری و طالقانی قرار دارند ۲- برگشتن دانشمندان و گویندگان عظیم الشأن حوزه علمیه قم که تبعید شده اند ۳- بازگشت حضرت آیت الله العظمی امام خمینی
۴- کلیه قوانین اسلام و کلیه قوانین قرآن باید در این مملکت از حجاب گرفته تا سایر چیزهایش موبه مو اجرا شود....»
رژیم با نزدیک تر شدن ایام نوروز احتمال تظاهرات دامنه داری را می داد : «... اینکه روز نهم فروردین مصادف با چهلمین روز کشته شدگان تبریز است و در این ایام تردد مردم به قم زیاد می باشد و حوزه های علمیه در ایام عید تعطیلی ندارند لذا پیش بینی می شود که در این ایام تعطیلات نوروز تظاهرات گسترده ای بوجود آید که چگونگی جهت پیشگیری به شهربانی قم اعلام شده است....» «.... روز هفتم فروردین ۵۷ اعلامیه ای به امضاء حوزه علمیه قم به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان اخلالگران تبریز در شهر قم انتشار یافته است»
در شهر یزد متعاقب سخنرانی آیت الله شهید شیخ محمد صدوقی مردم به تظاهرات پرداخته که تعدادی شهید و مجروح شدند و در شهرهای قزوین، اهواز، جهرم و اصفهان نیز حوادث مشابهی به وقوع پیوست.
«در ... چند روز قبل اعلامیه ای از طرف جامعه روحانیت قم منتشر شد و روز ۱۹ اردیبهشت را روز عزای ملی برای شهرهای قزوین یزد .... اعلام کرده بودند...» ... «روز ۱۳ فروردین ۵۷ در مدرسه علمیه خان اعلامیه ای نصب شد که در آن قید شده بود به مناسبت چهلم
اول یزد ، چهلم دوم تبریز و چهلم سوم قم روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت در میبد یزد مجلس ختم می گیرند.» «... از طرف خمینی به مناسبت چهلمین روز حوادث یزد اعلامیه ای صادر که حاوی مطالب مضره و تحریک آمیز می باشد با توجه به صدور اعلامیه در همین
زمینه از طرف سید صادق روحانی بروز تظاهرات گسترده در ۱۹ اردیبهشت ۵۷ متصور است با هماهنگی سایر مراجع انتظامی پیش بینی و مراقبتهای لازم معمول و هرگونه اتفاق موقع گزارش نمایند»
اعلامیه امام خمینی به گونه ای دیگر بود و رژیم آن را چیز دیگری می دانست. «... از زمانی که اعلامیه اخیر خمینی به ایران آمده و در دسترس مردم قرار گرفته انقلاب و تظاهرات در قم اوج گرفته زیرا خمینی در اعلامیه اخیرش تاکید کرده که آرام نباشید و تظاهرات کنید
لذا طرفداران و مقلدین خمینی این جمله را تعبیر به فتوا کرده و می گویند تقریباً خمینی در این زمینه حکم داده و ما که مقلد ایشان هستیم موظف به انجام تظاهرات می باشیم. این اعلامیه مراجع قم را دچار دردسر تازه ای کرده چون ایشان با تظاهرات مخالفند و هرگاه مجلس فاتحه می گرفتند به منبری سفارش میکردند که در خاتمه منبر از مردم بخواهد آرامش را حفظ کنند و از انجام تظاهرات خودداری نمایند و مردم هم کمی رعایت میکردند و کمتر تظاهرات براه می انداختند ولی اکنون با رسیدن این اعلامیه منبری جرأت نمیکند مردم را دعوت به آرامش کند زیرا مورد اعتراض واقع میشود که دستور خمینی را نقض کرده است ...»
و در مدت کمتر از ۱۰ ماه رژیم خودکامه ای که حکومت خود را پایدارترین حکومت می دانست، سقوط کرد و مغلوب انقلاب مستضعفین گشت.
نظر شما