اگرچه خودکشی در نگاه اول، امری فردی به نظر میرسد اما در نظر بسیاری از صاحبنظران علوم اجتماعی، امری اجتماعی است که برای بررسی عوامل مرتبط با آن باید به پدیدههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... رجوع کرد. از عوامل اثرگذار بر خودکشی میتوان به تاثیر متغیرهای اقتصادی اشاره کرد.
بررسی تأثیر اقتصاد بر نرخ خودکشی در ایران عنوان پژوهشی است که «علی حاجیزاده اصل»، «جعفری جلال» و «خدامرادی حجتاله» به آن پرداختهاند که با همین عنوان در شماره دوم تابستان ۱۴۰۰ فصلنامه «مطالعات فرهنگی پلیس» منتشر شده که خلاصهای از آن را در پی میخوانیم.
در این تحقیق، تاثیر مسایل اقتصادی بر نرخ خودکشی در جهان در بیش از نیم قرن اخیر و در ایران را در بازه زمانی ۱۴۰۰- ۱۳۸۴ بررسی شده است.
افزایش ۶۱ درصدی اقدام به خودکشی در ۵۱ سال اخیر در جهان
گزارش سازمان بهداشت جهانی بیانگر افزایش ۶۱ درصدی اقدام به خودکشی در ۵۱ سال اخیر در جهان است. بیشترین میزان خودکشی در ژاپن، آمریکا و اروپا بوده؛ هر سال بیش از ۳۱۱ هزار نفر در جهان زندگی خود را به علت خودکشی از دست میدهند. خودکشی در هر سنی اتفاق میافتد و دومین علت اصلی مرگومیر در سنین ۱۵ تا ۲۹ سال در سطح جهان در سال ۲۱۰۲ بوده؛ همچنین در این سال ۳۵ درصد خودکشیها در کشورهای کمدرآمد و با درآمد متوسط رخ داده است.
گزارش سازمان بهداشت جهانی بیانگر افزایش ۶۱ درصدی اقدام به خودکشی در ۵۱ سال اخیر در جهان استنتایج حاصل از برآورد این تحقیق بیانگر آن است که رابطه بیشتر متغیرهای اقتصادی در دوره گذشته با نرخ خودکشی معنادار بوده؛ بهطوری که با افزایش رشد اقتصادی در دوره گذشته به دلیل امیدواری مردم نسبت به آینده، خودکشی کاهش یافته است.
از آنجا که توسعه و رونق اقتصادی مهمترین هدف هر کشوری تلقی میشود و عوامل متعددی در جهت رسیدن به این مهم تاثیرگذارند، بنابراین بررسی تهدیدهایی که بر سر راه عوامل مهم برای دستیابی به آن وجود دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از جمله مهمترین این عوامل نیروی انسانی است که از یکسو به منزله عامل توسعه و از سوی دیگر به منزله محور توسعه، مورد توجه قرار گرفته؛ نیروی انسانی خود در معرض تهدیدهای فراوانی است که خودکشی و اقدام به آن از این جمله شمرده میشود.
ایران
براساس نظریهها و مطالعات متعدد انجام شده در این حوزه، عوامل اقتصادی، مانند سایر عوامل، میتواند بر میزان خودکشی در یک کشور تاثیر بسزایی داشته باشد. در نتیجه، در مطالعه حاضر تلاش شد با استفاده از الگوهای اقتصادسنجی دادههای تابلویی به بررسی تاثیر عوامل اقتصادی بر نرخ خودکشی در ۳۰ استان کشور و در دوره زمانی ۱۴۰۰- ۱۳۸۴ پرداخته شود.
در ایران نیز براساس آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی، بین سالهای ۱۳۹۲-۱۳۸۰ بیش از ۳۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند. نتایج حاصل از برآورد این تحقیق بیانگر آن است که رابطه بیشتر متغیرهای اقتصادی در دوره گذشته با نرخ خودکشی معنادار بوده، بهگونهای که با افزایش رشد اقتصادی در دوره گذشته به دلیل امیدواری مردم نسبت به آینده، خودکشی کاهش یافته؛ آن هم در حالی که با تشدید شکاف تولید، خودکشی افزایش معناداری داشته است. علاوه برآن، با افزایش نرخ تورم، نرخ بیکاری، شهرنشینی، صنعتیشدن و نابرابری درآمدی در دوره گذشته، خودکشی در دوره جاری افزایش یافته است.
با توجه به آمار منتشر شده از وضعیت تولید ناخالص داخلی در کشور میتوان اظهار داشت که در بازه زمانی مورد بررسی (۱۴۰۰- ۱۳۸۴)، تولید واقعی کشور از تولید بالقوه کمتر بوده (حسابهای ملی-منطقهای موجود در مرکز آمار ایران)، شکاف تولید در جهت منفی افزایش یافته و باعث تشدید رکود در کشور شده است. از همین رو، در موقعیت اجتماعی-اقتصادی افراد تغییراتی ایجاد شده و انتظارات آنها مبنی بر کسب درآمد در بلندمدت محقق نشده است، در نتیجه اقدام به خودکشی افزایش مییابد.
با تشدید رکود، در موقعیت اجتماعی-اقتصادی افراد تغییراتی ایجاد شده و انتظارات آنها مبنی بر کسب درآمد در بلندمدت محقق نشده است، در نتیجه اقدام به خودکشی افزایش مییابدرشد اقتصادی با یک دوره تفاضل موجب دوصدم (۰.۰۲) درصد کاهش در نرخ خودکشی شده است؛ بهعبارتی، با وجود رشد اقتصادی دوره گذشته، میتوان انتظار داشت به دلیل ایجاد یک چشمانداز شغلی و مالی مطلوب برای مردم، اقدام به خودکشی در دوره جاری کاهش معناداری خواهد داشت.
با صنعتی شدن استانها به علت افزایش اشتغال در این بخش، نرخ خودکشی به میزان چهار دههزارم(۰.۰۰۰۴) کاهش یافته است اما با توجه به رابطه مثبت شاخص صنعتیشدن در دوره گذشته، با نرخ خودکشی در دوره جاری، میتوان اذعان داشت صنعتیشدن جوامع به شکل ناهمگونی انجام شده و موجب مهاجرت نیروی کار غیرماهر و نیمهماهر از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ شده است.
در این میان، بالاترین میانگین نرخ خودکشی در کشور در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۰ مربوط به استان ایلام با نرخ ۶.۴۹ درصد و پایینترین مربوط به استان آذربایجان شرقی با یکصدم (۰.۰۱) درصد بوده است.
براساس محاسبات انجام شده، تولید ناخالص داخلی واقعی و تولید بالقوه (فیلترشده) بهصورت سالانه و برای استانهای ایران از تفاضل این دو متغیر، استان چهارمحال و بختیاری بیشترین شکاف تولید در جهت منفی و استان خراسان جنوبی بیشترین شکاف تولید در جهت مثبت را دارا هستند. بهعبارتی، میانگین تولید بالقوه در استان چهارمحال و بختیاری از میانگین تولید واقعی بسیار بیشتر بوده که به شکاف تولید منفی منجر شده و در استان خراسان جنوبی به دلیل آنکه میانگین تولید واقعی از میانگین تولید بالقوه بزرگتر بوده، شکاف تولید مثبتی را ایجاد کرده است.
برای سایر استانها نیز این روابط برقرار بوده بهگونهای که در دوره زمانی مورد مطالعه، در هیچ استانی میانگین تولید بالقوه و واقعی برابر نبوده است.
مطابق دیدگاه «امیل دورکیم» جامعهشناس مطرح فرانسوی اوایل سده بیستم، افزایش خودکشی در این حالت به دلیل فرایند نوگرایی و فردگرایی حاصل از صنعتیشدن است. از آنجا که نرخ تورم با قدرت خرید مصرفکننده رابطه نزدیکی دارد، بنابراین با افزایش نرخ تورم در دوره گذشته، میتوان انتظار داشت که وضعیت صاحبان مشاغل با درآمدهای ثابت تحت تاثیر قرار گرفته و موجب تشدید فاصله و اختلاف طبقاتی میشود. در نتیجه، بهدلیل ناکافیبودن درآمد برای تامین معاش زندگی، افراد دچار بحران روحی و روانیشده و اقدام به خودکشی افزایش مییابد.
طبق این نظریه، افزایش شهرنشینی، بهدلیل کمبود آرامش، ایجاد دغدغههای مختلف در زندگی و فشارهای مالی، روحی و اجتماعی ناشی از کار در شهر موجب افزایش خودکشی شده است.
جمعبندی
تحقیقات نشان میدهد تلاش برای کاهش بیکاری و نابرابری درآمدی نقش بسزایی در کاهش خودکشی خواهد داشتبر اساس این تحقیقات، میتوان ادعا کرد که تلاش برای کاهش بیکاری و نابرابری درآمدی نقش بسزایی در کاهش خودکشی خواهد داشت. همچنین، با توجه به تاثیر صنعتیشدن بر افزایش اقدام به خودکشی و نامتوازن بودن وضعیت صنعتیشدن در استانهای کشور، توصیه میشود دولت به این امر و تاثیر آن بر سرمایه انسانی توجه شایانی کند و در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای خود به امر توسعه متوازن مناطق کشور از نظر صنعت و مسائل و مشکلات اجتماعی ناشی از صنعتیشدن، در کنار مزایای متعدد آن، توجه دوچندان کند.
نظر شما