به گزارش ایرنا، نشست مطبوعاتیِ فیلم سینمایی غریب ساخته محمدحسین لطیفی شامگاه پنجشنبه- ۲۰ بهمن 1401 - در سانس دوم برای اصحاب رسانه و جامعه منتقدان در سینمای رسانه (پردیس سینمایی ملت) با محمدحسین لطیفی کارگردان، حامد عنقا نویسنده و تهیهکننده، عبدالله عبدینسب مدیر فیلمبرداری، حسین ابوالصدق طراحی و ترکیب صدا، حمید رسولیان طراحی جلوههای میدانی، امیر ولیخانی طراحی جلوههای ویژه بصری و محمد بروجردی بازیگر برگزار شد.
با دو بروجردی در «غریب» مواجه بودم
محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم «غریب» در ابتدای نشست گفت: لحظاتی در فیلم بود که من با دو محمد بروجردی روبهرو بودم؛ یکی نقش شهید بروجردی که بابک حمیدیان آن را ایفا میکرد و یکی هم محمد بروجردی که نوه آن شهید بود.
وی بااشاره به تدوین فیلم خاطرنشان کرد: تدوین نهایی برای جشنواره فیلم فجر همین نسخهای بود که امشب دیدید اما ممکن است برای اکران عمومی، زمان فیلم کمی بیشتر شود و صحنههایی هم اضافه شود.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا بابک حمیدیان را برای نقش اول انتخاب کردهاند، توضیح داد: در همان زمان پیشتولید، من و حامد عنقا او را برای نقش محمد بروجردی انتخاب کردیم زیرا از لحاظ چهره هم به شدت به این شهید نزدیک بود. همچنین که بابک به شدت به شهید بروجردی علاقه داشت و از قبل با این شخص آشنا بود.
لطیفی درباره شباهت بازی بابک حمیدیان در فیلمهای «چ» و «غریب» گفت: اصلا نگران اینکه این دو نقش شبیه هم بازی شود نبودم. بعضی وقت ها به شوخی به او گفتم «بابک جان تو الان اصغر وصالی نیستی» ؛ او هم لبخند می زد و میگفت «مرسی که گفتی».
لطیفی در تعریف فیلمهای ارزشی بیان داشت: هر فیلمی که انسانیت و محبت و عشق را منتقل کند فیلم ارزشی محسوب میشود. هر فیلمی که آگاهی دهد و به سمت درستی ببرد فیلم اررشی است.
کارگردان غریب تاکید کرد: فکر میکنم حرفهایی که در آن سالها از زبان محمد بروجردی شنیده میشود، الان باید از زبان کسانی که معتقدند این شهید الگویشان است هم شنیده شود.
لطیفی درباره نامزدی برای سیمرغ بیانداشت: تا دو شب گذشته من به هیچ وجه نتوانستم فیلمی ببینم. می دانم در این باره مقصر هستم ولی به خاطر همین نمی توانم نظری بدهم. درباره سیمرغ مردیم هم دوستان شاید راضی نباشند ولی میگویم تمامی فیلمسازان جمع شدند و گفتند چون همه فیلمها به موقع نمیرسد، پس ممکن است به فیلمهای که دیرتر میرسد ظلم شود پس تصمیم گرفته شد سیمرغ مردمی نباشد.
کتاب «محمد مسیحِ کردستان» منبع اصلی فیلم غریب
حامد عنقا تهیهکننده این فیلم سینمایی درباره دغدغه فیلم توضیح داد: اگر فیلم توانسته باشد که دغدغه ما را از ساخت به مخاطب القا کند، یعنی ما کارمان را انجام دادهایم و اگر نتوانسته باشد، یعنی ایراد از ماست. از بهمن و اسفند سال قبل متوجه شدیم که تولید را چه زمانی آغاز کنیم.
وی اضافه کرد: مسیر پژوهش درباره این سوژه طولانی بود و فیلمی که ساخته شد فراتر از یک کتاب بود. البته برخی از منابع هم در تیتراژ ذکر شده است.«محمد مسیحِ کردستان» عنوان کتابی بود که ما از آن استفاده زیادی کردیم زیرا این کتاب نتیجه ۱۵ سال تحقیق نویسنده بود.
عنقا درباره حساسیت پرداخت شخصیتهای و قهرمانها ملی و چالشهای آن توضیح داد: ترجیح میدهم در این مورد صحبت نکنم ما وقتی در روند ساخت فیلم غریب شدیم آرام آرام فهمیدم که چرا نزدیک به سی سال است قرار است که درباره شهید بروجردی فیلمی ساخته شود ولی ساخته نشده است، ولی شرم حضور دختر شهید بروجردی اجازه صحبت در این مورد را به من نمیدهد.
نوسینده و تهیهکننده فیلم درباره حقیقی بودن داستان با توجه به متن اول فیلم و زمان پرداختن به داستان فیلم غریب گفت: تغییرات خیلی اندک بود. ما جریانهای دو سه ماه زندگی این شهید را کپسولی تعریف می کنیم و فقط آن را منسجم کردیم و تغییر خاصی نبوده است. نام شخصیتها واقعی هستند و فقط چند نفری اسم واقعی شان را نیاوردیم آن هم به لحاظ موقعیتهای فعلی آن شخصیتها در جامعه امروز است.
در ادامه با معرفی مجری، حضار دختر شهید بروجردی را تشویق کردند.
همه ما مدیون شهداییم
عبدالله عبدینسب مدیر فیلمیرداری این فیلم عنوان کرد: فضاهای فیلمبرداری غریب، برای دهه پنجاه بودند و مسیر سختی را در پیش داشتیم. عوامل بسیار با ما همراه بودند و خداوند را شاکریم که توانستیم از این مرحله عبور کنیم. غریب چندمین فیلم درباره شهداست که من در آن حضور داشتم و باید بگویم که همه ما مدیون شهداییم.
گریم بابک حمیدیان را که دیدیم چند دقیقه شوک بودیم / نوه شهید بروجردی هستم
محمد بروجردی بازیگر فیلم «غریب» درباره تشابه اسمی با شهید بروجردی بیان داشت: شهید بروجردی پدربزرگ بنده هستند. اولین حضور من در فیلم سینمایی بود. وقتی آقای حمیدیان را با گریم شهید بروجردی دیدیم دو سه دقیقه در شوک بودیم و بعد متوجه شدیم که ایشان آقای حمیدیان است. پشت صحنه به شوخی آقای حمیدیان را پدربزرگ صدا می کردم و حس خیلی عجیبی بود. خیلی وقت ها فکر می کردم دارم با پدربزرگم حرف می زنم
نظر شما